از تماشای لیست قطبی شگفت زده میشویم و نگران. شگفتانگیز است وقتی میبینیم سادهتر از آنچه تصورش را میکردیم تلاش سرمایههای استقلال که سرمایههای فوتبال ما هم محسوب میشوند نادیده گرفته میشود و از اینکه این نادیده گرفتن سبب سرخوردگی بازیکنانمان بشود نگران میشویم. قطبی بر همان مداری که میشناختیم در حرکت است؛ دعوت از ناآمادهها، مانند ابراهیم میرزاپور که آمار گلهای خورده پیکان همه حقایق را درباره این دروازهبان نشان میدهد و حذف ستارههایی که جزو مدعیان آقای گلی لیگ دهم محسوب میشوند. چگونه میتوان میلاد میداودی را نادیده گرفت؟ به واسطه آنکه پس از برگزاری اردوی اروپایی تیم ملی از امکانات اسفبار کمپ تیم ملی گله کرد یا اینکه با دست بانداژ شده قبل از بازی تیم ملی مقابل ارمنستان در تمرین تیمش شرکت کرد؟ پس قوه عدالت و حس پدرانه افشین قطبی کجا میرود، آن هم در قبال بازیکنی که خاص و عام معتقدند این روزها آنقدر آماده هست که به کار تیم ملی بیاید البته استفاده از واژه پدرانه در قبال قطبی چندان مصداق ندارد و به نظر میرسد او با این واژه پرطمطرق غریبه و نامانوس است!
حذف میلاد و میلادها و دعوت از هاشم بیکزاده و هادی عقیلیها که تحت هر شرایط فنی به تیم ملی دعوت میشوند به ما میقبولاند که ملاک پوشیدن پیراهن تیم ملی بازیهای لیگ نیست. حداقل طی دو سه هفته اخیر اینگونه نبوده چرا که اگر جز این بود امروز سرنوشت دیگری در لیست تیم ملی رقم میخورد. نگاهی به تعداد گلهای زده استقلال بیندازید؛ 10 گل در 6 بازی این یعنی خط آتش استقلال موفق بوده که این موفقیت تنها میلاد میداودی که 4 بار موفق به گلزنی شده را در برنمیگیرد.باید اشارهای هم داشت به فرهاد مجیدی، مهاجمی که با وجود محرومیت از یک بازی و غیبت در 2 بازی اول به خاطر مصدومیت توانست 3 بار برای تیمش گل بزند. آیا این 3 گل هم نمیتواند ملاکی برای دعوت از یکی از آمادهترین مهاجمان حال حاضر فوتبال ما باشد؟ شاید پرداختن به ماجرای دعوت نشدن فرهاد مجیدی چندان نتیجهبخش نباشد چرا که قطبی هم به خوبی میداند اهرمهای فشار برای دعوت نکردن از فرهاد مجیدی چگونه بر افکار او تاثیر میگذارند.
صدالبته رنگ این اهرمها هم آبی است و ریشه در اختلافهایی دارد که از مدتها پیش میان مجیدی و این آقایان وجود داشت. اینجا است که باید دوباره پرسید پس قوه عدالت ما کجا میرود؟ آیا افشین قطبی و به خصوص دستیارانش پاسخی برای این سوال دارند؟
تیم ملی مقدس است؛ یعنی تقدس دارد و باید گزینههایی در لیست قرار بگیرند که از درجه شایستگی در عالیترین وضعیت ممکن قرار دارند. آیا ما با دعوت کردن از بازیکنانی که امروز جزو ناآمادههای لیگمان محسوب میشوند تقدس تیم ملی را زیر سوال نبردیم و لگدمال نکردیم. با دعوت نکردن از آمادهها چطور؟
این چند خط را اینگونه به پایان میبریم. وقتی از حق و ناحق و عدالت حرف میزنیم نباید مدافع بازیکنان شویم ولو اگر رنگ پیراهنشان آبی است و به ناحق در لیست قطبی جا گرفتهاند! آقای قطبی به این سوال هم پاسخ دهید که چرا ایمان مبعلی به تیم ملی دعوت شد؟ به خاطر نیمکتنشینی در استقلال یا پاسهای اشتباهی که در بازی با نفت اعصاب کادر فنی این تیم را خرد کرده بود. دعوت از ایمان در برهه کنونی که در اوج ناآمادگی به سر میبرد کاری است در راستای ضربه زدن به ایمان! آقای قطبی، با دعوت از یک بازیکن ناآماده به راحتی انگیزه بازگشت به روزهای اوج را هم از او میگیرید. آیا ایمان امروز تصور نمی کند که از لحاظ فنی ایرادی به کارش وارد نیست؟