حتی اگر نوستراداموس امروز زنده بود بی تردید از پیش بینی آنچه قرار است در فوتبال ایران رخ بدهد عاجز می ماند، ورزشی که مدیران، تماشاگران، بازیکنان، ورزشی نویسان و همه و همه اذعان دارند چیدن مهره های تصمیم گیرش دخل چندانی به این ورزش ندارد! عزل و نسب مدیران باشگاهها و اعضای هیات مدیره به راستی فراتر از معجزه است! واعظی آشتیانی روزی که از استقلال رفت گفت هرگز به این فوتبال کثیف بر نمی گردد! و حالا به یک اشارت با سر به استیل آذین پیوست!
با همه آنچه از سیاهی و پلیدی و ناپاکی این فوتبال از سوی مدیران و مربیان تیتر می شود مشخص نیست چرا آنها دامن نمی کشند و به جایی نمی روند که یکسره پر باشد از صفا و صمیمیت و صداقت! شگفت آنکه برخی از مدیران توجیه می کنند که به خاطر مردم و رضای خدا مدیرعامل شده اند، در حالیکه همان مردم به هزار و یک زبان فریاد می زنند که شما را نمی خواهیم، لطفاًٌ به خاطر خدا بروید!! در مورد رضای خدا هم طبعاً کارهای خداپسندانه تر و معقول تری از فوتبال وجود دارد که می توانند به دور از این همه تنش و ناپاکی انجام دهند، تعارف را کنار بگذاریم، داستان بر سر شهرت است و پول! هیچ عرصه ای در این کشور، از علم و سیاست گرفته تا هنر و اخلاق وجود ندارد که بتواند یکشبه کسی را تا بدین اندازه به شهرت بادکنکی برساند، واعظی آشتیانی وقتی رئیس فدراسیون دوچرخه سواری بود حتی بسیاری از دوچرخه سوارها او را نمی شناختند اما حالا در دور افتاده ترین روستاهای میناب و اسفراین و آستارا و مریوان او را می شناسند. این از برکت فوتبال است، همان فوتبال که فحشش اش می دهید و نان چرب و شیرین اش را می خورید.
آقای واعظی! خوشامدی در کار نیست، چون دل فوتبال برای شما تنگ نشده بود.حالا که از این فوتبال ناپاک به نام و نانی رسیده اید، حتی اگر حق با شماست لطفاً فحشش ندهید! در این روزگار منع و ملامت و فقر و نداری، فوتبال تنها دلخوشی ماست!