ظهر چهارشنبه بود که یک منبع موثق خبر درگیری لیدرهای باشگاه پرسپولیس با علی دایی را به گل داد. قبول اینکه یکی از لیدرهای پرسپولیس توانسته باشد، با یک ضربه راست، گونه چپ دایی را کبود کرده باشد، کار سادهای نبود ولی تصاویر و عکسهایی که ساعتی بعد به طور اختصاصی در اختیار روزنامه گل قرار گرفت، نشان و سند خوبی برای تایید شایعه چند ساعت پیش بود.
کدهایی از دایی در یکی از روزنامهها
شروع ماجرا از جایی بود که دایی مطالب یکی از روزنامههای ورزشی را در مورد توطئه SMS ها میخواند... «این فرد که معمولا حرفهایش را در وبلاگش مینویسد، فکرش را هم نمیکرد که این پیامکها به دایی برسد و ماهیتش برای سرخها روشن شود. یکی دیگر از کسانی که این پیامکهای جعلی را درست میکند در دادسرای شهرری پرونده جعل سند دارد و به احتمال زیاد پس از پیگیری علی دایی نهادهای امنیتی و بازرسی این موضوع را پیگیری خواهند کرد و ...»
دایی که تا پیش از این نیز با بعضی از لیدرهای پرسپولیس دچار چالشهایی شده بود، با اعصابی خراب در باشگاه پرسپولیس حاضر شد. نکته جالب در جایی بود که لیدرهای پرسپولیس هم برای شکایت از این وضعیت و ماجرای SMS ها به باشگاه مراجعه کردند تا با حبیب کاشانی در این مورد صحبت کنند.
شنیدهها حکایت از آن دارد که با توجه به عصبانیت دو طرف، جنگ لفظی خیلی زود با حضور حبیب کاشانی شروع شد. لیدرها معتقدند که دایی مثل جلسه قبل که با آنها در هتل اسپیناس دیدار داشته،خیلی زود شروع به تند کرده و احتمالا دایی هم نظر دیگری دارد. یکی از افرادی که در این جلسه حضور داشته در مورد شروع درگیریها مدع است: «دایی مثل ماجرای اتاق 916 هتل اسپیناس به لیدرها جملات زشت گفت . یکی از لیدرها به دایی گفت که مودب باشد و اینطور صحبت نکند ولی دایی در حضور کاشانی ناسزا گفت و همین باعث شد تا یکی از لیدرها جواب دایی را بدهد و در آخر هم اتفاقی افتاد که حتما از آن خبر دارید... متاسفانه یکی از لیدرها آنقدر عصبانی شد که با مشت کوبید توی صورت دایی!»
لیدر ضارب: نزدمش؛ فحش داد جوابش را دادم
بزرگترین متهم ماجرای درگیری با دایی و مشتی که زیر گونه چپ شهریار کوبیده شده کسی نیست به جز وحید اسماعیلی! هرچند وحید اسماعیلی در گفتوگو با ما درگیری فیزیکی با دایی را تکذیب میکند ولی شنیدن توجیهات او خالی از لطف نیست: «رفته بودم تا با حاج حبیب صحبت کنم. دایی هم آمد. او در مورد ماجرای SMS ها صحبت کرد و یک فحش خیلی بد داد. من به دایی گفتم که میدانم منظورش منم و به من شک دارد ولی بهتر است که حرمتها را نگه دارد و جلوی حاج حبیب مودب باشد اما... متاسفانه او فحش داد و من هم از روی عصبانیت جواب دادم. من هیچ وقت با مشت توی صورت دایی نزدم و فقط با او درگیری لفظی داشتم!»
وحید اسماعیلی که مسوول هدات سکوی 36 استادیوم آزادی در بازیهای پرسپولیس است در مورد بازی با راهآهن هم صحبتهای جالبی میکند: «دایی بعد از آن بازی هم صحبتهایی کرد که منظورش من بودم. دایی گفت که باشگاه در مورد لیدرها کم کاری میکند. اصلا این چیزها به سرمربی ربطی ندارد که بخواهد در موردش حرف بزند. ایشان خیلی زرنگ هستند، به کادر فنی و مسایل فنی برسند. در آن بازی تا دقیقه 85 جلوی ملت را گرفتیم که حیا کن، رها کن نگویند ولی در آخر وقتی پرسپولیس از پس راهآهن10 نفره هم بر نیامد مردم شاکی شدند. باور کنید که از این وضعیت خسته شدیم. چهار تا از سپاهان خوردیم، همه چیز را انداختیم گردن فدراسیون، به پیکان باختیم، گفتیم داوری مشکل داشته، در بازی ملوان گفتیم مشکل میزبانی بوده و هر بار هر باخت دایی گردن یک نفر افتاد. یک بار داوری، یک بار لیدرها و ...»
اسماعیلی نقش یکی از لیدرهای نزدیک به علی دایی را در بروز این اختلافات پررنگ میداند.
«بعضیها این وسط خودشیرینی میکنند و حرفهای دروغ میبرند و میآورند. به ما گفتند دایی مخالف حضور لیدرها در عربستان است، ولی دایی و کاشانی این قضیه را تکذیب کردند و دایی به آن بندهخدا هم فحش داد! دایی کسی بود که جلوی مردم و لیدرها تعظیم میکرد، لیدرها را میبرد روی سکوی قهرمانی و به بچهها خوشآمد میگفت ولی حالا بعضیها چنان رابطه ما را خراب کردهاند که دایی بعد از بازگشت به پرسپولیس ما را جیرهخوار صدا میکند. راستی دایی یادش رفته که در بازی ایران – عربستان چه اتفاقی افتاد!»
هر چند وحید اسماعیلی میکوشد تا تمام ماجرای درگیری فیزیکیاش با علی دایی را تکذیب کند، ولی برخی از دوستانش شعر هم برای او ساختند؛ «عجب مشتی زد... وحید سی و شیش».
شنیدن صحبتهای دیگر لیدرهای پرسپولیس هم در نوع خودش خیلی جالب است. یکی از لیدرها وقتی خبرنگار و عکاس ما را مقابل در ورودی باشگاه میبیند حسابی جا میخورد و دیگر نمیتواند صحبتهایش با علی دایی را تا پای ماشین پورشه سرمربی تکذیب کند: «جلسه لیدرها بود، با هم صحبت کردیم. هیچ مشکل خاصی نبود. البته کمی بین بچهها چالشهایی به وجود آمد و به همین دلیل من تا دم ماشین دایی همراه او آمدم.»
رضا شاهانی، یکی دیگر از لیدرهای قدیمی پرسپولیس است که البته انگ حمایت از علی دایی را فعلا به او میچسبانند: «من تا اوایل هفته کربلا بودم و از وقتی که برگشتهام درگیر مریضی مادرم هستم. من هم یک چیزهایی شنیدهام. میگویند که در جلسه لیدرها درگیری لفظی شده اما تا جایی که من میدانم مشتی در کار نبوده و کسی، کسی را نزده! البته شنیدهام که بعضیها در جلسه امروز پشتسر من حرف زدهاند. من دیگر 41 ساله شدهام، سه تا بچه دارم و دیگر دنبال شهرت و اینجور حرفها نیستم. به جان بچههایم من هرگز نه حرف بردهام و نه حرف آوردهام. من فقط امیدوارم که پرسپولیس هرچه زودتر از این گرفتاریها و حاشیهها خارج شود!»
حضور کمرنگ دایی به خاطر چشم متورم؟
تمرین روز پنج شنبه پرسپولیس در حالی برگزار شد که احتمالا علی دایی به دلیل اتفاقات باشگاه در آن حضور پررنگ نداشت. خوردبین که مثل همیشه دنبال مشکلات و مسایل تیم بود با توجه به غیبت دایی زودتر از همیشه در تمرین حاضر شد و حسین عبدی پیش از حضور با تاخیرش در درفشیفر، در باشگاه پرسپولیس حضور داشت. هر چند که جدا از پدر علیرضا حقیقی افراد دیگری هم به باشگاه رفت و آمد داشتند.
آخرین اتفاق جالب سرخها در جایی بود که خبرگزاری پیامکی از طریق همان سیمکارت اعتباری، خبر درگیری دایی و لیدرهای پرسپولیس را منتشر کرد: «خبر چهارم... در جلسهای بین علی دایی و تعدادی از بوقچیها (منظور همان لیدرهاست!) برگزار شد، کار به درگیری فیزیکی کشیده شد و گویا دو نفر از بوقچیها و دایی مصدوم شدند!»
حسن ختام اخبار پیامکی که دایی، باشگاه استیلآذین و استقلال را مورد هدف قرار داده پیامکی بود که تا حدودی قصد «رد گم کنی» داشت: «انعکاس اخبار ما در رسانهها و موضعگیری سایت باشگاه استیلآذین و سرمربی پرسپولیس نسبت به طرح خبرگزاری اس.ام.اسی باعث شد تا این پایاننامه دانشجویی(!) سریعتر از آنچه انتظار میرفت مورد تایید قرار بگیرد. لازم به توضیح است اخبار ما از منابع موثق و کاملا محرمانه تهیه شده و پیشنهاد ما به دوستانی که از انعکاس اخبار ما ناراحت شدهاند، این است که به جای مغلطهکاری و فریب افکار عمومی و ادعای کذب شناسایی گروه ما، خودشان را اصلاح کنند!»