به نظر میرسد بیانیهنویسیهای دار و دسته واعظ میراث مطلوبی برای دارو دسته فتحا...زاده بوده است که ظرف یک هفته گذشته دو بار از این طریق در مورد فرزاد آشوبی و خسرو حیدری به آن شکل و شیوه متوسل شده و بیانیه صادر کردهاند. سایت باشگاه استقلال که فصل پیش بسیاری از کارشناسان و پیشکسوتان این مجموعه دلیل به حاشیه رفتن تیم را این سایت و بیانیههایش میدانستند در شرایطی که فضای فوتبال در لیگ برتر کاملا حرفهای است و هر فوتبالیستی قادر است با در نظر گرفتن شرایطش بهترین تصمیم را برای خود اتخاذ کند از سوی باشگاه استقلال محکوم شده است.
از سوی دیگر این بیانیه علیه حیدری و طبعا باشگاه سپاهان همه را به یاد اتفاقات فصل پیش و روزهای ماقبل شروع مسابقات انداخت. آنجا که واعظ برای مقابله با قلعهنویی چطور علیه سپاهان و سرمربیاش بیانیه صادر میکرد. به هر حال به نظر میرسد تاریخ گاهی اوقات خیلی زود تکرار میشود. چرا که سایت استقلال در این باره مینویسد: «خیلیها دوست دارند نیامدن خسرو به استقلال را به رابطه قدیمیاش با پرویز مظلومی ربط دهند اما آیا واقعیت این است؟...» سپس پاسخ این پرسش از سوی سایت در حالی منفی اعلام شده که خود خسرو در مصاحبهاش از مظلومی اظهار دلخوری کرده است.
بیانیه باشگاه استقلال البته در ادامه در شرایطی که مشخصا میخواسته هیچ طعنهای به باشگاه سپاهان بزند عملا همین کار را در دستور کارش قرار داده است. «چرا حالا خسرو؟... البته که اختیار عمل خویش خسروان دانند اما کاش خسرو میآمد و اول پای میز مذاکره با استقلال مینشست پس از آن تصمیم میگرفت. نه اینکه 10 روز تلفنش را از دسترس خارج کند و پس از آن بدون مذاکره سر از اصفهان درآورد. آیا نیت تو (حیدری) این بود که دست استقلال در پوست گردو بماند؟» در ادامه این بیانیه به دریافت مبلغ یک میلیارد تومانی از سپاهان اشاره شده است. «عبور از یک میلیارد جای خود اما نکته و سوال اصلی برای هواداران اینجاست چرا حالا خسرو؟ چرا حالا که استقلال این همه پای فرزند خویش ایستاد و با هیچ کس مذاکره نکرد؟...» سایت باشگاه استقلال همچنین در پایان این بیانیه که منت سنگین هم بر سر این مهره جدا شده گذاشته است که: «چرا خسرو نگفت که به استقلال نمیآید؟ کاش 10 روز پیش میدانستیم تا استقلال خسرو دیگری پیدا میکرد و طعم شرینش را میچشید. همانطور که همین خسرو دو سال پیش توسط فتحا...زاده به استقلال آمد و به کام هواداران شیرین شد. به هر حال زمستان میگذرد و روسیاهی به ذغال میماند..!»