سیماى سرمربى ذوب آهن قبل از «بازى بزرگ» آرام است. انگار نه انگار که در نیمه نهایى لیگ قهرمانان آسیا به مصاف حریف مى رود. انگار نه انگار که سنگین ترین بار آسیا روى دوش اوست.
با خبرنگاران ایرانى همراه با تیم گرم مى گیرد. مى خواهد نشان دهد که ترسى ندارد و مسلط است به خودش و اعصابش و تیمش.
منصور ابراهیم زاده در لابى هتل رادیسون بلو ریاض روى صندلى نشسته. راه درازى را پیموده تا برسد به امروز و اینجا. به این هتل و این شهر و این کشور و این بازى. قیافه اش نشان مى دهد که حاضر نیست دست خالى به ایران برگردد.
***
• حتماً باید حس و حال خاصى داشته باشید. خودتان تعریف کنید. یک شب قبل از بزرگترین بازى، زندگى چگونه است؟
- خب باید اعتراف کنم از این «بزرگترین بازى ها» زیاد داشته ام چه بازى هاى حساس در ایران مثل فینال جام حذفى و چه بازى هاى لیگ قهرمانان آسیا. شبى که با اسکولارى بازى داشتیم از نظر خیلى ها شب قبل از بزرگترین بازى من بود. بقیه بازى ها هم همین طور. من فقط سعى مى کنم شب قبل از بازى، خواب آرامى داشته باشم.
• براى رسیدن به این بازى خیلى تلاش کرده بودید.
- از همان روز اول براى لیگ قهرمانان آسیا برنامه جدى داشتیم، من براى قهرمانى در آسیا و رسیدن به جام باشگاه هاى جهان وارد این دوره شده ام و خب تا اینجاى کار از هدفم دور نیستم. ما حریفان قدرتمندى چون بنیادکار، الاتحاد و پوهانگ را پشت سر گذاشتیم و قطعا دوست داریم اسم الهلال هم به این فهرست اضافه شود.
• به فینال مى رسید؟
- چرا نباید برسیم؟ دلیل خاصى دارد؟ ضعیفیم؟
بى قدرتیم؟ دفاعمان ضعیف است؟ خط حمله خوبى نداریم؟ من هیچ دلیلى براى نرفتن به فینال ندارم. شما چطور؟
• داورى؟
- (مى خندد) بهانه خوبى است. اگر باختیم از آن استفاده مى کنم. خارج از شوخى اما قصاص قبل از جنایت نمى کنم. بازى داریم و بازى را هم اداره مى کنیم. نگران داور یا حریف یا تماشاگران هم نیستیم. ما کار خودمان را مى کنیم. اگر قرار بود از داورى که آزارش به ما نرسیده مى ترسیدیم که اصلاً از گروهمان بالا نمى آمدیم!
• خبرنگاران عربستانى خیلى تلاش کردند شما را نگران جلوه بدهند!
- (مى خندد) شما و آقاى عباس افشارى هم همین بلا را سر مربى حریف آوردید. این چیزها طبیعى است. ناراحت نمى شوم. اتفاقاً کیف مى کنم وقتى مى بینم خبرنگار ایرانى دارد براى خاطر من و تیمم مى رود توى شکم سرمربى حریف.
• شما اگر با ذوب آهن به جام باشگاه هاى جهان بروید، نخستین مربى در آسیا خواهید بود که دوباره در این مسابقات شرکت کرده اید! یکبار با سپاهان و حالا با ذوب آهن.
- (مى خندد) خدا از دهانتان بشنود. چرا که نه. خیلى دوست دارم این اتفاق بیفتد.
• سوال آخر. نتیجه بازى چه خواهد شد؟
- دست خالى بر نمى گردیم ایران. خیال همه راحت.