على دایى این روزها در راستاى تغییرات ساختارى در زندگى ورزشى اش گام بر مى دارد. دایى در گفت و گوى مفصلی بیش از هر چیز از اصلاحات حرف مى زند. اصلاحاتى که او از آنها حرف مى زند این بار مثل همیشه مربوط به دیگران نیست بلکه دایى انگار خودش را هدف گرفته است. گفت وگو با وى را بخوانید:
• اگر طبقه بندى تازه اى از انسان ها داشته باشیم و گروه اول را آنهایى بدانیم که در زندگى شان به سقف اهداف خود رسیده اند و گروه دوم را کسانى بدانیم که نتوانستند به آن سقف برسند، على دایى در کدام گروه جا مى گیرد؟
- شاید على دایى چیزى باشد بین این ۲ گروه !
•اما شاید ذهنیت بیرونى متفاوت باشد.
- من هم مثل خیلى ها به هر آنچه که دوست داشتم نرسیدم. همه آمال و آرزوهاى انسان دست یافتنى نیست اما نباید دست از تلاش برداشت؛ همیشه براى چیزهایى که خواسته ام تلاش کردم و باقى اش را به خداوند سپرده ام. مطمئناً اگر او بخواهد مى شود و اگر نخواهد نمى شود. مطمئناً من هم آمال و آرزوهاى زیادى دارم که به خیلى از آنها نرسیدم.
• کار خیر انجام مى دهید؟
- هر کسى کارى انجام مى دهد براى خداى خودش است. خیلى ها مى آیند اینجا و به من مراجعه مى کنند تا کمک شان کنم؛ نامه مى دهند، حرف مى زنند و ... اما متاسفانه على دایى تا یک حدى مى تواند کمک کند. گاهى اوقات فقط شرمندگى براى من مى ماند. مشکلات مردم آنقدر زیاد است که اگر میلیون ها نفر مثل على دایى دنبال حل مشکلات آنها باشند باز هم کم است. باور کنید اگر همین الان کل اموال و دارایى ام را براى این کار بگذارم، نمى توانم به نامه هایى که فقط طى ۳ روز به دستم مى رسد ترتیب اثر دهم و از این بابت همیشه متاسف بوده ام.
•لابد خودتان هم طى ماه هاى اخیر این جمله که على دایى تغییر کرده است را شنیده اید.
- به این تغییر کارى ندارم. همه باید تغییر کنیم البته در جهت مثبت. باید از اشتباهات خود درس بگیریم. آدم ها باید حریم خودشان را بشناسند.
•و این تغییر شما، در مواجهه تان با سوالات خبرنگاران به خوبى محسوس است.
- در طول زندگى فوتبالى ام هیچوقت به حیطه خبرنگاران ورود پیدا نکردم و دوست هم نداشتم آنها به حریم خصوصى من وارد شوند. شما یک خبرنگار را پیدا نمى کنید که على دایى به او گفته باشد «این را برایم بنویس یا آن را ننویس!». هیچ خبرنگارى نمى تواند بگوید «من على دایى، به او بى احترامى کرده ام اما همیشه گفته ام و باز هم مى گویم که آدمى که دنبال احترام دیگران است اول باید خودش احترام خودش را نگه دارد. موضوع احترام، یک بحث ۲ طرفه است.
•حدود ۲ هفته قبل در برنامه ۹۰ حاضر شدید و در مورد اختلاف خود با فدراسیون فوتبال صحبتى نسبتا طولانى داشتید، جالب بود که با وجود فشارها، هرگز به سیم آخر نزدید و اعصاب خود را کنترل کردید، آن شب خیلى ها متوجه شدند که على دایى دیگر به راحتى عصبانى نمى شود و چهره اى عصیانگر به خود نمى گیرد.
- مطمئنا همینطور است و سعى مى کنم خودم را کنترل کنم؛ وقتى خودم را کنترل مى کنم راحت تر به سوالات پاسخ مى دهم. آن شب حرف هایى زدم که آقایان درصدد تکذیب آن حرف ها برآمدند اما شما کار خدا را ببینید که ۲ هفته بعد یعنى در همین برنامه دوشنبه شب آقاى تاج روى خط آمد و جملاتى را بر زبان آورد که نه تنها حرف هاى مرا تایید کرد بلکه راى کمیته استیناف فدراسیون فوتبال را از پایه و اساس باطل نمود. خداوند خیلى بزرگ است؛ اگر بخواهد کارى مى کند که مخالفان شما خودشان حرف تان را تایید مى کنند و ادعاهاى خود را نقض. دوشنبه شب آقاى تاج براى پاسخگویى به سوال دیگرى روى خط برنامه آمده بود اما در حین حرف هایش اعلام کرد که ما با آقاى دایى با همان مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان براى سال بعد به توافق رسیدیم که همین جمله حقانیت بنده را ثابت کرد و راى کمیته استیناف را زیر سوال برد.
•چه فعل و انفعالاتى رخ داد که دایى این همه تغییر کرد؟
- من قبلا هم همینطورى بودم اما موضوع مهم به آستانه تحملم بر مى گردد. شاید آستانه تحملم کم بود. یکدفعه فکر کردم و دیدم هرچه دیرتر عصبانى شوم، تصمیماتم درست خواهد بود.
•بیرون از فوتبال چطور؟ آیا به این آستانه تحمل رسیده اید؟
- على دایى بیرون فوتبال با على دایى داخل فوتبال فرق مى کند. من به زندگى شخصى ام از زاویه دیگرى نگاه مى کنم. خوشبختانه دوستانم مى دانند که بیرون فوتبال چه شخصیتى دارم. این یک واقعیت است که فوتبال گاهى اوقات آدم را پرخاشگر مى کند.
•آقاى دایى شما مشاوران زیادى دارید؟
- صددرصد مشاوران خوبى دارم .
•اگر امکان دارد از مشاوران خود نام ببرید و یا حداقل بگویید بهترین مشاور على دایى که در این «استحاله» سهم زیادى داشته چه کسى است؟
- دوستان خوبى دارم که همیشه در سختى ها کنارم بوده اند و به جرات مى گویم آنها در مواقع پیروزى و در خوشى ها و وقتى که کارها رو به راه بوده زیاد دور و برم نیستند اما بهترین مشاورم همسرم است که جا دارد از او تشکر کنم.
•ورود به عرصه مربیگرى قطعا در این بهتر شدن نقش داشته است؛درسته؟
- اگر از همبازیان من بپرسید که على دایى آن زمان چگونه بود به شما خواهند گفت که من حتى زمانى که بازى مى کردم و کاپیتان تیم بودم هواى بازیکنان جوانتر و کوچکتر از خودم را داشتم و آنها با من احساس راحتى مى کردند. پیش مى آمد که بازیکنان تیم مسائلى که به صمیمى ترین دوستان خود نگفته بودند را با من مطرح مى کردند، حالا هم که مربى شده ام همان روش را دنبال مى کنم.
•براى خیلى ها جالب خواهد بود که بدانند على دایى قبل از رسیدن به شهرت و زمانى که دانشجویى زندگى مى کرد چه کاراکترى داشت؟
- این مقایسه دشوار است. من آن زمان هم مثل حالا آرام بودم.
•شنیده ایم که« على دایى دانشجو» خیلى سربه زیر بوده است.
- خب الان هم آرام هستم. شما باید همه چیز را بسته به شرایط بسنجید. وقتى آدم بزرگتر مى شود، گرفتارى هایش و دشمنانش هم بزرگ تر مى شوند. زمان دانشجویى همه فکر من این بود که درس بخوانم و کار کنم. آن روزها جوابگوى کسى نبودم اما الان هم باید در فوتبال مدیریت کنم و بیرون فوتبال. کار کردن در باشگاه بزرگى چون پرسپولیس فشارهاى زیادى برایم دارد. امروز باید پاسخگوى خیلى از مسائل باشم.
•دلتان براى آن روزها که همه دغدغه تان امتحانات پایان ترم و دروس نخوانده بود تنگ شده است؟
- آدم ها براى خیلى از روزهاى قدیم دلشان تنگ مى شود، من هم همینطور اما باید بپذیریم که آن روزها به خاطره ها پیوسته اما على دایى همیشه سعى کرده آن روزها را فراموش نکند. من اگر شدم على دایى، خیلى سختى کشیدم، خیلى مسائل و ناملایمى ها را دیدم پس امکان ندارد گذشته را فراموشى کنم اما بیشتر از آن که دلتنگ آن روزها شوم سعى مى کنم به حال و آینده فکر کنم و دنبال این باشم که بهتر شوم.
•شخصیت محبوب دوران جوانى على دایى چه کسى بود؛ کسى که دنباله رو او بودید؟
- آن روزها آقاى حمید علیدوستى برایم شخصیتى ویژه بود وبازى هاى او را با دقت تماشا مى کردم.
•منظورمان شخصیتى فرا فوتبالى بود.
- زیاد دنبال این چیزها نبودم، در حوزه سیاست و مبارزه دنبال پیدا کردن الگو نمى رفتم اما برخى از افرادى که باعث شده بودند در کشورشان تحولاتى ایجاد شود را مى شناختم و علاقه مند شان بودم.
•امروز چطور؟
- امروز هم اصلا و ابدا دنبال سیاست و سیاسى بازى نیستم و فقط عاشق مملکتم هستم و دوست دارم مردم کشورم در شرایط خوبى زندگى کنند.
•در میان همدوره هاى خود، فردى بودید که همواره در مقابله با افراد مختلف بوده و به معناى ساده تر همواره در حال جدال بسر برده اید؛ آخرین نمونه اش هم همین داستان پردامنه شما و فدراسیون است؛ این روند تا کى ادامه دارد؟
- حق گرفتنى است، دادنى نیست. یاد گرفته ام که براى گرفتن حقم مبارزه کنم و تا وقتى هم که زنده ام مبارزه مى کنم. متاسفانه در مملکت ما هر قدر که بزرگتر شوى، دشمنانت هم بزرگ تر مى شوند. ما سعى نمى کنیم خودمان را بالا ببریم و تلاش مى کنیم کسى که آن بالا است را پایین بکشیم تا هم قد خودتان شود، این یک درد است. على دایى این درد را با گوشت و استخوان حس کرده.
•تا به حال شده که بخواهید قید فوتبال را بزنید؟ مثلا بعد از جام جهانى آلمان و یا پس از هجمه ناشى از شکست مقابل عربستان این فکر به مخیله تان نرسید؟
- شاید این اتفاق افتاده باشد اما آنى بوده؛ براى خیلى ها این حالت بوجود آمده اما اگر شما عاشق و وابسته کارتان باشید و به آن اعتقاد داشته باشید میدان را خالى نمى کنید .این فکر که براى همیشه بروم و پشت سرم را نگاه نکنم شاید به ذهن من هم رسیده باشد. مثلا بعد از همان اتفاقاتى که شما گفتید اما خیلى زود از ذهنم خارج شد زیرا هرگز خودم را در بن بست ندیدم.
•فلسفه على دایى تا امروز در زندگى چه بوده است؟
- توکل به خدا براى رسیدن به موفقیت و تلاش خالصانه.
•و در مربیگرى؟
- روز به روز بهتر شدن و تلاش براى یاد گرفتن نکات جدید.
•چقدر به این فلسفه پایبند بوده اید؟
- خیلى زیاد. البته این هم جزو پایه هاى زندگى ورزشى من است که در کارم منافع جمع را در نظر بگیرم، هر کسى شکستى خورد دلیلش این بودکه فقط به خودش اندیشید.
•چه کسى در زندگى تان بیشترین تاثیر را گذاشته، ولو با یک پند کوتاه؟
- دوستان خوبى در ایران و خارج از ایران داشته ام که اگر بخواهم فقط اسم یک نفرشان را بیاورم بى انصافى است اما بیشترین تاثیر را در زندگى ام مرحوم پدرم گذاشت.
•جمله، شعرى و یا تصویرى بوده که شما را بلرزاند و حتى مسیر زندگى تان را تغییر دهد؟
- پدرم همیشه به من مى گفت روزى سقوط مى کنى که گذشته ات را ازیاد ببرى، روزى که فکر کردى همه چیز را مى دانى، آن روز وقت سقوط تو است. این حرف او همیشه در گوشم است. درباره مربیانم نیز باید بگویم، آنها طى این سالها خیلى برایم زحمت کشیدند و دست شان را مى بوسم اما ۲ نفر هستند که خیلى گردن من حق دارند اولى آقاى «جابر نعمتى» است که در اردبیل خیلى روى من کار کرد و بعدى آقاى «ناصر حجازى» که هیچوقت فراموشش نمى کنم.
•در زندگى تان اشتباه تاثیر گذارى بوده که حسرت آن را بخورید؟
- بله، گاهى اوقات شده بود که مى خواستم تصمیمى بگیرم اما نگرفتم و از آن بابت لطمه خوردم. مثلا بازى ایران- کره جنوبى در تهران یکى از تعویض ها مسعود شجاعى بود که تصمیم خودم نبود و تحت تاثیر نیمکت آن تعویض را انجام دادم و متاسفانه اشتباه کردم.
•دیروز که تمرین پرسپولیس را از نزدیک تماشا مى کردیم، دیدیم که با بازیکنان خیلى صمیمى هستید، جالب بود که حتى براى آنها کرى هم مى خواندید.
- اما همیشه حد و مرز را رعایت مى کنم، نه بیش از حد به آنها نزدیک مى شویم و نه براى آنها قیافه مى گیرم. تمرین دیروز بیشتر حالت ریکاورى داشت و به همین دلیل من مربى آنها نبودم و مثل یک رقیب «تنیس فوتبال» بازى کردیم اما امروز خودتان دیدید که شوخى در کار نبود.
•یکى از بازیکنان مطرح کشور چندى قبل در مصاحبه اى تلویزیونى گفت که مصطفى دنیزلى در رختکن به او سیلى زده است، آیا امکان دارد که على دایى هم به بازیکن خود سیلى بزند؟
- هیچوقت چنین کارى نمى کنم؛ البته شاید آقاى دنیزلى حس پدرانه داشته وچنین کارى کرده است.
•على دایى اهل کتاب خواندن است؟ اگر هست چه سبک کتابى را دوست دارد؟
- قبلا و به ویژه در دوران دانشجویى مى خواندم، بویژه کتاب هاى داستایوفسکى، ولى اگر واقعیت را بخواهید این روزها فرصت کتاب خواندن ندارم.
•روزنامه و مجله چطور؟
-(این سوال داغ دل دایى را تازه مى کند) مى خوانم اما بعضى مواقع آنها مطالبى مى نویسند که خودم هم از خواندشان تعجب مى کنم. مثلا در یک مجله نوشته اند که دایى در کلاردشت ویلایى دارد به شکل توپ فوتبال و با اینکه اینقدر سرمایه دارد و... آخر وقتى من یک تکه زمین هم در کلاردشت ندارم و یا آن اتومبیلى که آنها مى گویند را ندارم، چه واکنشى باید نشان دهم؟ مثلا حرف هایى از قول من مى نویسند که روحم از آنها بى خبر است؛ گاهى اوقات روزنامه مى خوانم تا ببینم چه گفته ام.
•قصد ندارید داستان زندگى تان را بنویسید؟
- اتفاقاً چند وقتى است که نوشتن کتابم را آغاز کرده ام.
• به عنوان سوال پایانى؛ آخرین بار کى از ته دل گریه کردید؟
- گریه که زیاد مى کنم اما آخرین بار همین چند روز پیش بود که با پرسپولیس در مشهد اردو زده بودیم. در حرم امام رضا (ع) یک دل سیر گریه کردم.