کد خبر : ۱۲,۲۶۶
مهاجم سابق استقلال و پیروزی : خدایا یک‌بار دیگر به من فرصت بده
  • میرشاد ماجدی، ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، رضا حسن‌زاده و چند نفر دیگر از هم‌بازیان علی اکبریان برای دیدن او به زندان قزل‌حصار رفتند.

    از مدت‌ها پیش حرف‌هایی درباره یک فوتبالیست در بند، زبان به زبان در جامعه ورزش نقل می‌شد. دیروز جمعی از همبازیان این بازیکن، متشکل از میرشاد ماجدی، ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، رضا حسن‌زاده، احمد حیدرخان، علی عشوری، مجید علیان و هاشم حیدری به دیدارش رفتند. همه در اتاقی دور یک میز نشسته و به هم خیره شده بودند. یکی گفت: «از بند 2 تا اینجا راه زیادی است باید با ماشین بیاید.»

    پس از 15 دقیقه، در باز شد و علی اکبریان با یک تی‌شرت و شلوار مشکی وارد اتاق شد. وقتی همه دوستان قدیمی‌اش را یک‌جا دید، برای چند لحظه شوکه شد.

    وقتی روی یک صندلی قرار گرفت، قبل از هر چیزی صورتش را با دست‌هایش پوشاند، سر به‌روی میز گذاشت و تا دلش خواست، گریه کرد.

    هیچ‌کس نمی‌دانست چه بگوید و چطور او را از این حالت نجات دهد. ستار همدانی گفت: «علی سرت را بالا نگهدار، همه آدم‌ها اشتباه می‌کنند.» علی اشک‌هایش را پاک کرد و زیرلب از همه تشکر کرد.

    یک به یک را نگاه کرد و گفت: شرمنده حضور شما هستم. از شما خجالت می‌کشم.

    یکی پرسید: «چطور شد که کار تو به اینجا کشید؟ ماجرا چیست؟»

    علی اکبریان گفت: «من یک داروی ترک اعتیاد را از کسی گرفتم تا به یک نفر دیگر برسانم و طرف موتور دزدی سوار بوده و مأموران به او مشکوک شده بودند. او به در خانه ما آمد و در زمان برخورد ما، مأمورین سر رسیدند و آن داروی ترک اعتیاد را گرفتند. همین و همین. الان هم امیدوارم این دارو را تجزیه کنند و معلوم شود که آن‌طوری که می‌گویند و در پرونده آمده، نباشد.»

    یک نفر دیگر از هم‌بازیان او پرسی: «چند وقت است اینجا هستی؟» اکبریان گفت: «از اوایل برج دو دستگیر شدم و 3/3 به قزل‌حصار آمدم. رسیدگی و برخورد تمامی عوامل زندان با من خوب و مناسب بود. راستش را بخواهید، من از همه اینها خجالت می‌کشم. به خاطر بچه‌ام نیوشا که 3 سال دارد، به خاطر همسر جوانم که گناهی ندارد و به خاطر شما دوستان و رفقا که در این مدت من را فراموش نکرده‌اید. من به خودم، به خانواده‌ام و به اسم و رسم فوتبالی‌ام بد کردم. در این مدت خیلی فکر کردم، خیلی با خودم کلنجار رفتم، روزگار بدی را پشت سر گذاشته‌ام و الان پشیمانم. خدا را شکر، در این مدت پاک شده‌ام. از خدا خواسته‌ام فقط یک‌بار دیگر به من فرصت بدهد تا به یک زندگی پاک و به دور از این پلیدی‌ها برگردم. اگر بیرون آمدم، شما دوستان نباید مرا تنها بگذارید.»

    ستار همدانی او را دلداری داد و گفت: «امیدوارم که ما بتوانیم اگر حقی داری، زنده کنیم و یک جوری تو را نجات بدهیم.»

    میرشاد ماجدی، از او خواست تا تقاضای رسیدگی خودش را به صورت کتبی اعلام کند.

    علی عشوری تأکید داشت که کار او قابل تخفیف است و امیدواریم با همکاری دوستان و آشنایان بتوانیم در جهت رهایی او از این مصیبت، یاری‌اش کنیم.

    علی عشوری، ادامه داد که با خانواده اکبریان در ارتباط است و می‌تواند در این رابطه کمک‌هایی را ارائه دهد.

    قرار بود یک بازی دوستانه نیز برگزار شود که به علت تعمیر زمین چمن زندان به وقت دیگری موکول شد.
۳ مهر ۱۳۸۹ ۰۸:۲۴
کلیدواژه ها: افتاب 

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید