با وجود آنکه ویترین افتخارات این باشگاه به همت این مربى مزین به سوپرجام هاى اروپایى و جام هاى لیگ قهرمانان شده است اما نمى توان این حقیقت را که فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۷ ناامید کننده ترین فصل بازى این تیم بود را انکار کرد. مردان قلمرو سیلویو برلوسکنى فصل را در خانه پنجم جدول سرى A به پایان رساندند و شانس حضور در لیگ قهرمانان را از دست دادند و به جاى آنها امسال مى بایست در جام یوفا با حریفان دست و پنجه نرم کنند. کارلو آنچلوتى مربى این تیم کل تابستان بر دروازه هاى خروجى سن سیرو ایستاده بود و اخراج او براى همه به خبرى نه چندان غافلگیرکننده تبدیل شده بود، با این حال وقتى او روى نیمکت ماندگار شد غافلگیر شدند. برلوسکنى به جاى پیدا کردن یک مربى جدید، اقدام به خرید یکسرى چهره تازه براى جاى جاى ترکیب تیم شکست خورده و ناکامش کرد. از جمله جان لوکا زامبروتا، متئو فلامینى، فیلیپ سندروس، آندرى شوچنکو، مارکو بوریلو و البته رونالدینیو.
مالک باشگاه حسابى سر کیسه را شل کرد و هر بازیکنى را که آنچلوتى روى آن دست مى گذاشت خرید و تنها یک دستور ساده و روشن به او ابلاغ کرد: قهرمان اسکودتو شوید! به هر حال قرمز و مشکى ها شروع بدى در آغاز رقابت ها داشته و نتوانسته اند هیچ بردى کسب کنند. شاید بتوان شکست اول در خانه مقابل تیم تازه واردى چون بولونیا را به حساب بدشانسى گذاشت اما مطمئناً تکرار آن مقابل جنوا چیزى جز ضعف و ناتوانى تیم نبود. شکست در جنوا چیزى نیست تا یک تیم بخواهد از آن اظهار خجالت کند اما بازى بى روح و پر از ایراد میلان واقعاً نگران کننده است. خط دفاع به وسیله بازیکنانى چون دیه گو میلتیو و آندره آ گاسبارونى ترور شده بود و خط میانى نمى توانست توپ را کنترل کند و همه این ها در حالى بود که اثرى از خط حمله دیده نمى شد و به نظر مى رسید براى این پست هیچ بازیکنى به زمین نیامده است. پیش از بازى، رسانه هاى ایتالیایى معتقد بودند تساوى یا شکست مقابل جنوا مى تواند منجر به اخراج بلافاصله آنچلوتى شود. البته آدریانو گالیانى پیش از آن گفته بود مربى میلان هیچ گاه نخواهد رفت و موقعیت او به خطر نیفتاده است. البته به او هشدار دوستانه اى هم داده بود: شکست خوردن را متوقف کن! همه اتفاقات افتاده مى تواند این سؤال را در ذهن پدیدار کند که آیا ممکن است میلان بتواند با یک مربى جدید به سیر موفقیت خود بازگردد؟
انصافاً آنچلوتى افتخارات زیادى را به همراه تیم تحت فرمانش کسب کرده است، خصوصاً در پهنه اروپا که توانست ۲ جام لیگ قهرمانان را بالاى سر ببرد. او همچنین بارها فینالیست شده است . لازم نیست از تعداد جام هاى اسکودتویى که به مقر قرمز و مشکى ها برده است به تفصیل سخن گفته شود. با این حال کارلتو اکنون در هشتمین فصل حضورش در میلان بر لبه تیغ حرکت مى کند. شاید باید به طور جدى تر به خاطر سرنوشت آنها ابراز نگرانى کرد! آلساندرو کاستاکورتا، اسطوره قرمز و مشکى ها روزى گفت یک مربى در لیگ ایتالیا نباید بیش از ۳ یا ۴ فصل در یک باشگاه بماند وگرنه فوتبال بى رحم ایتالیا او را ذره ذره در قانون خود محو مى کند. آیا این اتفاق در سن سیرو و در حال وقوع است؟ آیا میلان به چهره اى جدید همراه با ایده هاى تازه احتیاج دارد؟ چند روز پیش گالیانى گفت به هیچ وجه این تئورى را قبول ندارد و باشگاه مصیبت زده آنها دنباله روى فلسفه انگلیسى مربیگرى در فوتبال است. آنچه که آرسنال و منچستریونایتد را شهره عام و خاص دنیاى فوتبال کرده است. وى در این رابطه توضیح داد: نمونه هاى زیادى از مربیانى که در درازمدت در یک تیم مى مانند و موفق هستند وجود دارد. مثلاً سرآلکس فرگوسن و آرسن ونگر در انگلستان که ما اکنون سعى در پیروى از آن را داریم. فراموش نکنیم که فرگوسن طى ۲۲ سال مربیگرى در مقر شیاطین سرخ ۳ تیم کاملاً متفاوت از یکدیگر را در اولدترافورد ساخت و هدایت کرد. اولین آن تیم اوایل دهه ۹۰ بود که اریک کانتونا، استیو بروس و گرى بالیستر در آن مى درخشیدند. سپس تیم رؤیایى بکهام، گیگز، اسکولز و برادران نویل در اواخر همان دهه ظهور کردند و قدرتمندترین تیم آن دوران در تمام اروپا نام گرفتند و سرانجام تیم کنونى مرد اسکاتلندى است که فصل گذشته ۲ جام داخلى و اروپایى را از آن خود کرد. داستان آرسنال هم همین گونه است. از زمان حضور مرد فرانسوى تاکنون شاهد ۲ دوره قدرتنمایى توپچى ها در جزیره بوده ایم و این در حالى است که ونگر تمام تلاش خود را مى کند که براى بار سوم همین افتخارات را تکرار کند. آنچه که در مورد میلان مى توان در نظر آورد این حقیقت است که طى دوران مربیگرى آنچلوتى، بازیکنان باشگاه خیلى کم تغییر کرده اند. براى این موضوع بیشتر باید برلوسکنى و گالیانى را سرزنش کرد اما آنچلوتى هم در این اوضاع مسئول است. یکسرى از بازیکنان باید سن سیرو را ترک مى کردند و تعدادى باید به این باشگاه مى آمدند که هرگز نیامدند. ستارگانى چون مالدینى، نستا، گتوسو، پیرلو، سیدورف، آمبروسینى و اینزاگى تمام دوره حرفه اى خود را در میلان گذراندند و با وجود بالا رفتن سن و کاهش قدرت ها و مهارت هاى بدنى شان به بازى در ترکیب اصلى تیم ادامه دادند. البته این قضیه چندان ربطى به مربى تیم ندارد. این ستارگان به همه افتخارات باشگاهى رسیده اند، پس دلیلى براى رفتن به باشگاهى جدید وجود نداشت. براى یک فوتبالیست دستیابى به جام هاى بیشتر و بزرگتر عاملى انگیزه بخش است و میلان براى این ستارگان تمام جام ها را به همراه داشت.تمام بازیکنان نام برده به غیر از پیرلو بالاى ۳۰ سال سن دارند. پس شاید بهتر است قرمز و مشکى ها به جاى اخراج مربى خود به فکر خداحافظى با ستارگان پیر خود باشند. البته این طور به نظر مى رسد که این باشگاه به یک خانه تکانى اساسى نیاز دارد. نشانه هاى آن هم از پایان فصل گذشته وجود داشت ، درست پس از شکست تیم مقابل آرسنال در جریان رقابت هاى لیگ قهرمانان اما باشگاه تمام این نشانه ها را تا امروز نادیده گرفته است و خریدهاى تابستانى اش هم چندان جوان نبوده اند. در حالى که سیاست باشگاه هاى سرمشق میلان، یعنى انگلیسى ها بر کشف و استفاده از استعدادهاى جوان برپا شده است، قرمز و مشکى ها هنوز به آنچه که در گذشته برایشان افتخار مى آفرید چسبیده اند . اگر واقعاً زمان خانه تکانى است چرا واقع بینانه تر به آن نگریسته نمى شود؟