این یک ماجرای ناگهانی در صبح یک روز تعطیل است یا نتیجه یکسری اتفاقات که سرانجام به یک بمب خبری تبدیل شد؟ هر چه هست، باشگاه استقلال یکباره با موجی تازه مواجه شده که کنترل آن هرگز آسان نیست. یک لحظه خودتان را جای مدیران باشگاه استقلال بگذارید که روز خود را با یک توییت توفانی از خبرنگار ایتالیایی نزدیک به سرمربی آغاز کردهاید و بعد موجی از خبرهای دیگر که همه از ایتالیا رسیدهاند و توسط کاربران شبکههای اجتماعی و خبرنگاران ایرانی هر لحظه آنالیز میشوند و معانی تازهای از درونشان بیرون کشیده میشود.
یک روز بعد از قول قهرمانی
از انتشار ویدئوی امیدوارکننده همصحبتی آندرهآ استراماچونی و یک کودک که از آمل برای دیدار با سرمربی استقلال به تهران آمده بود، فقط یک روز گذشته بود که خبر استعفای احتمالی استراماچونی از توییتر یک خبرنگار ایتالیایی به تهران رسید. استراماچونی به آن کودک هوادار استقلال گفت: «تو تنها کسی هستی که من به او قول قهرمانی میدهم. به رئیس باشگاه این قول را ندادم. فقط به تو.» اما یک روز بعد جانلوکا دی مارتزیو، روزنامهنگار ایتالیایی نوشت: «آندرهآ استراماچونی سرمربی سابق اینتر بعد از اصطکاکها و اختلافهایی که با باشگاه استقلال در مورد جذب بازیکنان میبیند در ۴۸ ساعت آینده در مورد آینده خودش تصمیم میگیرد.»
استراماچونی هنگام آن وعده قهرمانی به یک هوادار هیچ شباهتی به مردی نداشت که کمتر از ۲۴ ساعت بعد خبر استعفایش برسد.
بازخوانی استدلالها و بهانههای استعفا
در خبرهایی که از رسانههای ایتالیایی به تهران میرسد، موارد مختلفی از اختلافات استراماچونی و باشگاه استقلال مطرح شده که بعضی از آنها بحثبرانگیز هستند و چه بسا دلایل قانعکنندهای برای جدایی نباشند، اگرچه نمیتوان وضعیت مالی باشگاه ایرانی در بازار نقل و انتقالات یا موارد مبهمی مثل نحوه برخورد باشگاه با درخواستهای استراماچونی را نادیده گرفت.
جانلوکا دی مارتزیو در گزارش خود به موارد مختلفی اشاره کرده: «استراماچونی که ۷۰ روز پیش به ایران رفته، به رغم اینکه مردم ایران به او محبت داشتهاند و هواداران دوستش دارند دلایل جدایی را بررسی میکند. تنها دیاباته از لیست او خریداری شده است و بازیکنانی چون درامه، میلیچ و کوچیارلی به استقلال نپیوستهاند. نیاز این سرمربی در قلب خط دفاعی برآورده نشده و این دلیل اصلی اختلافش با باشگاه استقلال است. آخرین مورد میلیچ بوده است که استراماچونی را بسیار عصبانی کرده، این بازیکن که ۲ روز در تهران بوده به دلیل رد در تست پزشکی نتوانسته قرارداد ببندد و این سومین بازیکنی است که در ۱۵ روز اخیر استراماچونی خواسته اما به دلایل مشابه قرارداد نبستهاند و به همین دلیل میخواهد استعفا بدهد.»
البته رسانههای دیگری در ایران خبر دادهاند که میلیچ بدون حضور در تستهای پزشکی، به دلیل مشکل ویزا از فرودگاه تهران به کشورش یا به استانبول برگشته است. باشگاه استقلال توضیح دقیقی در اینباره نداده است اما خبر رسیده که او به زودی دوباره به تهران میآید.
از موارد دیگری که خبرنگار ایتالیایی به آن اشاره دارد، این است: «دلیل اول وداع علی خطیر مدیر ورزشی باشگاه با استقلال بود، کسی که استراماچونی را به سوی استقلال سوق داد.» طرح بحث درباره استعفای خطیر در یک رسانه ایتالیایی بیشک موضوعی نیست که برداشت خبرنگار باشد، بلکه از تهران گزارشها تنظیم شدهاند.
آیا دلایل کافی هستند؟
چند نکته در میان این ادعاها مطرح است که باید در باشگاه استقلال مورد بحث جدی برای سیاستگذاریها قرار بگیرد. استقلال باید حوزه اختیارات استراماچونی را پیشتر روشن میکرد. سبکهای مختلفی برای مدیریت نقل و انتقالات یک باشگاه وجود دارد و تعامل در تمام این روشها اصل اول است، تعامل بین سرمربی و باشگاه در انتخاب بازیکن بر اساس نیازهای فنی، وضعیت اقتصادی و چندین عامل دیگر که در جذب بازیکن مؤثر هستند.
به یاد بیاوریم که باشگاه استقلال در همین دوره اخیر که علی خطیر معاون ورزشی باشگاه بود و امور نقل و انتقالات باشگاه را نیز مدیریت میکرد، بارها با سرمربی وقت تیم به چالشهای جدی رسید. وینفرد شفر منتقد دخالتهای خطیر بود و خطیر منتقد سلیقه و سیاستهای شفر. سرانجام همین اختلافات به جدایی شفر منجر شد. به یاد بیاوریم که باشگاه استقلال خریدهای شفر را زیر سؤال برد و خریدهای باشگاه با مدیریت خطیر موفقیتآمیز جلوه داده میشد. بنابراین اینکه استراماچونی امروز اختیار کامل برای امور نقل و انتقالات میخواهد، شاید خبر ندارد که معاون ورزشی پیشین باشگاه با سرمربی پیشین بیشترین جدلها را درباره نقل و انتقالات داشت.
دخالت سرمربی در این مورد که چرا معاون باشگاه جدا شده، چندان منطقی به نظر نمیرسد. این موضوع از حیطه مسئولیتهای سرمربی خارج است و استراماچونی حتماً میداند که دخالت در چنین بحثی چندان منطقی و حرفهای نیست. اینکه چرا خبرنگار ایتالیایی به این موضوع پرداخته، جای سؤال دارد و باید دید پرداختن به این موضوع خواسته استراماچونی بوده یا خیر. توجه کنیم که همسر استراماچونی با بازنشر خبر آن خبرنگار ایتالیایی در استوری اینستاگرام شاید نزدیکی نگاه طرفین را تأیید کرده باشد.
اینها مسائلی هستند که میتوانند باشگاه استقلال را سردرگم کنند اما واقعیت این است که پیش از در گرفتن این بحثها باید سیاستهای باشگاه درباره مسائل نقل و انتقالات و حدود مسئولیتهای سرمربی در امور باشگاه شفاف میشد.
سایت ای اسپورت جمهوری چک با انتشار خبر جدایی احتمالی استراماچونی از استقلال و دلایل آن نوشته: «او که در بازیهای تدارکاتی نتایج بدی نگرفت تا ۴۸ ساعت آینده تصمیم خود را برای ماندن یا رفتن عملی خواهد کرد. البته این خبر برای کسانی که موج حضور مهاجران (بازیکنان خارجی) در زمان هدایت اسپارتاپراگ توسط استراماچونی را به یاد میآورند، جای تعجب ندارد، چراکه همه چیز در پشت پرده نقل و انتقالات است.»
این خبر میتواند هشداری جدی برای باشگاه استقلال باشد، اینکه آیا فشار با خبرسازی درباره استعفا برای این است که باشگاه به تمام خواستههای سرمربی پاسخ مثبت بدهد؟
استعفا یعنی چه؟
در حالی بحث استعفای استراماچونی مطرح شده که اول باید بدانیم منظور از استعفا چیست؟ یعنی استراماچونی از حقوق خود در استقلال میگذرد و یکطرفه قطع همکاری خواهد کرد؟ تجربه نشان میدهد که او برای دریافت مطالبات خود از اسپارتاپراگ یک سال خانه نشسته تا حقوق خود را پس از اخراج دریافت کند، حالا چطور ممکن است از قراردادی بزرگتر به آسانی بگذرد؟ سؤال دیگر این است که آیا در قرارداد استراماچونی با استقلال بندهایی وجود دارد که با حفظ منافع او، قادر به استعفا خواهد بود؟ هم مورد اول بعید است و هم مورد دوم. بنابراین استعفا را نباید یک عملیات ساده دانست و مفهوم این خبر استعفا بیشتر به یک خبرسازی برای هشدار به باشگاه شباهت دارد تا یک اقدام واقعی.
بااستراماچونی به ۲۴ ساعت پیش از خبر استعفا برگردیم. به آن ویدئو که به کودک هوادار استقلال قول قهرمانی میداد و میگفت به رئیس باشگاه چنین قولی نداده. برگردیم به آن چند لحظه و البته برگردیم به تمام تمرینات اخیر استقلال که استراماچونی سخت کار میکرد برای تیم ساختن. با استراماچونی برگردیم به کار و برگردیم به پروژهای که او با استقلال شروع کرده. آنچه بین او و باشگاه درباره نقل و انتقالات رخ داده، باید پای میز مذاکره در باشگاه و بر پایه اصول حرفهای حل شود، نه با توییت سفارشی از ایتالیا. اینها را یک مربی حرفهای باید بهتر از همه بلد باشد. البته اگر دوست داشته باشد که پروژههای یکساله در عمر مربیگریاش را به پروژههای بلندمدت و پر از جام و موفقیت تبدیل کند و هر سال مسافر یک تیم و شهر تازه نباشد.