از ابتداى فصل شمارش معکوس براى شکست مفتضحانه من آغاز شد
بازگشت من پس از چند سال به باشگاه استقلال پیامدهاى خاص خودش را داشت که انتظار آن را مى کشیدم. از روز اولى که به عنوان سرمربى به این مجموعه برگشتم شمارش معکوس براى تخریب، ناکامى و شکست مفتضحانه ام آغاز شد که در همان مقطع سؤالات خبرنگاران و پاسخ هاى اعضاى هیأت مدیره باشگاه استقلال بیانگر تمام حقایق موجود بود.
فکرى را نمى خواستم اما کاظمى به میل خود جدا شد
من تیم را در حالى تحویل گرفتم که ۱۵ نفر از جمع ما جدا شده بودند؛ تنها بازیکنى که در لیست من نامش به چشم نمى خورد و مایل بود در استقلال بماند محمود فکرى بود اما درباره حسین کاظمى شرایط فرق مى کرد. حتى او را به منزلم دعوت کردم و با او صحبت کردم اما خودش از استقلال جدا شد و به سپاهان رفت. نفرات دیگرى چون رحمتى، ابراهیمى و ... در لیست من بودند اما رفتند چون دیگر قراردادى با ما نداشتند.
حضور آلترناتیوها در جلسات باشگاه تمرکزم را بهم مى ریخت
باشگاه را دیر به فتح الله زاده تحویل داده بودند و من هم ۴۰ روز قبل از آغاز لیگ سرمربى شدم و تا آمدیم تیم را ببندیم با توجه به اینکه حق جذب ۵ سهمیه لیگ برترى را داشتیم دست و پا شکسته وارد مسابقات شدیم. تیم من به همین دلیل از هفته نهم، دهم روى غلتک افتاد و از همان مقطع برخى از آقایان متوجه شدند که استقلال دارد درست مى شود و اگر خاطرتان باشد جلسات شبانه هیأت مدیره شدت پیدا کرد. در زمانى که ناصر حجازى سرمربى استقلال بود مربیان دیگر مخفیانه به باشگاه دعوت مى شدند و یا در جلسات هیأت مدیره شرکت مى کردند که این مسأله در تاریخ فوتبال ایران بى سابقه بوده است. مثل این مى ماند که الان با وجود افشین قطبى در راس کادر فنى پرسپولیس مدیران این باشگاه سرمربیان دیگرى را دعوت کنند و با آنها به مذاکره بپردازند. به نظر شما آیا براى قطبى و تیمش تمرکزى باقى مى ماند و آیا بازیکنان تیم تحت تاثیر آن اتفاقات قرار نمى گیرند؟ آیا آنها اصلاً مطیع سرمربى مى مانند؟
قلعه نویى به اعضاى هیأت مدیره مى گفت «بچه ها»
عده اى مى گفتند ناصر حجازى با بازیکنانش ارتباط خوبى ندارد. شما مى توانید از خود بازیکنان بپرسید. بنده کوچکترین عضو تیم را «آقا» صدا
مى کردم، زیرا معتقد بودم این بچه ها لایق و شایسته هستند که به استقلال رسیده اند. در دیگر تیم ها هم که فعالیت مى کردم هیچ گاه به خودم اجازه نمى دادم به بازیکنان توهین کنم و از الفاظى که برخى مربیان امروزى به کار مى برند استفاده نمایم. حداقل ۱۷ ، ۱۸ بازیکن فعلى استقلال در فصل قبل با من بودند. مى توانید از آنها بپرسید که برخورد ناصر حجازى با شما چگونه بود. حتى گاهى احساس مى کردم بازیکنانم به دلیل فاصله سنى مان با من رودربایستى دارند و براى آنکه آنها معذب نباشند پا به پایشان مى دویدم و با آنها مى گفتم و مى خندیدم. این را نیز باید بگویم که الحق همه بچه هاى استقلال مودب بودند و هیچ گاه از دایره ادب و انضباط خارج نشدند. در یکى، دو موردى هم که از برخى از آنها خطا سر زد طبق اصول حرفه اى که سخت بر آن پایبندم فقط اسمشان را از لیست ۱۸ نفره خارج کردم. بنده معتقدم فوتبال جاى بى ادبى و بى حرمتى نیست. یک شب آقاى دکتر امیدوار رضایى شام میهمان بنده بود. یادم هست همان شب به اتفاق ایشان و دوستانشان برنامه ۹۰ را تماشا مى کردیم. در آن برنامه سرمربى وقت استقلال پشت تریبون رسانه ملى گفت: «بچه هاى هیأت مدیره دنبال کارا هستن.» همانجا به آقاى امیدوار رضایى گفتم: «جناب دکتر! شما به عنوان نماینده مجلس، رئیس کمیسیون بهداشت و دکتر جراح چرا بچه خطاب مى شوید»َ دکتر خنده اى کرد و در حضور دوستانش حرفى زد که فعلاً گفتن آن جایز نیست.
اگر به کسى بدى کنم عذاب وجدان مى گیرم
سرمربى سابق استقلال گفت: بنده در طول این سالها نه به جوان ۲۰ ساله تیمم «بچه» گفته ام و نه مخالفانم را براى تحقیر کردن «بچه» خطاب کردم. معتقدم هر فردى براى خودش شخصیت دارد. اگر در زندگى به یک نفر بدى کنم عذاب وجدان مى گیرم و خواب به چشمانم نمى آید. این اخلاق ناصر حجازى است. یادم هست بعد از بازى ذوب آهن صنعت نفت، زمانى که من سرمربى ذوب آهن بودم به بازى رحمان رضایى انتقاد شدیدى کردم؛ آن زمان رحمان را تازه از لیگ ۲ به لیگ یک آورده و پستش را از مهاجم به مدافع تغییر داده بودم. آن روز ما باختیم و من از شدت ناراحتى از رحمان انتقادات شدیدى کردم. وقتى شب به خانه آمدم عذاب وجدان گرفتم و تا صبح خوابم نبرد، باور کنید رفتم و کدورت ها را از دلش درآوردم. دنیا دار مکافات است و اگر به کسى به ناحق آسیب برسانیم تقاصش را در همین دنیا پس مى دهیم، حساب آن دنیا هم جداست.
داستان «رولکس تقلبى»
برخى آدم ها از «میز» به دنبال شخصیت مى گردند اما ما باید کارى کنیم که افراد به «میزها» شخصیت بدهند. چند وقت قبل در یک مجلس یک نفر ساعت رولکس تقلبى اى که به دستم بسته بودم را دید و گفت چه ساعت گرانقیمت و زیبایى به دستتان بسته اید. به او گفتم این ساعت تقلبى است و آن را ۱۱ هزار تومان خریده ام. بلند خندید و گفت امکان ندارد که این ساعت کمتر از ۱۰ ، ۱۱ میلیون قیمت داشته باشد. امیدوارم این مثال را به حساب غرورم نگذارید اما من معتقدم این آدم ها هستند که به میزها، ساعت ها و ... اعتبار مى دهند. بنده کسانى را سراغ دارم که اگر ساعت ۱۱ میلیونى به دست ببندند قیمت و ارزش آن را پایین مى آورند. استقلال فعلى حاصل خون دل خوردن امثال حجازى و پورحیدرى است من از پورحیدرى گله مند بودم چون در جلسات هیأت مدیره از من دفاع نکرد اما با تمام این اوصاف الان مى گویم که استقلال متعلق به امثال پورحیدرى است که چیزى در حدود ۴ دهه در این تیم خاک خورده اند. زمانى که ناصر حجازى و منصور پورحیدرى با خون دل خوردن نگذاشتند استقلال تکه و پاره شود این آقایان کجا بودند؟ یک زمان چند استقلالى عاشق مثل حاج حسن ترابپور، حاج آقا ابزارچى، مرحوم رشگین و آقاى حبیبى از جیب خود خرج مى کردند بدون آنکه دنبال شهرت و پست و مقام باشند. این آقایان که الان مدعى هستند آن روزها کجا بودند؟ ما تیم را مى بردیم به شهرهاى دور افتاده، مى رفتیم فسا، اراک و ... به خاطر اینکه ۲ ۳، هزار تومان پول بدست آوریم و بین بچه ها تقسیم کنیم. استقلال اینگونه سرپا ماند و متلاشى نشد. حالا چه شده که هر روز جلسه پشت جلسه مى گذارند و مى گویند سازمان کمک کند، از کره مریخ کمک برسد ،پاییز شود زمستان شود ... تا استقلال زمین نخورد.
سازمان تربیت بدنى بر سر استقلال و پرسپولیس منت نگذارد
آقایان! بیایید استقلال را رها کنید و به ما قدیمى ها بسپارید، مطمئن باشید که حال و روز آن بدتر از اوضاع فعلى نمى شود. این تیم آنقدر طرفدار دارد که نمى گذارند استقلال زمین بخورد. من نمى گویم ۲۰ میلیون نفر اما حداقل ۵ میلیون استقلالى هستند که حاضرند دست کم ماهى »هزار تومان« به باشگاه کمک کنند که با این وجود استقلال مشکلى از لحاظ مالى نخواهد داشت. مطمئن باشید اگر استقلال دست ما قدیمى ها باشد به صدا و سیما اجازه نمى دهیم حقمان را ندهد و مسابقاتمان را پخش کند. سازمان تربیت بدنى نباید بر سر استقلال و پرسپولیس منتى بگذارد. بودجه اى که در دست سازمان است به مردم تعلق دارد پس باید خرج تیم هاى مردمى شود. باشگاه هاى دیگر هم نباید اعتراض کنند. چرا فردى مثل زریبافان باید زمام امور استقلال را در دست داشته باشد ؟
در مورد دستگاه ورزش کشور باید بگویم که عملکرد آن ضعیف بوده است. من آقاى على آبادى را فقط یکبار در هتل المپیک دیدم. آدم محترمى بود و برخورد گرمى با من داشت اما حقیقت این است که عملکرد دستگاه ورزش خوب نبوده است. در همین فوتبال، ما ۳۰ سال است که قهرمان جام ملت ها نشده ایم . چرا باید این طورى باشد؟ چرا افراد را سرجایشان قرار نمى دهیم؟ یکى مثل زریبافان شاید مدیر خوبى باشد اما با وجود این همه نخبه باید از مدیران چند شغله و غیر ورزشى استفاده کنیم؟ مگر با یک دست چند هندوانه را مى توان برداشت؟ مردى براى اداره یک خانواده ۳ ، ۴ نفره مشکل دارد. حالا حساب کنید امورات ۴ خانواده را به او بسپارند. چه مى شود؟ چطور اجازه مى دهیم مدیرى در ۳ ، ۴ بخش مهم و مردمى مسئولیت بپذیرد و زیر مجموعه اش هزاران نفر آدم باشند؟ کسى که چند مسئولیت دارد به لحاظ فکرى و علمى به مشکل مى خورد، هم خودش ضربه مى خورد و هم آن بخش ها. وقت اتحاد پیشکسوتان استقلال فرا رسیده است ما خاک این فوتبال را خوردیم، دیگران بر مسند ریاست نشستند مقصر اصلى مشکلات استقلال ما پیشکسوتان هستیم. که مصداق داستان شکستن یک مداد و نشکستن چند مداد است. اجازه بدهید در مورد پرسپولیس بگویم. مگر در پرسپولیس کم آدم ورزشى و تحصیلکرده داریم؟ دکتر طاووسى، دکتر دادکان، دکتر زادمهر، مهندس عابدینى، مهندس کلانى، معینى و آشتیانى . این ها آدم هاى کوچکى هستند؟ همین آقاى عابدینى مگر استاندار ۳ استان مهم کشور نبوده است؟ آیا امثال آنها باید کنار بوده و افرادى در هیأت مدیره قرار بگیرند که نه سابقه ورزشى مشخصى دارند و نه از لحاظ تحصیلات از افرادى که نام بردم بالاتر هستند؟ تازه آنها تحصیلکرده هاى سالهاى قبل هستند نه الان که گرفتن مدرک به سادگى آب خوردن شده است. مگر استقلال کم پیشکسوت بزرگ و عزیز دارد. قراب، جبارى، پورحیدرى، مظلومى، فریبا، چنگیز، حاج قاسم، روشن و ... . متأسفانه آمدند و بین ما پیشکسوتان بذر تفرقه ریختند و امثال ما حجازى ها علیه یکدیگر مصاحبه کردیم، آب را گل آلود کردیم و غیر ورزشى ها به راحتى ماهى صید کردند. متأسفم که بگویم ما پیشکسوتان خاک این فوتبال را خوردیم، و بهره اش را سایرین بردند. از پیشکسوتان عزیز مى خواهم که بیاییم بار دیگر متحد شویم. بیاییم نان را به نرخ روز نخوریم و خودمان را ارزان نفروشیم و نوکرى خودمان را بکنیم. همان طور که حضرت امام خمینى(ره) فرمود آقا و نوکر خودمان باشیم. امام حسین (ع) فرموده است : ۲ روز زندگى باعزت بهتر است از ۱۰۰ سال زندگى با خوارى و ذلت. مال دنیا آنقدر ارزش ندارد که به خاطر آن دست به هر کارى بزنیم. پیامبر ما هم مى گوید: توانگرى به ثروت زیاد نیست به بى نیازى قلب است. ناصر حجازى شاید به اندازه اسم و رسمش ثروت نداشته باشد اما براى این دنیا هم کیسه اى ندوخته است. من یک خانه و یک زندگى شاد و آرام دارم و شکر خدا در کنار ۲ فرزندم که فرزندان صالحى هستند بهترین زندگى را دارم. دستم جلوى هیچکس دراز نیست و تا آخر عمرم محتاج کسى نمى شوم چون آدم طمع کارى نیستم. سازمان در کوچکترین مسائل استقلال و پرسپولیس دخالت مى کند حجازى گفت: سازمان تربیت بدنى استقلال و پرسپولیس را به بخش خصوصى نمى دهد،چون قصد دخالت در کار این دو باشگاه را دارد. بعید مى دانم فوتبال ما به این زودى ها حرفه اى شود . حضور امثال هدایتى و انصارى را در استقلال و پرسپولیس به فال نیک مى گیرم اما معتقدم آنها زمانى موفق مى شوند که اختیار تام داشته باشند و خودشان براى استقلال و پرسپولیس تصمیم بگیرند، نه اینکه سازمان تربیت بدنى و دیگران از انتخاب سرمربى تا دیگر مسائل را بر عهده داشته باشند.
برخى مربیان ارتباط ناسالمى با لیدرها دارند
زمان ما کسى پول نمى گرفت تا کسى را تشویق کند. کسانى اطراف استقلال و پرسپولیس بودند که از جیب خود خرج مى کردند و با جان و دل براى این تیم ها فریاد مى زدند و تشویق مى کردند اما حالا همه چیز مادى شده و برخى از آقایان براى بزرگ کردن خودشان طرفداران ما را پولکى کردند. یک سیستم غلط در استقلال و پرسپولیس جا انداختند،طورى که لیدرها مى گویند: »تا پول ندهید تشویقتان نمى کنیم. تازه علیه شما هم شعار مى دهیم.« این یعنى پول بده و موفق باش. تا ۲ هفته قبل همین آدم ها در تمرین استقلال براى فتح الله زاده گلو پاره مى کردند اما روزى که رفت یک نفر هم اسمش را نیاورد. این بیانگر چیست؟ متاسفانه یک سرى افراد کوچک با رشوه دادن پاى رشوه گیرها را به فوتبال بازکردند و تا زمانى هم که پول نگیرند،آسایش تیم را به هم مى زنند. در زمان من هیچ کدام از لیدرهاى استقلال جرات نداشتند از من پول بخواهند، چون شنیده بودند که چند سال قبل با آن لیدرى که از من طلب پول کرده بود چه برخوردى کردم. سال قبل با گوش هاى خودم شنیدم که بعضى از این لیدرها مى گفتند معرفت فلانى را عشق است؛ با اینکه از استقلال رفته و جاى دیگرى مربیگرى مى کند اما هواى ما را دارد. هوادار باید عاشق تیمش باشد،نه عاشق افراد
وظایف اعضاى هیأت مدیره استقلال شفاف نیست
فتح الله زاده را کنار گذاشتند و به او گفتند چون نمى توانى پول بیاورى،باید برکنار شوى. من مى خواهم بپرسم پس دیگر اعضاى هیأت مدیره چکاره هستند؟ چرا آنها پول نیاوردند؟ آیا کار آنها فقط عکس گرفتن و مصاحبه کردن و پذیرایى از خودشان در جلسات است؟ چه کسانى فتح الله زاده را کنار گذاشتند؟ این یک سوال کلیدى است.فتح الله زاده حتماً مدیر با لیاقتى بوده که حدود ۱۰ سال در این فوتبال دوام آورده است.چگونه مى شود افرادى که هنوز یک سال از حضورشان در ورزش نگذشته و حتى قوانین فوتبال را نمى دانند، مدیرعامل را کنار مى گذارند؟ آقاى زریبافان با کدام سابقه ورزشى درباره عملکرد استقلال در جام حذفى و لیگ صحبت مى کند؟ این براى من خیلى جالب است.ایشان که وظایف مهمترى دارد،به جاى صحبت کردن در مورد کار تخصصى خود درخصوص حجازى حرف مى زند که عمرش را در این فوتبال گذاشته است.
قربانى باندهاى مافیایى شدم
کسانى که زمان من برایم ضرب الاجل تعیین مى کردند و مى گفتند اگر ۳ هفته نتیجه نگیرى باید بروى،خودشان چکار کردند؟ آیا من به عنوان یک شهروند ایرانى نمى توانم از آقایان بپرسم آقایان سیاسى!شما براى رفع تورم، مشکل برق، مشکل مسکن و بیکارى چکار کرده اید؟ این حق طبیعى من به عنوان شهروند ایرانى است که بپرسم اما جالب اینکه آنها بدون کارنامه ورزشى براى ناصر حجازى که عمرش را براى فوتبال کشورش گذاشته ضرب الاجل تعیین کردند. متاسفانه در کشورمان با سرمایه هاى مان خوب برخورد نمى شود.بنده اخیراً به عنوان کارشناس و داور براى انتخاب بهترین هاى فوتبال قاره آسیا به امارات دعوت شدم اما در کشور خودم که عصاره ورزش آن هستم،با من بد برخورد شد.متاسفانه برخى از این آقایان چشم دیدن موفقیت و محبوبیت دیگران را ندارند. واقعیت این بود که مرا با یک برنامه از پیش طراحى شده به استقلال آوردند تا تخریبم کنند و وجهه ام را در نزد مردم از بین ببرند؛ شاید هم اکنون فکر کنند موفق شده اند اما مردم خیلى چیزها را مى دانند.شاید ۵ تا ۱۰ درصد مردم تحت تاثیر نتایج پارسال استقلال قرار گرفته باشند اما ۹۰ درصد مى دانند که به حجازى فرصت داده نشد.آنها مى دانند از همان روز اول حضورش عده اى کمر به تخریب او بستند. من نمى گویم اشتباهى نداشتم.من هم خطا کردم.یکى از بزرگترین اشتباهات من این بود که فکر کردم اعضاى هیأت مدیره خواهان موفقیتم هستند.آنها مدام به من مى گفتند انتخاب فلان دستیاران به صلاحت نیست.اگر همان روز اول ایستادگى مى کردم،این مشکلات به وجود نمى آمد. اگر روى اعتقاداتم پیش مى رفتم و حرفهاى آنها را نمى پذیرفتم،آن اتفاقات نمى افتاد. نهایتاً این مى شد که در همان ابتداى کار و قبل از شروع لیگ مرا برکنار مى کردند. الان نمى خواهم اسم ببرم اما به شما مى گویم که افرادى داراى باندهاى با نفوذ و مافیایى در فوتبال ایران شده اند و همین افراد به تخریب امثال حجازى دست مى زنند. گذر زمان همه چیز را مشخص مى کند و همان طور که گفتم دنیا دار مکافات است و هر کس به دیگرى خیانت کند،خدا در همین دنیا تقاصش را مى دهد.