انتظار میرود با پرداختن به اتفاقی که برای کریم باقری در بازی پرسپولیس با شهرداری تبریز افتاد از این پس شاهد چنین مسائلی در ورزشگاهها نباشیم. کاپیتان پرسپولیس نیاز به تعریف و توصیف ندارد او اینقدر محجوب هست که در این روزها سکوت را بهترین راهکار دانسته تا حداقل از جانب خودش صحبتی مطرح نشود اما خانواده او شنبه گذشته را هیچوقت فراموش نمیکنند. آنها که از افتخارآفرینیهای عضو خانوادهشان همیشه شاکر بودند و هستند امروز طور دیگری به این موضوع نگاه میکنند.
مادری که 12 سال حضور پسرش در فوتبال را افتخار میدانست امروز با صدایی بغضآلود آرزوی دیگری را از خدای خود دارد. اگر بپذیریم برای جامعه فوتبال ما این اتفاق تلخ بود برای مادر آقاکریم بسیار تلختر است.
اینقدر تلخ که امروز و پس از گذشت سه روز هنوز هم همان لرزش صدا و بغض عصر شنبه در گفتارش کاملا نمایان است. واقعا یکسری تماشاگرنما کار را به کجا میرسانند که یک مادر پس از 12 سال برای فرزندش آرزو میکند که ایکاش فوتبالیست نمیشد. به حال این فوتبال و به حال کسانی که فضای ورزشگاهها را ناپاک میکنند باید افسوس خورد.
دیروز با مادر کریم باقری که معمولا در سفرهای پرسپولیس به تبریز همراه پسرش میرود صحبت کردیم، او هنوز هم به اندازه شنبه گذشته ناراحت بود:«من صد برابر بقیه ناراحتم، تا شنبه گذشته خیلی افتخار میکردم که پسرم فوتبالیست است و برای کشورش افتخار آورده اما از لحظهای که بازی تمام شد صدبار بهخدا گفتم که ایکاش کریم من فوتبالیست نمیشد تا این همه ناسزا را نمیشنید. من از مسوولان ورزش استان هم انتظار دارم برخورد کنند.» شرایط روحی مادر کریم طوری نبود که بتوان با او بیشتر صحبت کرد و از اینکه با آن حال دقایقی را در اختیار ما قرارداد تشکر هم میکنیم.
اما رضا یکی از برادران آقاکریم هم به سهم خود از این اتفاق بسیار ناراحت است. او توهین به دایی را هم نمیپسندد. «مگر دایی کم برای فوتبال ما زحمت کشیده، همینها که به او توهین میکردند با گلهایش خوشحال میشدند. اینها که برای توهین به ورزشگاه میآیند فوتبالدوست نیستند.»
صحبتهای رضا باقری در مورد برادرش هم کاملا منطقی است. «مگر کریم چه کار کرده که باید ناسزا بشنود. یکساعت قبل از بازی از طرف باشگاه شهرداری برای تقدیر از کریم با من تماس گرفتند اما ما نه قدردانی میخواهیم و نه توهین.»
برادر کاپیتان پرسپولیس از واقعیتی تلخ صحبت میکند که شاید باورش برای خیلیها سخت باشد. «12 سال است که به استادیوم نمیروم چون اگر بروم باید غصه بخورم، در همین بازی صدای تلویزیون را قطع کردند تا آنهایی که در ورزشگاه نیستند ناسزاها را نشنوند. من از همان مسوولی که وقتی کریم به تبریز آمد برای کمک به فلان مدرسه 20 میلیون تومان و توسط برادرم از جایی کمک گرفت میخواهم الان هم بیاید و حرفی بزند.» بهنظر میرسد رضا باقری هیچوقت پایش را به استادیوم نگذارد: «سال گذشته و برای بازی با تراکتورسازی، علی دایی چند بار خواست که به ورزشگاه بروم اما نرفتم. من حتی برای دیدن بازی برادر دیگرم هم نمیروم و فقط برادر بزرگم به ورزشگاه میرود.»
شاید تنها مسالهای که باعث دلگرمی او و خانوادهاش میشود واکنشهای اکثریت جامعه فوتبال در حمایت از باقری است. «دیروز (یکشنبه) یکی از بازیکنان تراکتورسازی به من زنگ زد و گریه میکرد، همه از این اتفاق ناراحتند. بعد از بازی تا امروز وقتی مردم را در خیابان میبینم میگویند، دیدی چه رفتاری با برادرت داشتند، هضم این مسائل برای ما سخت است.»
به هر حال اهالی فوتبال فهم ما، رفتار عدهای اندک و تماشاگرنما با مرد اخلاق دهه اخیر فوتبال را نمیپسندند و همانطور که در ابتدا گفتیم انتظار میرود دیگر شاهد چنین اتفاقهایی نباشیم