<font size="2">گردوخاک کردی؟ <br> نه بابا! کدام گردوخاک. باور کنید موضوع را بزرگتر از آنچه رخ داد جلوه دادند. <br> اصل ماجرا چه بود؟ <br> اصل قضیه این بود که ما در یک صحنه توی پای هم رفتیم و من روی او افتادم و بعد هم به خاطر اینکه مراقب سلامتی خودش باشد به او توصیه کردم که بیشتر مراقب باشد. <br> کتکش هم زدی؟ <br> (خنده) کتک؟ نه بابا! احسان مثل دادش کوچکتر خودم است. کتککاری در کار نبود. بر اثر صحنه درگیرانه روی هم افتادیم. <br> پس چرا گریه کرده است؟ <br> احسان (پیرهادی) اصلا گریه نمیکرد فقط بابت بیاحتیاطیاش پشیمان شده بود. <br> هنوز هم با هم قهر هستید؟ <br> نه! همان روز (چهارشنبه گذشته) آخر تمرین سراغش رفتم و با هم حرف زدیم و به او فهماندم که هدفم از آن توصیهها چه بوده است. او هم بدون هیچ حرف و حدیثی پذیرفت. (جمعه ) هم در محل تمرین حاضر شد و با هم تمرین کردیم. مشکلی نیست. <br> فکر میکنی کارت درست بود؟ <br> به هر حال جوانترها خیلی از تجربیات را اینگونه به دست میآورند و خود ما هم در دوران جوانیمان از سوی بزرگترهای تیم هدایت میشدیم و فوتبال را یاد میگرفتیم. <br> از استقلال چه خبر؟ <br> آماده بازی با ملوان میشویم. همه نقاط ضعف و قوت ملوان را دیدهایم و روی آنها تمرین کردهایم. <br> بازی سختی است؟ <br> قطعا سخت است. بازی در انزلی برابر هواداران این تیم از یک طرف، زمین تختی انزلی از طرف دیگر و در نهایت انگیزه این قبیل تیمها هنگام مصاف با استقلال و پرسپولیس از طرف دیگر باعث میشود که کار سختی پیش رو داشته باشیم. <br> و سه امتیاز؟ <br> باید آن را کسب کنیم تا از کورس عقب نیفتیم. فاصله امتیازی در صدر جدول خیلی کم است. <br> نگران جابهجاییهای نیم فصل نیستید؟ <br> اول هفته گذشته و پس از بازی با شاهین بوشهر پرویزخان همه نفرات را جمع کرد و گفت که به هیچوجه به این حواشی فکر نکنیم چرا که او به همه نفرات احتیاج دارد. در واقع او به تمام بحثها به این شکل پایان داد. <br> <br> <br> </font>