معدود بازیکنانی هستند که در سن 34 سالگی میتوانند خود را در اوج نگه دارند . اغلب بازیکنانی که به این محدوده سنی ورود میکنند با افت بدنی روبرو میشوند و در نتیجه با دنیای حرفهای خداحافظی میکنند. در فوتبال ما هم به ندرت یافت میشود که بازیکنی بتواند در این سن و سال آماده باشد و حتی به برترین بازیکن تیم خود هم تبدیل شود. نگاهی به فصل نهم لیگ برتر نشان میدهد فرهاد مجیدی یکی از آمادهترینهای لیگ بود. شاید خیلیها تصور میکردند فرهاد پس از آنکه از فوتبال امارات به لیگ برتر بازگشت دیگر نمیتواند آن بازیکن اثرگذار باشد اما ناصر حجازی که همواره تأثیر فراوانی در زندگی حرفهای مجیدی گذاشته به خوبی میدانست فرهاد میتواند دوباره در فوتبال ایران اوج بگیرد. اگرچه مجیدی در زمان مربیگری حجازی نتوانست درخشش آنچنانی داشته باشد اما هرچه از زمان حضورش در استقلال گذشت به لحاظ فنی رشد چشمگیری یافت. فرهاد تا جایی پیش رفت که حتی فصل قبل بار دیگر مورد توجه تیمهای عربی قرار گرفت و یک پیشنهاد اغوا کننده هم از استیلآذین داشت. آمادگی فرهاد این واکنش را میان دیگر تیمها ایجاد کرده بود تا او را جذب کنند اما در استقلال ماند و 2 سال دیگر قراردادش را تمدید کرد تا برخلاف برخی بازیکنان که در پایان فصل نهم از استقلال جدا شدند محبوبیت خود را زیر سوال نبرد. سال گذشته بسیاری از خود پرسیدند که فرهاد چه کار میکند که از حیث آمادگی بدنی همچون جوانی 20 ساله میماند؟! حتی در مقطعی شائبه دوپینگ هم پیش آمد تا جایی که 4 بار در طول یک فصل از کاپیتان استقلال تست دوپینگ گرفتند اما هر بار که او تست دوپینگ داد نتایج منفی اعلام شد. شاید ورود به بخشی از زندگی فرهاد مجیدی به طور کلی این شائبه را از بین ببرد و عام و خاص به این نتیجه دست یابند که اگر بازیکنی در زندگی خود برنامهریزی داشته باشد چه بسا تا 40 سالگی هم بتواند به بازی حرفهای ادامه دهد...
به موقع خوابیدن باعث میشود صبح قبل از طلوع آفتاب از خواب بلند شوی. فرهاد مجیدی از آن دست بازیکنانی است که در همه سالهای بازیگریاش لذت سحرخیزی را از دست نداده است. او به خوبی توانست در فصل نهم خودش را با این رویه وفق دهد. ساعت 6 از خواب برمیخیزد، دقایق کوتاهی حرکات کششی انجام میدهد و بعد دویدن روی دستگاه تردمیل را آغاز میکند. خودش تمرین در این فضا را اینگونه شرح میدهد: «وقتی به رویه خاصی عادت میکنی نمیتوانی آن را کنار بگذاری. چند سالی هست با این روش خودم را آماده میکنم. در واقع وقتی انگیزهام زیاد باشد افزون بر تمرینهایی که همراه با تیم انجام میدهم، تمرینهای اختصاصی را هم انجام میدهم. دویدن در صبحگاه باعث میشود بدن خود را برای انجام تمرینهای سختتر آماده کنم. بعد از اینکه دویدم حتماً باید صبحانه مفصلی بخورم.»
وقتی بحث صبحانه خوردن پیش میآید باید به برخی بازیکنان اشاره کنی که تمایلی برای خوردن صبحانه ندارند. مانند علی کریمی که خودش میگوید: «همیشه برای خوردن صبحانه تنبلی کردهام!» فرهاد مجیدی اما میانه خوبی با صبحانه خوردن دارد و حتی از اینکه بگوید صبحانهام کامل نباشد هرگز نمیتوانم بخورم ابایی ندارد: «بعد از دویدن، خوردن صبحانه قطعی است. اگر صبحانه نخورم بدنم خیلی زود تحلیل میرود. به همین دلیل سعی میکنم هیچ وقت صبحانه خوردن را از دست ندهم. بعد از اینکه صبحانه خوردم تازه تمرینهای جدیتر شروع میشود. معمولاً روزهایی که تیم تمرین بدنسازی ندارد خودم به یکی از باشگاههای نزدیک منزلم واقع در خیابان نیاوران میروم و حدود یک ساعت و نیم کار با دستگاه را انجام میدهم.» این کار طبق روال هر روز انجام میشود البته به غیر از روزهایی که تیم هم صبحها تمرین دارد.
استراحت بجا و به اندازه تأثیر فراوانی در باز شدن عضلات دارد. در واقع استراحت مناسب ورزشکار را آماده تمرینهای سخت میکند. آقا فرهاد به این موضوع کاملاً جدی نگاه میکند: «حد فاصل تمرین صبح تا تمرین عصر حتماً باید دقایقی استراحت کنم. در تابستان زمان کافی برای انجام این کار را در اختیار دارم. علاقه بسیاری به خوابیدن قبل از تمرین عصر دارم، به همین دلیل سعی میکنم همیشه دقایقی بخوابم. البته در زمستان فرصت این کار را ندارم اما از آن طرف عصرها سعی میکنم کمبود خواب را جبران کنم. استراحت باعث میشود در تمرینهای عصر شاداب باشم چون همواره من صبحها تمرین دارم. استراحت میتواند قوای جسمانیام را از تحلیل رفتن مصون نگه دارد.» فرهاد در همین حین گذری هم بر اخبار دارد. هر از گاهی روزنامه میخواند و اگر فرصت کند از طریق اینترنت اخبار را پیگیری میکند. این کار هم قبل از تمرینها انجام میشود و هم بعد از تمرینها، یعنی حد فاصل تمرینهای صبح و عصر اگر فرصتی پیدا شود مطالعه کردن را از دست نمیدهد البته این رویه بعد از تمرینهای عصر هم ادامه دارد چون فرهاد پس از تمرین عصر مستقیم به خانه برمیگردد. به همین دلیل زمان کافی برای انجام این کار را حتی پس از تمرین عصر هم دارد. علاقه فرهاد به کتابهای مدیریتی بینظیر است. خواندن اینگونه کتابها را هرگز از دست نمیدهد و اگر فرصت کند گذری هم بر کتابهای روانشناسی خواهد داشت. از دیدگاه او خواندن کتاب در رفتار یک بازیکن در میدان اثرگذار است: «کتابهای مدیریتی را به خاطر مسوولیتی که در میدان دارم، میخوانم. گروهی از بازیکنان را باید مدیریت کنم و خواندن اینگونه کتابها تأثیرگذار است البته این باعث نمیشود از محتوای اصلی اینگونه کتابها غافل شوم چون علاقه فراوانی به کارهای تجاری هم دارم. در حال حاضر فعالیت در این زمینه دارم اما کارهای تجاریام جدی نیست و بعد از پایان بازیگریام به این موضوع هم جدی نگاه میکنم.»
ثبت نام در کلاس مربیگری منچستر و تحقیق درباره سیستم 3-3-4
آرام، آرام باید آماده ورود به یک دنیای تازه شود، دنیایی که برایش چندان هم بیگانه نیست و به واسطه سالها تجربهای که در فوتبال دارد میتواند خیلی زود جادههای این مسیر را هم به سوی انتهایش بپیماید. فرهاد میداند که دیر یا زود باید با دنیای بازیگری خداحافظی کند به همین دلیل مقدمات حضور در یک کلاس پیشرفته را چیده تا به مجرد پایان دوران بازیگری وارد عرصه مربیگری شود: «چند هفته پیش یکی از دوستانم (آقای حامد نورمحمدی) از شهر منچستر انگلستان تماس گرفت و گفت میتوانم مقدمات حضورت در کلاس مربیگری منچستریونایتد را فراهم کنم. من هم خیلی زود استقبال کردم چون معتقدم حضور در اینگونه کلاسها میتواند من را از لحاظ علمی در جایگاه مطلوبی قرار دهد. معتقدم باید با علم روز حرکت کرد.کلاسهایی که در کشورمان برگزار میشود معمولاً از اساتید باتجربه سود نمیبرد به همین دلیل اگر از همین حالا خودم را با کلاسهای روز دنیا درگیر کنم در آینده نتایج بهتری میگیرم.»فرهاد مجیدی عاشق سیستم 3-3-4 است. سبب به وجود آمدن این عشق هم تیمی نیست جز بارسلونای اسپانیا! او علاقه زیادی به این تیم دارد و از همین حالا تحقیق درباره این روش را آغاز کرده تا به محض آنکه توانست از کلاسهای مربیگری فارغ شود این روش را در تیم آیندهاش اجرا کند: «بازیهای هجومی را خیلی دوست دارم و اگر روزگاری مربی شدم سعی میکنم این روش 3-3-4 را در تیم خودم پیاده کنم البته میدانم که بازی کردن با این روش ابزار لازم را میخواهد اما این دلیل نمیشود که بخواهم فکرم را روی روش دیگری متمرکز کنم!»
تماس با ماتیوس و ساویسویچ
8 سال حضور در فوتبال امارات جایگاه ویژهای برای فرهاد به ارمغان آورده است. به اندازهای از تجربه بازی در امارات راضی است که وقتی از او میپرسی چرا از راپیدوین راهی تیم دیگری از اروپا نشدی این پاسخ را مقابلت قرار میدهد: «هیچ وقت احساس نمیکنم که از رفتن به فوتبال امارات پشیمانم. اگر باز هم به آن دوران برگردم فوتبال امارات را انتخاب میکنم. در این 8 سال چیزهای زیادی از فوتبال امارات یاد گرفتم و امروز بسیاری از ارتباطهایم محصول 8 سال حضور در امارات است. در تعطیلات معمولاً راهی امارات میشوم (البته از تمرین کردن غافل نیستم!) این رفت و آمدها باعث شده روابط بسیار خوبی با لوتار ماتیوس پیدا کنم. لوتار هم چند سالی در فوتبال اتریش فعالیت کرده و از این جهت با هم در اشتراک هستیم البته رابط دوستی من و لوتار یکی از دوستان مشترکمان است. درباره فوتبال و حتی دیگر مسائل مرتبط با فوتبال گفت و گوی زیادی با ماتیوس داشتم و حتی ممکن است روزی این روابط ادامه پیدا کند و فعالیت مشترکی داشته باشیم. در عین حال دوستان دیگری هم هستند که به طور معمول هرچند وقت یک بار با آنها تماس دارم. یعنی هر وقت فرصت کنم با ساویسویچ بازیکن اسبق تیم ملی یوگسلاوی گفت و گو میکنم. او هم مدتی در راپیدوین بازی کرده و هنوز هم با هم در ارتباط هستیم چون دنبال مربیگری هستم این روابط تأثیر فراوانی در موفقیتم میگذارد و سعی میکنم اینگونه ارتباطها را حفظ کنم.»
فرهاد از نگاه فرزاد
هیچ کس مثل فرزاد مجیدی نمیتواند برادرش فرهاد را وصف کند. او سالها کنار فرهاد بازی کرده و در زندگی عادی هم همواره کنارش بوده. وقتی درباره فرهاد با فرزاد حرف میزنیم او اینگونه برادرش را شرح میدهد: «من و فرهاد براساس علاقهای که داشتیم وارد فوتبال شدیم. این علاقه از دوران نوجوانی شکل گرفت. ما فوتبال را از مدارس آغاز کردیم و بعد از آن آرام آرام به دنیای حرفهای کشیده شدیم. فرهاد همیشه نقش انکارناپذیری در پیشرفت من ایفا کرده است. او خودش یک حرفهای تمام عیار است و این روحیه را در من هم به وجود آورده. فرهاد همیشه روی اصول زندگی کرده و برنامه مشخصی برای زندگیاش داشته. کمتر بازیکنی را دیدهام که مثل فرهاد باشد. تمرینهای اختصاصیاش هیچ وقت قطع نشده. مسائل تغذیه را به خوبی رعایت میکند و هیچ وقت بدون استراحت به تمرین نمیرود. کمتر یاد دارم که فرهاد ساعت 10 شب به بعد را دیده باشد. فقط زمانهایی که تمرینها تعطیل است شاید تا پاسی از شب بیدار بماند در غیر این صورت قبل از ساعت 10 شب میخوابد. فرهاد یک دیدگاه حرفهای نسبت به کارش دارد. او حتی زمان بازیها هم از این رویکرد غافل نیست. برای مثال وقتی این هفته مقابل تیمی بازی میکند پس از پایان آن بازی به بازی بعد فکر میکند و دنبال اطلاعاتی درباره تیم آینده میگردد.»
«به اعتقاد من فرهاد میتواند در مربیگری هم موفق باشد.» این جملهای است که فرزاد درباره برادرش به کار میبرد. او معتقد است از فرهاد یک مربی خوب هم در میآید: «شک ندارم فرهاد مربیگری را بهتر از دوران بازیگریاش انجام خواهد داد. علاقه زیادی به این کار دارد و با توجه به پیگیریهایی که انجام میدهد مطمئن هستم با علم زیادی وارد عرصه مربیگری خواهد شد. فرهاد در زندگیاش هدف دارد و از همین حالا دنبال علوم مربیگری است. هیچ وقت ندیدم که بگوید از مربیگری بدم میآید. او صاف و صادق است و هر کسی میپرسد دوست داری مربی شوی صادقانه میگوید بله!»
فرزاد خاطرات زیادی با فرهاد دارد به خصوص زمانی که با هم در استقلال همبازی بودند. هرچند که این هم زمانی خیلی کوتاه بود و پس از آنکه فرزاد به استقلال آمد چند ماه بعد فرهاد راهی اتریش شد اما در همین اندک زمان هم اتفاقات جالبی افتاده: «یادم میآید در یک بازی که با تیم النصر امارات داشتیم فرهاد با دروازهبان حریف تک به تک شد. من روی دستش قرار داشتم و فکر میکردم فرهاد همین الان توپ را به من پاس میدهد. فرهاد دروازهبان را دریبل زد و من منتظر بودم توپ را به من بدهد تا دروازه را باز کنم اما فرهاد این کار را نکرد و خودش توپ را زد که توپ هم گل نشد. پس از بازی داخل رختکن آمدم و با فرهاد جر و بحث کردم.»
ماجرای فرهاد و تیم ملی
یاد حرفی از زبان علی پروین میافتیم که میگفت: «بهترین زوج خط حمله فوتبال ایران علی دایی و فرهاد مجیدی هستند!» آن زمان که خداداد عزیزی دیگر فروغ گذشته را نداشت علی پروین در مصاحبهای همه را شگفتزده کرد و فرهاد مجیدی را بهترین زوج برای علی دایی دانست اما ماجرای فرهاد و تیم ملی ماجرایی است بسیار غمانگیز و به مثابه درد جانکاهی میماند که هرگاه به آن فکر کند غم همه وجودش را فرا میگیرد. ناباورانه است که میبینیم جوان لاغر اندامی که در مقدماتی جام جهانی 1998 توسط محمد مایلیکهن چهره شده تاکنون نه فرصت حضور در جام جهانی را داشته و نه در جام ملتها برای تیم ملی بازی کرده است! تنها حضور مجیدی در جام ملتها به سال 2000 لبنان مربوط میشود که از روی سکوها نظارهگر بازی تیم ملی بود. به راستی چرا فرهاد هیچ گاه نتوانسته در تورنمنتهای بزرگ برای تیم ملی کشورمان بازی کند؟ او بزرگترین پشت خط ماندهای است که حالا در سالهای پایانی دوران بازیگریاش همچون روزهای جوانی چشمها را خیره میکند و آمادگی فرهاد این سوال را ایجاد میکند که آیا دوباره به تیم ملی دعوت خواهد شد؟ قطبی فصل قبل فرهاد را به تیم ملی فرا خواند اما به نظر میرسد او تحت تأثیر افکار مشاورانش قرار گرفته و نمیخواهد فرهاد را به تیم ملی دعوت کند. این فضا در حالی پیرامون تیم ملی را فرا گرفته که فرهاد برای بازی در جام ملتهای قطر بیتابی میکند و میگوید: «مگر میشود به تیم ملی فکر نکرد. در این سالها تصور میکنم از دوران جوانی هم آمادهتر هستم. نمیدانم شاید آن مصدومیت جزیی باعث شد تا به تیم ملی دعوت نشوم اما برای حضور در جام ملتهای قطر بیتابی میکنم.»
مجیدی همچنان با اشتیاقی مثال زدنی به تیم ملی مینگرد اما روشن نیست قطبی با سلایق خاصی که دارد آیا مجیدی را به تیم ملی دعوت خواهد کرد یا خیر؟ پاسخ دادن به این سوال در حالی که میبینیم در کارنامه افشین قطبی دعوت از ابراهیم میرزاپور ناآماده و محسن خلیلی مصدوم دیده میشود دشوار و غیرممکن جلوه میکند. شاید این بار هم مجیدی در اوج آمادگی از حضور در تیم ملی جا بماند! آیا فرهاد هم این تصور را دارد؟ او پاسخی میدهد کوتاه اما بسیار پرمعنی: «در زندگی همواره به یک چیز خیلی پایبند بودهام؛ اینکه جوینده یابنده خواهد بود. من سعی میکنم همیشه جوینده باشم یا آن چیزی را که میخواهم به دست آورم.»