استقلال سالهاست که اسیر گروههای مختلف اپوزوسیون است. برخی البته قدرتمندتر هستند و بعضی کمرنگتر اما در نهایت ماجرا این است که برخی برای همیشه تاریخ این باشگاه را 2 قبضه برای خودشان و ملک شخصی خودشان میدانند!
در چنین فضایی است که بازیهای رسانهای جدید دوباره شروع میشوند. بعضی سعی میکنند استقلال را وارد حاشیه کنند برخی اختلاف میاندازند و حکومت میکنند. برخی هم ناخواسته با یک جمله آب به آسیاب دشمن میریزند تا استقلال دوباره و چند باره اسیر غول حاشیه قدیمیاش شود!
این اتفاق در حالی رخ میدهد که همان تیم مدیریتی که امروز متهم به ستون پنجم داشتن میشود یک رکورد در تاریخ نقل و انتقالات ثبت کردهاند و آن رکورد این است: در عرض 3 هفته 14 بازیکن را پای میز قرارداد کشانده و با آنها به توافق رسیدهاند که در میان آن بازیکنان ستارههایی چون مبعلی، میداودی، آشوبی و...هم دیده میشوند!
آیا میتوان تنها به جرم فرار حیدری از این قصه یک تراژدی ساخت و یکی مثل جویباری را متهم کرد به رفیقبازی با قلعهنویی؟
پروژه اختلافافکنی البته به جویباری ختم نمیشود بلکه میبینی و میشنوی که حتی به جرم هم ولایتی بودن استقلال را به باندبازی جنوبی و شمالی تفکیک میکنند و به این ترتیب سعی دارند استقلال را از روند کنونیاش دور کنند!
چه کسی هست که فوتبال را بشناسد اما نداند که استقلال حداقل یکماه از دیگران عقب است؟ چه کسی هست که نداند استقلال زمان فراوانی را در تردید واعظی برای رفتن از دست داده و حالا با وجود نظر یکی، 2 بازیکن استقلال که سعی دارند روحیه بدهند از نظر بدنسازی و هماهنگی به شدت عقب است؟
حال کافی است که کادر فنی، بازیکنان و تیم مدیریتی باشگاه لحظهای از حرکت سریع دست بکشند و آنوقت است که با ورود به لیگ و یکی، 2 شکست میتوان هواداران این تیم را وارد بازی تخریبی کرد و کار را تمام کرد!
تو گویی پروژههای تکراری سالهای گذشته استقلال در حال تکرار شدن است. توگویی تاریخ را نه یک بار و دوبار که چند بار قرار است برای استقلال بنویسند و باز تو گویی... اما اینبار یک تفاوت برای استقلالیها وجود دارد و آن تفاوت این است:
هواداران استقلال حالا 2 ریالی مبارکشان به نظر میرسد افتاده است! نگاهی به ستون و نظرات مردم در خبرگزاریها و روزنامهها و سرکشی به بازار و ادارهجات و حتی مدارس به ما مینمایاند که این بار آن هوادار دلخور است از این همه بازی و آن همه دغل بازی و باز آن همه صاحب که همگی خود را صاحبخانه میدانند و با این سند جعلی میخواهند مستأجر را هر سال از خانه اجارهایاش اخراج کنند!
...و اینچنین است که فاز جدید جنگهای داخلی استقلال شروع میشود و اگر استقلال اسیر این حاشیهها شود به دلیل وجود هواداران زیادی که هر کدام به سمت برخی از این مدعیان صاحبخانه تمایل دارند، شکست میخورد!
استقلال همین حالا هم با وجود روند خوبش در نقل و انتقالات باز هم از رقبا عقب است، چراکه مثلا تیمی مثل پرسپولیس 5 بازیکن جدید گرفته و 5 بازیکن را به اختیار خودش کنار گذاشته اما استقلال وقتی استارت زد کلا 6 بازیکن داشت در نتیجه پروژه حذف و اضافه برایش معنی نداشت و این درست مثل 2 دانشجو است که یکی اجازه داشته باشد در حذف و اضافه برنامه خودش و تلمذ درسهایش را هماهنگ کند اما دیگری اجازه حذف و اضافه نداشته باشد و به این ترتیب روزهای سختی در ترم پیش رو خواهد داشت اما دانشجوی اول برنامههایش را ردیف میکند و به سادگی هم به زندگیاش میرسد و هم نحوه درس خواندن را تنظیم میکند. به استقلال بازمیگردیم.
این روزها دوباره رابطهها تیر و تار شده است. دوباره استقلالیها معتقدند که به آنها پشت پا زده شده و بعضی نمیخواهند این تیم سر و شکل بگیرد!
اما آیا اینچنین است؟ آیا این بار استقلال برای همیشه پرونده این داستان را میبندد؟
پاسخ این سوال را مطمئنا باید روی سکوها و صفحات خبرگزاریها و روزنامهها و ...پیدا کنید جایی که این استقلال برای بستن پرونده غول حاشیهاش نیازمند حمایت است و البته برخی هم با دوستان خود سعی خواهند کرد جنگ روی صفحات کاغذی و سکوهای سیمانی را به سود خود تمام کنند!
با تشکر فراوان از امیر صادقی پناه