سیاوش اکبرپور مهاجمی که سالها پیراهن استقلال را تن میکرد پس از شکست هفتم استیلآذین گفت: «جدایی از استقلال بزرگترین اشتباه زندگیام بود. حالا میفهمم که اشتباه کردهام.» سیاوش برای جدایی از استقلال چنان سراسیمه و ذوقزده بود که در همان روزهای آغازین فصل نقل و انتقالات پای قرارداد اغواکنندهای که سربرگ آن نوشته شده بود باشگاه فرهنگی- ورزشی استیلآذین را امضا کرد. او با گذشت 14 هفته از لیگ حالا پشیمان است، پشیمان از انتخاب سراسر عجلهای که در فصل نقل و انتقالات داشت. او حالا میخواهد به هر شکل ممکن به استقلال برگردد. برای بازگشت هیچ شرطی هم ندارد، حتی حاضر است هر آنچه تا امروز از استیلآذین گرفته را پس بدهد و آزاد بشود!
***
ماجرای سیاوش اولین بار نیست که در استقلال اتفاق میافتد و قطع به یقین آخریاش هم نخواهد بود اما تماشای حال و روز مهاجم سابق آبیها میتواند برای بازیکنانی که امروز صاحب پیراهن استقلال هستند درس بزرگی را به همراه داشته باشد. یاد آن روز میافتیم که یکی از دوستان میگفت: «این بازیکنان هرجا پول بیشتری باشد همان جا چتر خود را باز میکنند!» باور کردنش سخت بود. حداقل از جانب سیاوش اکبرپور که هرگاه در ورزشگاه آزادی میدیدیمش با مشت به سینهاش میکوبید و میگفت: «فقط استقلال.» چه کسی میتوانست باور کند که سیاوش از استقلال میرود یا حسین کاظمی با آن کولهبار تجربه با دیدن چکهای پر از صفر باشگاه استیلآذین پایش سست شود و ارادهاش را از دست میدهد؟
***
از گذشتهها باید درس گرفت. روی سخنمان با بازیکنانی است که امروز زمزمههای جداییشان از استقلال شنیده میشود. سرمایههای اقتصادی استقلال به اندازه یک دهم سرمایههایی نیست که امروز در استیلآذین صرف شده اما امروز میتوان با صدای رساتری به بازیکنانی که صاحب پیراهن با ارزش استقلال هستند گفت: «همه چیز پول نیست و همه دروازهها از سکههای زرد رنگ نمیگذرد.» گاهی باید به خاطر هواداران از خیلی چیزها گذشت و مقابل هر پیشنهادی سست و بیاراده نشد!