۱- على دایى بر افروخته مى آید بغل دست گزارشگر بازى و شروع مى کند به حمله کردن به داور و فدراسیون. به وضوح عصبى است اما این عصبانى بودن بیش از آنکه مربوط باشد به گل پذیرفته نشده در دقیقه ۵ بازى، مربوط است به گل به ثمر رسیده شده در دقیقه ۹۱! دایى که حدود ۱۰ دقیقه بعد از پایان بازى مصاحبه را پذیرفته بود توانسته خشم ناشى از گلى را که یکصد دقیقه قبل مردود اعلام شد فرو بخورد اما براى مهار خشمى که ۱۰ دقیقه قبل دریافت کرده بود هنوز وقت کافى ندارد.
۲- على دایى مى آید و به داور و به داور و فدراسیون حمله مى کند جاى آنکه از ضعف هاى خط دفاعش حرف بزند و بچسبد به اینکه چطور خط حمله بُرنده اش در این بازى کند شده، مى چسبد به اینکه اشتباه داور سبب شد تا پرسپولیس بازى را ببازد!
در اینکه اشتباه داور هزینه سنگینى را به پرسپولیس تحمیل کرد تردیدى نیست. در اینکه پرسپولیس مى توانست شرایط روحى بهترى داشته باشد هم تردیدى نیست. در اینکه حرف على دایى درست است هم تردیدى نیست اما در نهایت احترام، حرف آقاى على دایى یکجاهایى هم اصلاً درست نیست!
۳- پرسپولیس دقیقه ۵ با شوک داور بازى را براى دقایقى واداد. استقلال هم حد فاصله دقیقه ۷ تا ،۱۱ ۳بار براى گل زدن موقعیت به دست آورد و به گل نرسید. هر کدام از این موقعیت ها اگر گل مى شد حرف على دایى درست در مى آمد و مى توانستیم به این تحلیل برسیم که آب سردى که کمک داور بر پیکره پرسپولیس ریخت این تیم را زخمى کرد.
وقتى پرسپولیس على دایى دوباره از دقیقه ۲۰ سوار بازى مى شود، وقتى على دایى بین دو نیمه تیم را آنقدر خوب بازسازى مى کند که از دقیقه ۴۶ تا ۹۰ بازیکنانش روى دروازه حریف خیمه مى زنند، وقتى پرسپولیس سالم و سرحال و سرو مرو گنده داشته کارش را مى کرده و بى دقتى مهاجمان یا ضد تاکتیک استقلال مقابل گلزنى اش را گرفته، چطور مى توانیم باور کنیم که داور سر پرسپولیس را بریده؟!
۴- در طول هر مسابقه اى، حتى مسابقات مهمتر از بازى دربى، داورها اشتباه مى کنند.
این طبیعى است. مربى هم به این خاطر روى نیمکت مى نشیند که وقتى از دستش بر مى آید تیمش را آرام یا تهییج کند، روى آنها تاثیر بگذارد، بازسازى شان کند و دوباره با قدرت به میدان برشان گرداند.
على دایى بین دو نیمه این کار را به خوبى انجام داده، تیمش را با چنان روحیه برترى طلبى خیره کننده اى روانه میدان کرده که ۴۵ دقیقه حریف را تحت فشار قرار داده اند.
در چنین شرایطى ما نمى توانیم این حرف را بپذیریم که چون داور دقیقه ۵ آن گل را قبول نکرد، تیم ما سرش بریده شد. شما ۸۵ دقیقه دیگر براى بردن بازى وقت داشتى برادر!
۵- حیف. قصد داشتیم على دایى را به دلیل آنکه توانسته تیمش را به آن خوبى بین دو نیمه بازسازى کند مورد ستایش قرار دهیم. مى خواستیم بگوییم آفرین على دایى که توانستى بین دو نیمه آنقدر انرژى به تیمت تزریق کنى.
این وسط اما به شک افتاده ایم. وقتى دایى مى گوید داور بازى یک کارى که سر بازیکنان ما بریده شد، وقتى مى گوید تیم ما نتوانست به بازى برگردد، آن وقت با خودمان حدس مى زنیم که نکند على دایى اصلاً بین دو نیمه هیچ کار خاصى نکرده و بازیکنان پرسپولیس خودشان نیمه دوم بازى را جلو برده بودند.
۶- على دایى مى آید مقابل دوربین هاى تلویزیون، باخت را مى اندازد گردن داور و مى گوید او کارى کرد که تیم ما تمرکز و قدرت خود را از دست داد.
چند دقیقه بعد على دایى - که از گل دقیقه ۹۱ فاصله زمانى بیشترى گرفته و بیشتر بر اعصاب خود مسلط است- در کنفرانس مطبوعاتى مى گوید: چه کسى گفته ما مات شدیم؟ ما در نیمه دوم آن همه موقعیت گل داشتیم!
شما خودتان این دو حرف را با هم مقایسه کنید.
۷- على دایى راست مى گوید. حرف او کاملاً درست است. اشتباه کمک داور به پرسپولیس ضربه سنگینى زد اما این وسط ۸۵ دقیقه دیگر از این بازى باقیمانده بود. ما مى خواهیم از سرمربى پرسپولیس بپرسیم شما چرا در این ۸۵ دقیقه به گل نرسیدید؟
مى خواهیم بپرسیم که چرا پرسپولیس در طول این مدت صاحب توپ بود اما به گل نمى رسید. تیمى که ۴۵ دقیقه دوم بازى پشت محوطه جریمه حریف قراردارد و صاحب توپ و میدان است و بعد نمى تواند به گل برسد، چه مشکلى داشته؟ این آن چیزى است که ما خیلى دوست داریم در موردش حرف بزنیم.