همبستگی مثبت و بالای به دست آمده بین رفتارهای رهبری آموزشی، بازخورد مثبت و حمایت اجتماعی با میزان انسجام گروهی، انسجام تکلیف و انسجام اجتماعی نشان میدهد، استفاده مربیان از این رفتارها از طرفی باعث جذابیت و علاقه ورزشکاران به نوع ورزش و مهارت و یادگیری هرچه بیشتر مهارتهای فردی (انسجام تکلیف) را افزایش میدهد و ازطرفی دیگر باعث جذابیتهای بیشتر در بین اعضای گروه (انسجام اجتماعی) میشود، همچنین تمایل گروه را برای باهم ماندن، به دنبال اهداف و مقاصد گروه افزایش میدهد.
مربی رهبر تیم است. او باید مهارتها و ویژگیهای لازم برای رهبری گروه را داشته باشد تا بتواند اعضای گروه را به سمت هدف مورد نظرهدایت کند. رفتار رهبری عامل تعیین کننده در میزان انسجام بازیکنان است یعنی این که مربیان ورزشی میتوانند با تغییرات در رفتارهای خود همبستگی گروهی بازیکنان را افزایش دهند.
رابطه بین ابعاد رفتار رهبری مربیان با انسجام گروهی و عملکرد تیمهای حاضر در مسابقات لیگ برتر فوتبال نوجوانان ایران (1385)" عنوان تحقیقی است که توسط نبی شمسایی، نادر خانی، بهرام یوسفی به انجام رسیده است.
در بخشی از این تحقیق آمده است:
وقتی گروهی از افراد برای رسیدن به هدفی تلاش میکنند، اغلب کسی به عنوان مدیر و رهبر مسوولیت گروه را به عهده میگیرد. این فرد باید مهارتها و ویژگیهای لازم برای رهبری گروه را داشته باشد تا بتواند اعضای گروه را به سمت هدف مورد نظر هدایت کند. در ورزش این نقش به عهده مربی است و اوست که کار رهبری بازیکنان را برعهد دارد و رهبری کارآمد وی نقش مهمی بر عملکرد تیم خواهد داشت.
انجام موفقیت آمیز هر کار گروهی مستلزم وجود همبستگی در بین اعضای گروه است، در ورزش و به ویژه ورزشهای گروهی مانند سایر گروهها و سازمانها شرط لازم برای تحقق هدف مشترک، داشتن وحدت و انسجام گروهی است که بیتردید مربی تیم که وظیفه رهبری بازیکنان را برعهده دارد، دراین زمینه نقش کلیدی دارد.
تیمهای موفق ورزشی اغلب دارای صفتی برجسته هستند که آنها را از تیمهای ناموفق جدا میسازد و آن مدیریت و رهبری موثر فعال و شایسته است. سازگاری میان مربی و ورزشکار از انسجام درون گروهی ناشی میشود. ارتباطات در مسیری غیرمستقیم با میزان انسجام درون گروهی همراه میشود. افزایش ارتباط بین مربی و ورزشکاران ابعاد اجتماعی و انسجام تیم را محکمتر میکند.
این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است.
جامعه آماری این پژوهش، ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات فوتبال لیگ برتر نوجوانان کشور درسال 1385 بودند که شامل تیمهای ذوب آهن اصفهان، سپاهان اصفهان، زاگرس جوانرود، فولاد خوزستان، استقلال اهواز، شهرداری اندیمشک و خیبر خرم آباد بودند.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد، مربیان در استفاده از ابعاد رفتار رهبری، بیشترین فراوانی را به رفتارهای بازخورد مثبت و آموزشی و کمترین مقدار آن را به رفتار مستبدانه اختصاص دادهاند.
این نتایج گویای این مطلب است که از دیدگاه بازیکنان، مربیان بیشتر بر اعطای پاداش و تشویق بازیکنان و همچنین آموزش مهارتها، تکنیکها و تاکتیکها و اجرای تمرینات تاکید دارند و تا حدودی به بازیکنان اجازه میدهند در تصمیمگیریها شرکت کنند. همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، میزان رفتار دموکراتیک مربیان تا حدودی پایین است. این مطلب احتمالا ناشی از آن است که در تمام موارد مربیان به بازیکنان اجازه دخالت نمیدهند و این موضوع نیز به احتمال بسیار مربوط به شیوههای تمرینی و اتخاذ راهبرد لازم برای مسابقات است.
در مورد ارتباط بین رفتارهای رهبری با انسجام گروهی (کل)، انسجام تکلیف و انسجام اجتماعی، نتایج پژوهش ارتباط مثبت و معنیداری را بین رفتارهای رهبری آموزشی، بازخورد مثبت و حمایت اجتماعی و انسجام گروهی و نیز ارتباط منفی و معنی داری را بین رفتار مستبدانه با انسجام گروهی نشان میدهد، همچنین نتایج پژوهش مشخص میسازد، رفتار دموکراتیک رهبری، رابطه زیادی با انسجام تکلیف بازیکنان ندارد، در حالی که بین رفتار دموکراتیک مربیان با انسجام اجتماعی و انسجام گروهی بازیکنان رابطه معنیدار اما منفی وجود دارد. این نتایج پیشنهاد میکند که مربیان برای رسیدن به بیشترین هماهنگی و انسجام در بین بازیکنان، بهتر است از سبکی از رفتار استفاده کنند که در آن رفتار آموزشی، بازخورد مثبت و حمایت اجتماعی درسطح بالایی گنجانده شده باشد و از سبک رفتار مستبدانه پرهیز شود. همچنین از رفتار دموکراتیک کمتر استفاده شود.
همبستگی مثبت و بالای به دست آمده بین رفتارهای رهبری آموزشی، بازخورد مثبت و حمایت اجتماعی با میزان انسجام گروهی، انسجام تکلیف و انسجام اجتماعی نشان میدهد، استفاده مربیان از این رفتارها از طرفی باعث جذابیت و علاقه ورزشکاران به نوع ورزش و مهارت و یادگیری هرچه بیشتر مهارتهای فردی (انسجام تکلیف) را افزایش میدهد و ازطرفی دیگر باعث جذابیتهای بیشتر در بین اعضای گروه (انسجام اجتماعی) میشود، همچنین تمایل گروه را برای باهم ماندن، به دنبال اهداف و مقاصد گروه افزایش میدهد.
از طرف دیگر همبستگی منفی بالا بین انسجام گروهی و رفتار مستبدانه رهبری و همبستگی منفی بین رفتار دموکراتیک رهبران و انسجام گروهی نشان میدهد، مربیان در همه حال نباید از یک گونه رفتار استفاده کنند، بلکه آنها باید شرایط و حالات ورزشکاران و حتی مسابقات و نحوه تمرینات را در نظر داشته باشند و با بازیکنان با توجه به شرایط رفتار کنند. به طور کلی به نظر میرسد مربیان در این مورد باید رفتاری میانه بین رفتار دموکراتیک و رفتار مستبدانه داشته باشند یعنی این که مربیان به بازیکنان اجازه دهند در جلسات و تصمیم گیریها شرکت کنند، اما تصمیم نهایی باید با مربیان باشد.
رفتار رهبری عامل تعیین کننده در میزان انسجام بازیکنان است یعنی این که مربیان ورزشی میتوانند با تغییرات در رفتارهای خود همبستگی گروهی بازیکنان را افزایش دهند.
همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، انسجام در تیمهای موفق و ناموفق اختلاف معنی داری با یکدیگر دارد. این دو نتیجه بیانگر این است که در ورزشهای گروهی که بازیکنان با هم کنش متقابل دارند، انسجام میتواند یکی از عوامل تعیین کننده در میزان موفقیت تیمها باشد. البته بنا به پژوهشی که اسلاتر و سوئل (1994) انجام دادند، انسجام گروهی و عملکرد تیم رابطه چرخشی دارند؛ یعنی این که در بعضی مواقع عملکرد خوب موجب انسجام میشود و در واقع دیگر انسجام میتواند در موفقیت تیمی عامل موثر باشد.