کد خبر : ۱۵,۰۶۹
وقتی در حاشیه بازی پرسپولیس و صبا، عکاس گل تصویری از لبخند مسرت‌ شیث رضایی را پس از یکی از گل‌های حریف شکار کرد، مگر این علی دایی نبود که با واسطه، دنبال این عکس فرستاد و پشتوانه همین تصویر و مدارک دیگر رضایی را کنار گذاشت؟‌

به نظر می‌رسد با فروکش کردن حواشی و هیاهوهای درگیری فیزیکی سرمربی پرسپولیس با یک بوقچی، تازه زیر چشم علی دایی درد گرفته و او به صرافت اعاده حیثیت از خودش، به همان شیوه مد نظر بوقچی‌ها افتاده است!

شهریار که چند روز بعد از آن زد و خورد در اظهار نظری دور از شأن اعلام کرد می‌تواند 20 تا اتوبوس آدم از اردبیل به تهران بیاورد تا حال ضارب او را سر جایش بیاورند(!) به تازگی و برای چندمین‌بار مدعی شده است «دماغ این بوقچی‌ها را بگیرم جان‌شان درمی‌آید!» ناگفته پیداست که به هیچ‌وجه و تحت هیچ شرایطی به کار بردن چنین ادبیاتی توسط اسطوره تحصیل‌کرده فوتبال ایران سزاوار نیست.

با این وجود، علی دایی به عنوان یک شخصیت حقیقی مختار است هر جوری که دلش می‌خواهد حرف بزند و حتی کاری بکند که گفتمانش با ضاربانش مو نزند! با این حال اما، مشکل بزرگ‌تر با آقای سرمربی از جایی شروع می‌شود که او در کنفرانس مطبوعاتی‌اش بعد از توقف مقابل تیم قعر جدولی شهرداری تبریز، لب به انتقادی غیرمنطقی و عجیب از عکاس روزنامه گل باز می‌کند و فرشاد عباسی، عکاس روزنامه گل را صرفا به جرم اینکه تنها تصویر مربوط به عواقب درگیری دایی را از روی سر و صورت او، اختصاصا برای روزنامه‌ای که در آن مشغول کار است شکار کرده، مورد سرزنش قرار می‌دهد.

جملات علی دایی در حمله به روزنامه گل این است: «برای آن عکاس هم متاسفم که داخل پراید مخفی شد و از من عکس گرفت.» چرا متاسفی آقای دایی؟ چطور می‌توانی برای عکاسی که «عکس سال» را به پشتوانه هنر، تیزهوشی و موقعیت‌سنجی‌اش ثبت و ضبط کرده، افسوس بخوری؟ شاید هم گمان می‌کنی عکاس‌ها پول می‌گیرند که به جای تهیه عکس خبری، زیر چشم ورم کرده اسطوره‌ها را پانسمان کنند؟!
عجیب است که علی دایی خصیصه «حرفه‌ای بودن» را صرفا مختص خودش می‌داند و به هیچ فرد دیگری اجازه نمی‌دهد کار حرفه‌ای خودش را انجام بدهد. یا ما در مورد سال‌های طولانی حضور دایی در فوتبال مدرن اروپا خطا می‌کنیم و سرمربی امروز پرسپولیس را با یک «علی دایی» دیگر اشتباه گرفته‌ایم و یا به صرف آقای شهریار نیست که به یاد بیاورد عکاسان و خبرنگاران در قاره سبز، چقدر بی‌رحمانه تمام شئونات زندگی حرفه‌ای و حتی خصوصی ستاره‌های‌شان را زیر نظر دارند.

 دیوید بکام و ویکتوریا کجا از حضور کنجکاوانه خبرنگارها در امان بودند آقای دایی؟ شما چند تا ستاره فوتبال را می‌شناسی که خصوصی‌ترین ابعاد زندگی‌شان به اسارت قاب تصویر عکاسان درآمده باشد جناب آقای شهریار؟ آیا قرار است آنها هم تا ابد برای جماعت ژورنالیست «متاسف» باشند؟ باز جای شکرش باقی است که اینجا ایران است و خبرنگاران درگیر هزار معذوریت و محدودیت قانونی، عرفی و اخلاقی‌اند که ثبت یک تصویر از سرمربی محترم پرسپولیس در مقابل در ورودی ساختمان این باشگاه در روز روشن اینقدر به ایشان برخورده است!

از عکس‌های رونالدو تا مشاجره پیکه و ایبرا
علی دایی که اروپا نبوده، اینترنت هم ندارد و نمی‌تواند به اخبار و گزارش‌های روز فوتبال جهان دسترسی داشته باشد، اما اجازه بدهید ما برای سرمربی نامدار پرسپولیس توضیح بدهیم که دقیقا یک سال پیش در چنین روزهایی، باشگاه بارسلونای اسپانیا درگیر یک جنجال خبری بسیار بزرگ شد که تا هفته‌ها عملکرد این تیم را تحت تاثیر قرار داد و بعدها حتی به نیمکت‌نشینی و جدایی مهاجم 70 میلیون یورویی این تیم انجامید.

استارت این حاشیه‌ها را دست برقضا یک عکاس تیزهوش اسپانیایی زد که موفق شده بود تصویر مربوط به مشاجره لفظی و فیزیکی زلاتان ایبراهیموویچ و جرارد پیکه را در خیابان و در کنار اتومبیل آنها شکار و منتشر کند. تا جایی که ما اخبار و اتفاقات مربوط به این حادثه را پیگیری کردیم، هیچ‌کس از باشگاه بارسلونا برای آن عکاس ابراز تاسف نکرد، چنان‌که وقتی انتشار عکس‌ها و فیلم‌های مربوط به شوخی‌های دستی و ناپسند(!) کریس رونالدو و یک مدل روسی در هنگام تماشای بسکتبال به رسانه‌ها راه یافت، کسی به حال خبرنگار مربوطه افسوس نخورد. از این دست مثال‌ها در دنیای فوتبال حرفه‌ای بسیار زیاد است؛ از آن تصویر معروف پل اسکولز و گری‌نویل که در رسانه‌های ایرانی اصلا قابل انتشار نیست، تا تصویر کریستیانو رونالدو در حال قضای حاجت که در دوربین یک خبرنگار حوزه محیط زیست به یادگار باقی ماند. حالا چطور است که چیره‌دستی عکاس روزنامه گل در گرفتن یک عکس کاملا ساده از علی دایی در خیابان، این اندازه به مذاق او ناخوش آمده است؟ از همه جالب‌تر اما، حکایت آن روزنامه ورزشی دیگر است که چند روز بعد از حادثه و از غم در اختیار نداشتن این عکس، یک سناریوی جنایی برای ماجرا ساخت و نوشت همه حادثه منجر به درگیری و ثبت تصویر، یک برنامه از پیش طراحی شده بوده است! حالا آنکه دست کم عکاس جوان باشگاه پرسپولیس می‌تواند شهادت بدهد فرشاد عباسی از واقعه درگیری خبر نداشته و وقتی سر ظهر به محل باشگاه رسیده، با طعنه او روبه‌رو شده که «دیرآمدی آقا!» راستی، «اخلاق حرفه‌ای» فقط یک شعار است؟!

اخراج شیث و مواخذه بوقچی، به کمک عکس‌های گل
با علی دایی اما، حرف دیگری هم داریم. او که امروز چنین دور از انصاف به عکاس روزنامه گل حمله می‌کند و تصویر اختصاصی و ژورنالیستی این روزنامه را زیر سوال می‌برد، آیا از یاد برده در همین چند ماه اخیر، چند بار از تصاویر عباسی برای اثبات ادعاهای خودش برای باشگاه سود برده است؟ وقتی در حاشیه بازی پرسپولیس و صبا، عکاس گل تصویری از لبخند مسرت‌ شیث رضایی را پس از یکی از گل‌های حریف شکار کرد، مگر این علی دایی نبود که با واسطه، دنبال این عکس فرستاد و پشتوانه همین تصویر و مدارک دیگر رضایی را کنار گذاشت؟‌یا مگر وقتی در جریان بازی جنجالی پرسپولیس و راه‌آهن، همین بوقچی ضارب دایی از جایگاه 36 شعارهایی علیه او را سامان داد و فرشاد عباسی تصویر او را در این موقعیت و در حال مشاجره با پلیس ثبت کرد، باز علی دایی نبود که به کمک دوستان مشترکش ساعت یک بعد از نیمه شب عکاس گل را پیدا کرد و این تصاویر را از او گرفت تا با ارایه به باشگاه، ترتیب برخورد با بوقچی مورد نظر را بدهد؟‌ شاید هم عکاسان و خبرنگاران وقتی به سود دایی کار می‌کنند، حرفه‌ای اند و مو لای درز عملکردشان نمی‌رود اما در بقیه موارد، باید به حالشان تاسف خورد!



۲۳ اسفند ۱۳۸۹ ۰۹:۲۷

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید