زندگی نامه بازیکنان برتر اروپا

آواتار nima karimi
زندگی نامه بازیکنان برتر اروپا
توسط   nima karimi   ۵۷۴۴ روز قبل

با سلام

همیشه مردم دوست دارن زندگی نامه آدمهای بزرگ رو بدونن

منم این تاپیک رو زدم که با کمک دیگر دوستان از زندگی نامه بزرگان فوتبال دنیا رو که بیشترشون هم در اروپا بازی کردن باخبر بشیم

از همه دوستان جهت پر بار شدن این تاپیک دعوت به عمل می آید

آواتار nima karimi
توسط   nima karimi   ۵۷۴۴ روز قبل

 

** پائولو مالدینی **

اسطوره میلان، پسر چزاره مالدینی، بازیکن اسبق میلان در تیم ملی ایتالیا که در کودکی یکی از هواداران یوونتوس و شیفته بازی روبرتو بوتگا بود خیلی زود با اثبات شایستگی هایش راه پدر را ادامه داد. 

هنگامی که در 10 سالگی موفق به گذراندن تست تمرینی باشگاه میلان شد همه از نفوذ چزاره صحبت می کردند. در 17 سالگی به دعوت نیل لیدهولم سرمربی وقت آث میلان به تیم بزرگسالان پیوست و اولین بازی اش در تاریخ 20 ژانویه 1985 برابر اودینزه انجام داد. در آن بازی پائولو جانشین باستینی مصدوم شد، بازی که با نتیجه یک - یک خاتمه یافت. مالدینی در مورد آن بازی می گوید: «استرس زیادی داشتم ولی لید هولم مرا در آغوش گرفت و گفت همیشه به این فکر کن که این فقط یک بازی در مقیاس بزرگتر است.»

در سال 86 وقتی چزاره او را برای بازی در تیم زیر 21 سال ایتالیا دعوت کرد هنوز بسیاری او را فقط پسر چزاره می دانستند و نفوذ پدر را دلیل حضورش در تیم ملی ... انزو بیزوت سرمربی ایتالیا در قهرمانی 82 در رابطه با پائولو گفته بود: «فقط شناسنامه پائولو می گوید او 19 ساله است. در حقیقت و به نظر من او خیلی بیشتر از سن واقعی اش پخته است.»

آزلیو ویچینی که بر خلاف بسیاری به توانایی های پائولو آگاه بود نام وی را در فهرست مدافعان تیم ملی قرار داد و پائولو اولین بازی ملی خود را در تاریخ 31 مارچ 1998 در برابر یوگسلاوی تجربه کرد، بازی که مشابه اولین بازی باشگاهی اش با نتیجه یک - یک به پایان رسید. همان سال مالدینی به همراه میلان اولین اسکودتوی فوتبال حرفه ای اش را فتح کرد. در سال 90 پائولو اولین جام جهانی اش را هم تجربه کرد، جایی که مقامی بهتر از سومی برای لاجوردی پوشان نداشت.
در سال 94 که خود پائولو به عنوان بهترین سال زندگی اش از آن یاد می کند، جام قهرمانان اروپا برای سومین بار طی چند سال حضور وی در میلان نصیب میلان شد. پائولو در آن سال به عنوان مرد سال فوتبال اروپا نیز برگزیده شد

وی به همراه تیم تحت نظر آریگو ساچی به فینال رقابت های جام جهانی راه یافت اما این بار نیز ایتالیا مغلوب ضربات پنالتی بود. پس از بازی های جام جهانی به عنوان بهترین بازیکن جهان انتخاب شد و این اولین باری بود که یک مدافع این عنوان را از آن خود می کرد. حالا دیگر پائولو پسر چزاره نبود، همه از او به عنوان «پسر محبوب ایتالیا» یاد می کردند.

خوانندگان روزنامه «واشنگتن پست» آمریکا و «کی» ایتالیا طی دو نظرسنجی مالدینی را به عنوان محبوب ترین بازیکن جهان انتخاب کردند. در همان سال پائولو و آدریانا فوسا مدل لباس ونزوئلا - ایتالیایی پس از دوستی طولانی مدتشان با یکدیگر ازدواج کردند. 
در سال 94 پائولو مدل بودن را نیز تجربه کرد و پیش از عزیمت تیم ملی به آمریکا به درخواست جورجیو آرمانی به روی صحنه رفت. مالدینی در دوران حضورش در تیم ملی تحت نظر آزلیو ویچینی، آریگو ساچی، چزاره مالدینی، دینوزوف و جیووانی تراپاتونی بازی کرده اما دوران سرمربیگری پدرش را یکی از سخت ترین زمان های فوتبال حرفه ای اش می داند. پائولو مالدینی هم اکنون رکورددار حضور در تیم ملی ایتالیاست. وی طی حضور در 126 بازی ملی که در 74 تای آنها بازوبند کاپیتانی را نیز در اختیار داشته، 7 گل برای ایتالیا به ثمر رسانده است.

پائولو در میلان نیز روزهای بسیار خوبی را تجربه کرده، فتح 7 اسکودتو، 4 جام قهرمانی اروپا، یک جام حذفی ایتالیا، 5 سوپر کاپ ایتالیا، 3 سوپر جام اروپا و 2 جام بین قاره ای از جمله افتخاراتی است که وی به همراه میلان به دست آورده است.

پائولو سال گذشته بیستمین سال حضورش در سری آ را نیز جشن گرفت. وی در گفتگویی با شبکه میلان گفته بود: «توپی که روی زمین می غلطد، تمرینات دسته جمعی، مسابقات، ورزشگاه پر از جمعیت، پیروزی و شکست ها، این ورزش، همه و همه باعث می شوند تا شور و هیجان و علاقه من به فوتبال سال ها ادامه یابد.
تمایلی ندارم آخرین سال های بازی خود را در تیمی پایین تر از میلان سپری کنم. من در میلان به دنیا آمده ام و همیشه در اینجا زندگی کرده ام. چه کسی تضمین می کند که من در باشگاهی دیگر به شرایط ایده آل دست یابم؟ من رابطه نزدیکی با میلان دارم. پدر من کاپیتان تیم بوده و اکنون من جای او را گرفته ام. نام خانواده ما از صفحات تاریخ میلان پاک نخواهد شد. میلانو خانه من شده. بخصوص اتاقی که در آنجا دارم. گرچه آن اتاق به دلیل آنکه قدیمی ترین اتاق آنجاست کوچکترین اتاق آنجا نیز هست.»

چزاره نیز مثل هموطنانش پائولو را یکی از دلایل زیبایی سری آ می داند و می گوید: «لزومی نداشت چندان او را نصیحت کنم. او نیاز نداشت و به نظر می رسید که می داند دور و برش چه می گذرد. من به او افتخار می کنم، نه به خاطر اعداد و ارقام، بلکه برای شخصیت و منش والایی که از خود نشان می دهد.»

مالدینی در سال 2004 از فوتبال ملی خداحافظی کرد. با وجود اصرار بازیکنان و دعوت های بیشمار تراپاتونی و لیپی دیگر پیراهن لاجوردی را بر تن نکرد. وی می گوید: «قبل از اینکه بگویند برو، خودت را کنار بکش.» در همان سال پله از او به عنوان بزرگترین بازیکن زنده جهان نام برد.
پائولو هم اکنون صاحب دو پسر به نام های کریستیان (10 ساله) و دانیل (5 ساله) است که پسر بزرگش سال گذشته با تیم جوانان میلان قرارداد بست.

پدی انیو در کتابی با عنوان «مالدینی آنقدر خوب که حقیقی به نظر نمی رسد» می نویسد: «زندگی پائولو سرشار از موفقیت شده که باورکردنی به نظر نمی رسد. بهترین مدافع جهان شد. درآمدی بیش از سالی 3 میلیون دلار بدست آورد. خوش سیما بود. همه جام ها را به دست آورد و از همه مهمتر، همه دوستش دارند. 
یک حرفه ای واقعی باقی ماند. همه آمدند و رفتند و او با موفقیت مسیرش را بدون انحراف طی کرد. مشکل موجود با مالدینی بی نقص بودن اوست. او یک مدل حرفه ای است چه از نظر بازی و چه شخصی. او حتی بیشتر از یک مدل است، او بزرگترین هدیه خداست به تیمی که در آن بازی می کند، سرمربی، دیگر بازیکنان و طرفداران آن تیم.»

گابریل مارکوتی نویسنده گاتزتا دلواسپورت می نویسد: «پائولو مالدینی با ظاهری آراسته، قیافه جذاب، تکنیک بالا و لبخندهای خیره کننده اش بخشی از جذابیت سری آ را تأمین می کند. اگر از برلوسکنی بپرسید چه چیزی مردم میلان را برای تماشای قرمز و مشکی ها به سن سیرو می کشاند می گوید سابقه پرشکوه و افتخارآمیز میلان. اما من نیم بیشتر این انگیزه ها و کشش های موجود برای تماشای بازی میلان را در پائولو مالدینی می بینم که اسطوره فوتبال ایتالیا شده است.
بدون پائولو انگیزه ما هم برای نقد کردن بازی های سری آ کمتر می شد. به همان اندازه که پائولو خوش شانس بوده سال ها در سطح اول فوتبال اروپا دوام آورده و اسطوره شده، ما هم خوش شانس بودیم که مالدینی در ایتالیا بازی می کند و به لیگ فوتبال ما رونق و جذابیت می دهد. این یک همزیستی مسالمت آمیز است. پائولو شهرت، افتخار، اعتبار، ثروت و مقام جمع می کند و ما از تماشای بازی او لذت می بریم.

فابیو کاپلو نیز می گوید: «نگاه پائولو به فوتبال استثنایی است.»

پائولو آملی در فیلمی 90 دقیقه ای صحنه های متنوعی از زندگی خانوادگی و حرفه ای پائولو مالدینی را نشان می دهد. وی در این فیلم با 60 شخصیت سرشناس نیز مصاحبه کرده و نظرات آنها را در مورد اسطوره فوتبال ایتالیا جویا شده است.

بازیگران مورد علاقه مالدینی: بروس ویلیس، جودی فاستر
خواننده مورد علاقه: ویل اسمیت
فیلم مورد علاقه: سکوت بره ها
تفریح مورد علاقه: تنیس
پائولو مالدینی طی 819 حضور در میلان، 32 گل برای این باشگاه به ثمر رسانده است.

افتخارات:
1998: قهرمانی سری آ، سوپر کاپ ایتالیا
1989: قهرمان جام قهرمانان اروپا، قهرمان سوپر جام اروپا، قهرمان جام بین قاره ای
1990: قهرمان جام قهرمانان اروپا، قهرمان جام بین قاره ای
1992: قهرمان سری آ، قهرمانی سوپر جام ایتالیا
1993: قهرمان سری آ، قهرمانی سوپر جام ایتالیا، مقام دوم لیگ قهرمانان اروپا
1994: قهرمانی سوپر جام ایتالیا، قهرمان جام قهرمانان اروپا، قهرمان سوپر جام اروپا، قهرمان سری آ، مقام دوم جام جهانی آمریکا
1995: مقام دوم جام قهرمانان اروپا
1996: قهرمان سری آ
1998: مقام دوم جام حذفی ایتالیا
1999: قهرمان سری آ
2000: مقام دوم جام قهرمانان ایتالیا
2003: قهرمان جام حذفی ایتالیا، قهرمان جام قهرمانان اروپا، قهرمان سوپر جام اروپا
2004: قهرمان سری آ
2005: مقام دوم جام قهرمانان اروپا 

آواتار nima karimi
توسط   nima karimi   ۵۷۴۴ روز قبل

 

** رائول گونزالس **

چهارشنبه 29 اکتبر 2008 آغاز پانزدهمین سال حضور او در رئال مادرید خواهد بود. "رائول گونزالس بلانکو" که از او به عنوان فرشته رئال مادرید یاد می شود متولد 27 ژوئن 1977 در شهر مادرید است. رائول از سال 1994 به عضویت تیم بزرگسالان رئال مادرید درآمد.

به گزارش یوفا: رائول بیش از 100 بار برای تیم ملی اسپانیا به میدان رفته است. وی با 44 گل همچنان بهترین گلزن تاریخ تیم ملی اسپانیا است.

مشخصات:

نام کامل : "رائول گونزالس بلانکو"

تاریخ تولد : 27 ژوئن 1977

محل تولد : مادرید، اسپانیا

قد : 1 متر و 80 سانتی متر

نام های مستعار : El Angel De Madrid (فرشته رئال مادرید)

El Capitan (کاپیتان)

Raulito (رائولیتو)

El Siete (شماره 7)

پست : مهاجم نوک، مهاجم دوم

به گزارش یوفا: اگر بخواهیم از مهمترین رقابت های معتبری که رائول در آنها حاضر شده است یاد کنیم می توان به جام های جهانی 1998 فرانسه، 2002 کره و ژاپن و 2006 آلمان و همچنین جام ملتهای اروپا در سالهای 2000 هلند و بلژیک و 2004 پرتغال اشاره کرد.

رائول دوازدهمین گلزن برتر تاریخ لیگ اسپانیا است. او در 14 سال گذشته 296 گل برای کهکشانی ها به ثمر رسانده است. با این تعداد گل، او به دومین گلزن برتر تاریخ باشگاه رئال مادرید پس از آلفردو دی استفانو مبدل شده است.

سبک بازی :

رائول در حقیقت یک مهاجم نوک است اما او توانایی بازی به عنوان مهاجم دوم و یا حتی بازیکن خط میانی را نیز دارد. رائول یک بازیکن پرجنب و جوش است و علاقه زیادی به تغییر پست در زمین دارد.

او می تواند هم بازیهای خود را صاحب موقعیت ساخته و خالق فرصت های بزرگ گلزنی باشد.

مربیان بسیاری در باشگاه رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا سعی در یافتن موثرترین پست رائول در زمین را داشته اند. رائول صرفاً یک تمام کننده است. بدون شک او بهترین سالهای خود را در اواخر دهه 90 و درکنار "فرناندو مورینتس" سپری کرد.

از زمانی که "مورینتس" از رئال مادرید جدا شد، رائول بیشتر به عنوان مهاجم دوم پشت سر بازیکنانی همچون "رونالدو" و "فان نیستلروی" انجام وظیفه کرده و یا به عنوان بازیکن گوش چپ در خدمت باشگاه بوده است.

به گزارش یوفا: در جام جهانی 2006 نیز رائول به همراه "فرناندو تورس" جوان و جویای نام، داوید ویا، "خوسه آنتونیو ریس" و خواکین سانچس در ترکیب اصلی تیم ملی اسپانیا قرار گرفت.

*زندگی ورزشی

رائول پس از موفقیت در تیم غیر حرفه ای شهر خود با نام سان کریستوبال، در سن 13 سالگی موفق به امضای قرارداد با باشگاه نوجوانان اتلتیکو مادرید شد. رائول با پیراهن تیم ملی اسپانیا موفق به قهرمانی در جام جهانی زیر 15 ساله های جهان شد و اینطور به نظر می رسید که وی قصد راهیابی به تیم بزرگسالان اتلتیکو مادرید و یافتن جایگاهی در نزد شاگردان "خسوس گیل" مربی آن زمان تیم را داشت.

پس از اینکه رائول از حضور در اتلتیکو مادرید ناکام ماند به رئال مادرید رفت و آنجا بود که سرنوشتی باورنکردنی انتظار او را می کشید. رائول فصل 95-94 را با حضور در تیم سوم رئال مادرید آغاز کرد و در 7 بازی نخست خود 13 گل برای تیمش به ثمر رساند. در اکتبر 1994 "خورخه والدانو" سرمربی وقت رئال مادرید از این بازیکن جوان و با استعداد در ترکیب تیم خود استفاده کرد. در آن زمان رائول تنها 17 سال و 4 ماه سن داشت و به عنوان جوان ترین بازیکن تاریخ باشگاه رئال مادرید در ترکیب اصلی این تیم شناخته شد.

او طی نخستین فصل حضور خود در رئال مادرید 28 بار در ترکیب این تیم حضور پیدا کرد و 9 گل نیز به ثمر رساند که نخستین گل وی در بازی مقابل اتلتیکو مادرید و در دومین حضور او در لالیگا به ثمر رسید. در پایان همین فصل، رائول به همراه هم تیمی های خود جام باشگاههای اسپانیا را بدست آورد.

در عرصه ملی رائول نخستین گل خود برای تیم ملی اسپانیا را در بازی مقابل تیم جمهوری چک به ثمر رساند. بازیهای رائول در تیم ملی اسپانیا خوش بینی را در نزد هواداران این تیم به ارمغان آورد و با گل های وی، تیم ملی اسپانیا به دنبال جبران ناکامی های خود در رقابت های معتبر بود.

رائول نقش عمده ای در بدست آوردن 6 جام معتبری که رئال مادرید در بین سالهای 1998 تا 2003 به مجموعه افتخارهای خود اضافه کرد ایفا نموده است. او در سالهای 2000،1998 و 2002 جام قهرمانان باشگاههای اروپا را به همراه رئال مادرید بالای سر برد که در این میان در بازی های فینال سالهای 2000 و 2002، رائول برای تیمش در مقابل والنسیا و بایرن لورکوزن گلزنی کرد.

در میان جام های داخلی نیز او چهار بار به قهرمانی در لالیگا در سال های 2001،1997،1995 و 2003 به همراه رئال مادرید دست یافت. در سال 2002 پس از خداحافظی "فرناندو ئییرو" از تیم ملی اسپانیا و همچنین بدرود گفتن وی با باشگاه رئال مادرید، رائول به عنوان کاپیتان تیم ملی اسپانیا و رئال مادرید که در آن زمان به قوهای سفید معروف شده بود برگزیده شد.

در بین سال های 2003 تا 2007 رائول از سوی کارشناسان فوتبال به شدت مورد انتقاد واقع شد. که ریشه بیشتر این انتقادها بازیهای ضعیف او طی این چهار سال بوده است. ناکامی های رائول در چهار سال گذشته با ناکامی های باشگاه رئال مادرید و همچنین تیم ملی اسپانیا در راستای بدست آوردن جام های معتبر تواٌم گشت.

این ناکامی ها سبب نیمکت نشینی های پیاپی وی در تیم ملی اسپانیا و باشگاه رئال مادرید گردیده و در نهایت چندی پیش منجر به خط خوردن وی از تیم ملی اسپانیا و شاگردان لوئیز آراگونس شد. این روزها بسیاری از منتقدان، دلیل حضور رائول در ترکیب اصلی رئال مادرید را قدرت نفوذ بالای این بازیکن در باشگاه رئال مادرید می دانند.

در 28 سپتامبر 2005 رائول در بازی مقابل المپیاکوس یونان در لیگ قهرمانان اروپا و در نود و هفتمین حضور خود در این رقابتها با گلی که در این بازی به ثمر رساند نام خود را به عنوان اولین بازیکنی که در تاریخ این رقابت ها پنجاه بار توپ را از خط دروازه حریفان عبور داده است مطرح کرد و رکورد پیشین باشگاه رئال مادرید را نیز که در اختیار "آلفردو دی استفانو" بازیکن افسانه ای رئال مادرید بود را کنار زد. در حال حاضر نیز رائول با 2 گلی که اخیراٌ در لیگ قهرمانان و در بازی مقابل بایرن مونیخ در مرحله حذفی به ثمر رساند رکورد 56 گل در این رقابت ها را به نام خود ثبت کرد و رکورد آندری شوچنکوی 54 گله را از اذهان فوتبال دوستان محو کرد. وی هم اکنون با 63 گل نخستین گلزن برتر تاریخ لیگ قهرمانان اروپا است.

به گزارش یوفا: هر چند رائول در فصل 2007-2006 توانست تنها 5 گل برای تیم خود به ثمر برساند اما او به دلیل تعصبی که نسبت به تیم خود دارد حاضر شد تا در پست های مختلفی از جمله سمت چپ و راست در این فصل ایفای نقش کند. تیم رئال مادرید در این فصل و به خصوص پس از تعطیلات سال نو توانست با روحیه بالا، همکاری مثال زدنی و به خصوص رهبری یک سرمربی توانا همچون "فابیو کاپلو" و کاپیتانی همچون "رائول گونزالس" عنوان قهرمانی رقابت های لالیگا را از آن خود کند تا دیوید بکام و روبرتو کارلوس یک خداحافظی شیرین را با سانتیاگو برنابئو تجربه کنند.

رائول پس از قهرمانی تیم رئال مادرید و در مهمانی ای که در آن رامون کالدرون رئیس باشگاه نیز حضور داشت، گفت: «به نظر من تیم ما چیزهای از دست رفته زیادی را دز 4 ماه گذشته دوباره بدست آورد. این جام در واقع حاصل اتحاد، روحیه تیمی و همچنین سخت کوشی ما بود. در اینجا لازم می بینم که از تمامی هم تیمی های خود، سرمربی، اعضای کادر فنی و تدارکات تیم سپاسگذاری کنم. همگی آنها نقش فراوانی در این قهرمانی ایفا کردند و همواره همانند عضوی از خانواده رئال مادرید در دشواری ها ما را یاری نمودند. همچنین نباید والدین خود را فراموش کنیم، آنها بسیار موثر بودند. آنها با هر شکست ما اندوهگین شده و با هر پیروزی ما خوشحال شدند.»

قرارداد رائول با تیم رئال مادرید تا سال 2011 میلادی است و اگر مسئولان رئال بخواهند او را بازیکن آزاد اعلام کنند باید براساس یکی از مفاد قرارداد وی، مبلغ 180 میلیون یورو به گونزالس پرداخت کنند.

در عرصه ملی نیز رائول در بازی مقابل سن مارینو در رقابت های مقدماتی جام جهانی 2006 در تاریخ 12 اکتبر 2005 با بستن بازوبند کاپیتانی تیم ملی اسپانیا بر بازوی خود رکورد بیشترین حضور در تیم ملی اسپانیا را که قبل از وی در اختیار "فرناندو ئییرو" بود شکست و یک بار دیگر نام خود را در تاریخ فوتبال اسپانیا جاودانه ساخت.

او همچنین در 19 ژوئن 2006 و در بازی مقابل تونس در جام جهانی به عنوان هجدهمین بازیکنی شناخته شد که در عرصه ملی در 3 جام جهانی مختلف گلزنی کرده است.

از نظر اخلاقی نیز رائول یک بازیکن مثال زدنی است. او در یک مقطع زمانی در مدت 30 ماه هرگز کارت زرد از داوران دریافت نکرد. رائول از اندک بازیکنانی است که در دوران فوتبال حرفه ای خود هرگز با کارت قرمز داوران روبرو نشده است.

*زندگی شخصی:

رائول متولد حومه شهر مادرید و از یک خانواده نجیب است. پدر او دن پدرو یکی از هواداران اتلتیکو مادرید بود، جایی که رائول مدت زمان کوتاهی را در آن سپری کرد و مربیان اتلتیکو استعداد قابل توجهی را در وجود او نیافتند چرا که رائول در آن زمان بسیار لاغراندام، نحیف و ضعیف بود.

رائول پس از به ثمر رساندن هرگل، حلقه ازدواج خود را به نشان علاقه خود به همسرش بوسه می زند. همسر او "مامن سانز" نام دارد. رائول دارای چهار فرزند پسر است.

پسر نخست آنها "خورخه" نام دارد و متولد 25 فوریه 2000 است، رائول نام او را به سبب نام "خورخه والدانو" نخستین مربی حرفه ای خود در باشگاه رئال مادرید "خورخه" نامیده است. "اوگو" پسر دوم او متولد 20 نوامبر 2002 است که نام او نیز برگرفته از نام "اوگو سانچیس" قهرمان دوران کودکی رائول و بازیکن افسانه ای باشگاه رئال مادرید است. دو پسر دیگر او به نام های "هکتور" و "متئو" هردو متولد 17 نوامبر 2005 هستند. رائول به دلیل علاقه اش نسبت به "لوتار ماتئوس" بازیکن بزرگ فوتبال آلمان نام "متئو" را برای پسر خود برگزید.

رائول اهل مطالعه است و علاقه خاصی به کتابهای "آرتورو پرز ریورته" دارد، او تمام سبک های موسیقی اسپانیایی را دوست داشته و همچنین از شکار و تماشای مسابقه های گاوبازی لذت می برد.

"فرناندو مورینتس" از دوستان بسیار نزدیک رائول است. این دو بازیکن اسپانیایی زوج طلایی خط حمله رئال مادرید را در بین سالهای 1998 تا 2002 تشکیل می دادند، تا زمانی که "رونالدو" جای "مورینتس" را در خط حمله گرفت و "مورینتس" راهی باشگاه موناکو شد. او در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2004-2003 در بازی مقابل رئال مادرید تیم سابق خود، در مرحله حذفی این رقابت ها و در مقابل دیدگان هواداران قوهای سفید یک گل زیبا به ثمر رساند اما به قدری در نزد هواداران رئال محبوب بود که با تشویق آنها مواجه شد. رائول و "مورینتس" همچنان دوستان صمیمی برای یکدیگر هستند. در فصل 2006-2005 در حالی که رائول دوران آسیب دیدگی خود را پشت سر می گذاشت اکثر بازیهای دوست قدیمی خود را در لیگ برتر انگلستان و در پیراهن تیم لیورپول را از نزدیک تماشا می کرد.

*افتخارات تیمی در عرصه باشگاهی :

جام باشگاههای اسپانیا در سالهای 2001،1997،1995، 2003، 2007 و 2008

سوپر جام اسپانیا در سالهای 2001،1997، 2003 و 2008

جام حذفی اسپانیا در سالهای 2001،1997 و 2003

جام بین قاره ای در سالهای 1998 و 2002

افتخارات فردی در عرصه باشگاهی :

بدست آوردن عنوان بهترین گلزن لالیگا یا پیچیچی در سالهای 1999 و 2001

عنوان بهترین بازیکن فصل لیگ اسپانیا در فصل 97-96

جایزه بهترین مهاجم جام باشگاههای اروپا در سالهای 2001،2000 و 2003

عنوان بهترین بازیکن زمین در یکی از مسابقات در جام بین قاره ای در سال 1998

جایزه بهترین گلزن از نگاه فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال در سال 1999

عنوان بهترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا در فصول 2000-1999 و 2001-2000

کفش برنز فوتبال اروپا در سالهای 1999و 2001

سومین بازیکن برتر جهان در سال 2001

دومین بازیکن برتر اروپا در سال 2001

نشان اختصاصی :

27 مارس 1999 : رائول هشتصدمین گل تاریخ تیم ملی اسپانیا را در مقابل استرالیا به ثمر رساند.

7 سپتامبر 2002 : رائول نهصدمین گل تاریخ تیم ملی اسپانیا را در مقابل یونان به ثمر رساند.

عنوان بهترین گلزن تاریخ تیم ملی اسپانیا

بیشترین حضور در ترکیب اصلی تیم ملی اسپانیا با بیش از 100 بازی ملی

بیشترین حضور در لیگ قهرمانان اروپا با بیش از 116 بازی

بهترین گلزن تاریخ لیگ قهرمانان اروپا با 63 گل زده

به ثمر رساندن 2 گل در 2 فینال مختلف در لیگ قهرمانان اروپا

بهترین گلزن تیم رئال مادرید در ال کلاسیکو در مصاف با بارسلونا با 10 گل به ثمر رسانده

نقل قولهایی از بزرگان فوتبال جهان در مورد رائول :

فابیو کاپلو (15 نوامبر 1999) : رائول براستی یک برنده و وارث رئال مادرید است.

خاویر کلمنته (1 آوریل 2000) : رائول حقیقتاً بهترین مهاجم جهان است.

ژوزه مورینیو (23 آوریل 2000) : رائول ممکن است مانند لاک پشت کند باشد اما او لاک پشتی است که گل های فوق العاده ای به ثمر می رساند.

فرانس بکن بائر (9 می 2000) : رائول یکی از بهترین های اروپاست. او روح رئال مادرید است. نقش او در رئال مادرید مانند نقش "لوتار ماتئوس" در تیم ما بایرن مونیخ است.

تیری آنری (25 ژوئن 2000) : زمانی که رائول در زمین حاضر می شود، گلزنی تنها ملکه ذهن اوست.

سر الکس فرگوسن (8 آوریل 2003) : امیدارم که رائول علاقه ای به مسافرت نداشته باشد، در غیر این صورت ما مجبوریم از ورود او به منچستر جلوگیری کنیم. رئال مادرید بازیکنان بزرگی همچون فیگو،زیدان و رونالدو را در اختیار دارد اما از نظر من رائول در میان بهترین ها نیز بهترین است.

دیوید ترزگه (8 می 2003) : همه ما به خوبی می دانیم که رائول نه تنها به تیم خود بلکه به تمام فوتبال روحی تازه می بخشد.

زین الدین زیدان (12 فوریه 2004) : بازیکنان مورد علاقه من در اروپا بدون شک فیگو و رائول هستند.

به گزارش یوفا: لوئیس فیگو (11 ژوئن 2005) : فکر می کنم که رائول یکی از بزرگترین بازیکنانی است که تاکنون دنیای فوتبال به خود دیده است. هنگامی که او در زمین حاضر می شود همگان را حیرت زده می سازد. رائول شگفت انگیز است.

دیوید بکام در آخرین نشست رسانه ای خود در مادرید (14 ژوئن 2007) : می خواهم برای رائول آرزوی موفقیت کنم چرا که او همواره نمادی از قدرت و استقامت برای ما بوده است. او انسانی است که بسیاری از مردم باید از وی الگو برداری کنند زیرا او خود را فدای کار و باورهایش می کند. برای تمامی بازیکنان رئال مادرید و رائول آرزوی موفقیت می کنم.

کاپیتان رئال مادرید روز جمعه در گفت و گو با شبکه تلویزیونی باشگاه رئال مادرید به توضیح در مورد تمامی مسائل موجود در تیم اسپانیایی پرداخت. او که روز چهارشنبه پانزدهمین سال حضور خود در رئال مادرید را جشن می گیرد از خاطره های حضور در جمع قوهای سپید نیز سخن گفت. وی از نخستین گل به ثمر رسانده برای رئالی ها به عنوان به یادماندنی ترین گل خود یاد کرد. متن این گفت و گو به شرح زیر است:

*شرایط تا چه اندازه نسبت به 15 سال گذشته تغییر کرده است؟

همه چیز تا حدودی تغییر کرده است. چهار آسمان خراش قدیمی وجود داشتند و حالا ما "والدربباس" را در اختیار داریم که مکانی پیشرفته و کاملاً مناسب کار است. تمامی تحول های شکل گرفته مثبت بوده است و امیدوارم بتوانیم به دنبال این مساله هواداران را خوشحال کنیم و باعث شویم که به افتخار کنند.

*در مورد تحول شکل گرفته در فوتبال چه نظری داری؟

15 سال پیش، دو یا سه تیم بودند که همواره بالاتر از سایرین قرار می گرفتند و حالا تمامی تیم ها توانایی قهرمانی را دارند چرا که پیشرفت بسیاری در زمینه تمرین ها و روش های تاکتیکی شکل گرفته است. فوتبال بیش از پیش حرفه ای و رقابتی شده است و تماشاگران بیش از همه از این مساله سود می برند.

*نقش تو به عنوان کاپیتان چیست؟

شما تنها زمانی به کاپیتان رئال مادرید تبدیل می شوید که سال ها در این تیم حضور داشته باشید. من معلمان بزرگی داشته ام. زمانی که در سن 17 سالگی نخستین بار برای رئال مادرید به میدان رفتم، الگوی من مانولو سانچیس، فرناندو ئییرو و سایر بازیکنان کهنه کاری بود که تجربه بازی در باشگاه های مختلف و تیم های ملی کشورهایشان را داشتند. نخستین الگوی من خورخه والدانو بود که اعتماد بنفس را به من القا کرد و به من نشان داد که می توانم یک بازیکن فوتبال باشم. دیگر الگوی من فابیو کاپلو بود که در سال 1996 با ورود خود به تیم برای همه به ویژه من فوق العاده بود چرا که او به من کارهای تاکتیکی را آموخت و به من یاد داد که فعالیت های بدنسازی از چه اهمیتی برخوردار هستند. او از ما می خواست که همواره تمرکز خود را حفظ کنیم و همین مساله باعث شده است که من در داخل و خارج از زمین در مسیر درستی قرار گرفته و در این مسیر باقی بمانم. نخستین آسیب دیدگی هایی که در طول چند سال پشت سر گذاشتم حاصل تمرین های ویژه ای بود که در دوره بدنسازی داشتیم.

*و حالا خود تو چگونه می توانی در نقش یک معلم ظاهر شوی؟

تعیین یک الگو، سخت کوشی و لذت بردن از آنچه انسان انجام می دهد همگی مهم هستند. من زودتر به تمرین می روم تا بتوانم بیش از ورود به زمین کمی خودم را گرم کرده و آماده کنم. همچنین دیگر مساله مهم همدلی همه با یکدیگر است و اینکه بازیکنان جدید بتوانند خود را هرچه زودتر نه تنها با شرایط تیم بلکه با شرایط شهر تطبیق دهند. باشگاه گام بزرگی در راستای کمک به بازیکنان و خانواده های آنها برمی دارد. همین موضوع به ما کمک می کند که چنین تیم عمل گرایی داشته و بتوانیم به فعالیت در زمینه آنچه بیش از هر چیز دیگری دوست داریم یعنی فوتبال بپردازیم.

*تو به بازیکنانی اشاره کردی که همین تازگی به تیم اضافه شده اند. آیا نسل آینده با قدرت فراوان در راه است؟

ما اکنون پنج بازیکن هلندی داریم که به معنای واقعی اداره تیم را در دست گرفته اند و بازیکنانی همچون دلارد و خاوی گارسیا که در این باشگاه پرورش یافته و پس از مدتی بازی قرضی در تیم های دیگر به اینجا برگشته اند. درکنار اینها می توان به مدرسه فوتبال رئال مادرید اشاره کرد که بازیکنانی همانند ایکر(کاسیاس)، میچل (سالگادو)، گوتی و من را سال ها در اینجا دیده است. ما همچنین کاناوارو، فان نیستلروی و هاینسه را که بازیکنان بسیار شناخته شده ای هستند در اختیار داریم. ما گروه بسیار همگنی با تعادل میان بازیکنان جوان و کهنه کار هستیم. بازیکنان ما روز به روز پیشرفت می کنند و این درست همان چیزی است که این تیم برای بدست آوردن عناوین نیازمند آن است.

*هواداران رئال مادرید نمونه واضحی از متعهد بودن هستند، اینطور نیست؟

آنچه در اینجا اهمیت دارد خوب بازی کردن و پیروز شدن است، این دو قاعده از ابتدا در این باشگاه آموزش داده شده اند اما ارزش هایی هم هستند که توسط بازیکنان روزهای دور بنا شدند. ارزش هایی همچون پشتکار، منش، فداکاری و تلاش تا سوت پایان بازی از جمله ارزش هایی هستند که ما در بسیاری بازی ها به نمایش گذاشته ایم. در این فصل همه بازیکنان در دیدار برابر والنسیا در سوپرجام اسپانیا فداکاری خود را نشان دادند. ما درحالی که تنها 9 بازیکن در اختیار داشتیم نتیجه بازی را به سود خود کردیم و فکر می کنم هم هواداران و هم بازیکنان به معنای واقعی این ارزش ها را در قلب خود جای دادند.

*شما در آن دیدار 2 بازیکن کمتر داشته و از حریف عقب بودید. در چنین شرایطی چه حرف هایی در رختکن زده شد؟

بازی در سانتیاگو برنابئو بسیار خاص است و ما همواره احساس می کنیم که هواداران می توانند به ما نیروی اضافه ببخشند. آن روز، والنسیا تیم بهتر میدان بود اما ما به هیچ وجه قصد تسلیم شدن نداشتیم. برخی مواقع نیازی به گفت و گو نیست و یک نگاه، خود گویای همه چیز است. همه ما از وجود انگیزه و تعهد برای پیروزی بهره می بریم. گاهی همانند دیدار برابر یوونتوس که 2 بر صفر از آنها عقب بودیم تلاش می کنیم به بازی برگردیم. اگر کمی خوش اقبال تر بودیم نتیجه می توانست متفاوت باشد. تیم ما هرگز ایمان و باور خود را از دست نمی دهد و همه ما می دانیم که در هر زمان می توانیم بر حریف خود غلبه کنیم. همین ویژگی باشگاه ما را از سایرین متمایز می سازد.

*زمانی که نام بازیکنانی همچون "پول اسکولز"، "جان تری"، "دل پیرو"، "مالدینی" و "ئییرو" به گوش تو می خورد چه فکری می کنی؟

آنها نمادهایی هستند که ارزش باشگاه های خود را به نمایش گذاشته و هر روز بزرگی بیشتری به وجهه باشگاه های خود می بخشند. مالدینی یکشنبه هفته گذشته بیستمین سال حضور خود در میلان را تجربه کرد و همانند همیشه با انگیزه به نظر می رسید و دیدن این مساله برای تمام بازیکنان جدیدی که به تیم می پیوندند اهمیت دارد.

*کدام ویژگی مالدینی را بیش از همه تحسین می کنی؟

تمامی ویژگی های او تحسین برانگیز هستند. دوست داشتم جای او بودم. بازی کردن برای تیمی همچون میلان به مدت 20 سال باورنکردنی است. هرکس که درکنار مالدینی بازی کرده از اعجوبه بودن او سخن گفته است. افسوس می خورم که ما هرگز در کنار یکدیگر بازی نکرده ایم اما من از هر لحاظ او را تحسین می کنم. مالدینی با گذشت و با صلاحیت است و روزی که او تصمیم به آویزان کردن کفش های خود بگیرد فقدان بزرگی برای همه خواهد بود.

*در مورد فرناندو "ئییرو" چه نظری داری؟

فرناندو همانند مانولو سانچیس معلم من در اینجا بود. او کاپیتان باشگاه و تیم ملی اسپانیا بود. هرآنچه آموخته ام مدیون او هستم. فرناندو رهبری بود که همه ما به او نیاز داشتیم و خط دفاعی نیز به او نیاز داشت.

*نسل بزرگی از بازیکنان جویای نام نیز در اسپانیا به چشم می خورد، در مورد این مساله چه نظری داری؟

این موضوع برای پیشرفت فوتبال فوق العاده است. بازیکنان واقعاً خوبی هم هستند که خود را بالا می کشند و این مساله در یورو 2008 به وضوح دیده می شد. آنها بازیکنان با استعداد و باهوشی هستند که در هر لحظه از بازی می دانند باید چه کنند. ژاوی، اینیستا، کاسورلا، سنا، فابرگاس از این دسته هستند. آنها بازیکنانی هستند که پیشرفت فوق العاده ای به ویژه پس از قهرمانی در اروپا داشته اند.

*به نظر می رسد تو احترام فوق العاده ای برای فوتبال ایتالیا قائل هستی و فوتبال این کشور را مورد تحسین قرار می دهی، اینطور نیست؟

به گزارش یوفا: بله، همین طور است. ایتالیا فرهنگ متفاوتی دارد. ایتالیایی ها احترام بسیاری به بازیکنانی همانند مالدینی، توتی، دل پیرو و پیش از آنها روبرتو باجو می گذارند. آنها همواره مورد احترام هستند، حتی زمانی که در حد و اندازه های خودشان ظاهر نشده باشند به سبب آنچه برای باشگاه و تیم ملی کشورشان انجام داده اند مورد احترام واقع شده اند. هر زمان که من به شهری در ایتالیا می روم، مردم آنجا همانند مردم محلی با من رفتار می کنند. آنها نسبت به من با گرمی و محترمانه برخورد کرده اند. ایتالیایی ها دوستداران بزرگ فوتبال هستند. آنها تمامی بازی ها را تماشا می کنند.

*تو هم باعث خوشحالی مردم می شوی و باید از این بابت احساس غرور کنی.

نمی توانم گلایه کنم. روز 29 اکتبر 14 سال از نخستین بازی من برای رئال مادرید می گذرد و هرآنچه فوتبال به من بخشیده خالی از لطف نبوده است. من تجربه های بسیاری به همراه بازیکنان، مربیان، رقبا و هوادران سرتاسر دنیا داشته ام. این برای من زیبایی هایی به همراه دارد و هرجا که باشم این زیبایی ها از من جدا نمی شوند.

*کدامیک بهتر است؛ به ثمر رساندن گل یا دادن پاس منجر به گل؟

هر دو. به عنوان یک مهاجم، گلزنی را ترجیح می دهم اما گاهی ارسال یک پاس گل زیبا پس از یک حمله تیمی فوق العاده به همان اندازه لذت بخش است. به ثمر رساندن آن گل فوق العاده برابر منچستر یونایتد در فصل 2000-1999 برایم آسان بود چرا که ردوندو همه کارهای دشوار پیش از گل را انجام داده بود.

*چند بازیکن حاضر در تیم، پاسورهای خوبی هستند؟

ما بهترین ها را در اختیار داریم. "اسنایدر"، "فان درفارت"، "گوتی" و "دلارد" بازیکنانی هستند که با توجه به سبک تیم ما برجستگی پیدا می کنند. زمانی که آنها آماده باشند، کار ما در گلزنی به مراتب آسان تر می شود.

*تو تا به حال 296 گل برای رئال به ثمر رسانده ای، کدامیک بیش از همه متمایز بوده است؟

من در مورد به ثمر رساندن گل های فراوانی، بسیار خوش اقبال بوده ام اما فکر می کنم هنوز هم نخستین گل برایم متمایزترین است چرا که از زمان پیوستن به باشگاه در سن 15 سالگی رویای به ثمر رساندن آن را در سر داشتم. همواره رویایم این بود که نخستین بار در سانتیاگو برنابئو برای رئال مادرید به میدان بروم و موفق به گلزنی شوم. زمانی که گل را به ثمر رساندم دیوانه شده بودم. فکر می کنم دوندگی ام پس از به ثمر رساندن گل و در زمان خوشحالی بیشتر از دوندگی ام در تمام زمان بازی بود. گل بسیار خاصی بود، به ویژه اینکه آن را برابر اتلتیکو مادرید به ثمر رساندم. لادروپ، یکی از بهترین بازیکنانی که تا به حال در کنارش بازی کرده ام پاس گل را داد. او همچنین در زمینه مربیگری نیز شایستگی های خود را به اثبات رسانده است.

*پس از به ثمر رساندن گل، چه کسی را در آغوش گرفتی؟

دنی را در آغوش گرفتم که در زمان سرمربیگری بنیتو فلورو نخستین بازی خود را برای تیم انجام داد. ما با یکدیگر، هم اتاقی بودیم و او همواره حمایت بسیاری از من می کرد. احساس کردم که او باید به جای من در ترکیب اصلی قرار می گرفت. او نسبت به گلزنی من اطمینان داشت و من قصد داشتم از او به خاطر رفاقتی که با من داشت سپاسگذاری کنم چرا که این رفاقت براستی بیش از هر چیز دیگری ارزش داشت. همه اعضای تیم به من کمک کردند.

*آیا هنوز هم پیش از رفتن به میدان دچار اضطراب می شوی؟

من هنوز هم تا حد کمی این احساس را دارم. درحال حاضر بیشتر از گذشته از بازی در سانتیاگو برنابئو و ویسنته کالدرون لذت می برم. هو کردن شما از سوی هواداران حریف برای آنها لذت بخش است چرا که آنها این کار را واقعاً از روی کینه انجام نمی دهند. این مساله حاکی از بی احترامی است و حتی باعث می شود علاقه بیشتری نسبت به بازی در چنین ورزشگاه هایی پیدا کنید. فکر می کنم باید در موقعیت های ناسازگار تمامی تلاش خود را بکنید. به خاطر دارم که پس از نخستین بازی خود برابر بارسلونا حتی متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاد. من سرجای خود میخکوب شده بودم و با جو خاصی روبرو بودم و تنها کاری که توانستم انجام بدهم تماشای بازیکنان بارسلونا بود. من حتی نتوانستم توپ را در اختیار بگیرم. این مساله با حضور در دیدارهای بیشتر تغییر می کند.

*احساس می کنی بیش از بازی، تازه واردها تو را زیرنظر دارند؟

من واقعاً هرگز به این مساله توجه نکردم چرا که روی کارهای خودم تمرکز داشتم. برخی مردم پس از اتمام بازی، پیراهن شما را درخواست می کنند، مطرح شدن این مساله از سوی بازیکنان تیم هایی که هرگز در سانتیاگو برنابئو بازی نکرده باشند طبیعی است. خود من هم نخستین باری که در نوکمپ به میدان رفتم این کار را کردم.

*کدام بازی را بیش از سایرین به خوبی به یاد می آوری؟

بازی در جام بین قاره ای در سال 1999 را بیش از همه به خاطر دارم. آرزوی هرکسی به ثمر رساندن گل پیروزی بخش در فاصله 5 دقیقه مانده به پایان بازی است. در آن زمان تازه از آسیب دیدگی کشاله ران رهایی پیدا کرده بودم و شرایط دشواری داشتم اما حضور در آن دیدار، به من کمک کرد تا این شرایط دشوار را پشت سر بگذارم. گل زیبا و مهمی بود چرا که سال ها از آخرین موفقیت تیم ما در جام بین قاره ای می گذشت.

*آیا در زمان تماشای یک مسابقه فوتبال، هیجان زده می شوی؟

نه، من دوست دارم بازی ها را در یک فضای آرام تماشا کنم. روی نیمکت نشستن بدتر است چرا که شما می خواهید بازی کنید و در مورد آنچه می بینید با خود کلنجار می روید و گلایه می کنید چرا که هیچ کاری از دست شما برنمی آید. زمانی که در منزل، مسابقه فوتبالی را تماشا می کنم آرام هستم. فکر می کنم با تماشای یکی از مسابقه های تنیس رافائل نادال اضطراب بیشتری پیدا می کنم. در فصل 2003-2002 به دلیل عمل جراحی مجبور شدم دیدار برگشت برابر منچستر یونایتد در لیگ قهرمانان اروپا را از دست بدهم و رونالدو سه گل در آن دیدار به ثمر رساند که باعث خوشحالی بی حد و اندازه من شد.

*ترجیح می دهی در این فصل به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، لالیگا و یا جام پادشاهی دست پیدا کنی؟

چالش واقعی ادامه موفقیت در بدست آوردن عناوین است. بزرگترین اهداف ما لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا هستند اما در جام پادشاهی نیز بیکار نخواهیم نشست چرا که قهرمانی در این جام حسرت بزرگی در دل بسیاری از بازیکنان تیم است. امیدوارم امسال به قهرمانی در این جام دست یابیم. هدف شخصی من رسیدن به رکورد گلزنی دن آلفردو دی استفانو است. این مساله به آماده سازی بهتر من کمک کرده و انگیزه مرا دو چندان می سازد.

*بازیکنان تیم جوانان رئال مادرید شما را الگوی خود قرار می دهند، درست است؟

آنها شروع فوق العاده ای در این فصل داشته اند. بازیکنان جوان بسیار خوب کار می کنند و رهبران کنونی آنها هستند. سایر تیم های رده های سنی پایین تر هم فوتبال زیبایی ارائه می دهند. همه ما می خواهیم برخی از این نونهالان به تیم نخست راه یافته و تجربه اندوزی کنند تا روزی بتوانند به بازیکنان مهمی مبدل شوند.

*چه پیغامی برای هواداران داری؟

ما نمی توانیم خواسته بیشتری از هواداران داشته باشیم چرا که آنها هر روز به پشتیبانی بیشتر ما می پردازند. آنها با حضور خود، ورزشگاه سانتیاگو برنابئو را پر از جمعیت کرده و از تماشای بازی ها لذت می برند. می توانم تضمین کنم که تیم ما هرگز تسلیم نمی شود و در طول فصل همواره سعی در شگفت زده کردن آنها خواهد داشت. رقابت تازه آغاز شده است و شک ندارم که موفقیت های بیشتری در آینده انتظار ما را می کشد. امیدوارم در سال های آتی به مبارزه برای بدست آوردن عناوین بیشتر ادامه دهیم. 

آواتار nima karimi
توسط   nima karimi   ۵۷۴۴ روز قبل

 

**زلاتان ابراهیموویچ**

 یورکا مادر زلاتان نیز در مورد پسرش می گوید : هر بار زلاتان را در تلویزیون می بینیم که موفق می شود گل بزند به خود می بالیم که تلاشهای ما امروز نتیجه داده است و همیشه به خاطر این موفقیت خداوند را شکر می کنیم .

زلاتان در محله اسکانلان بزرگ شد و به خاطر قد بلندش در 15 سالگی به بسکتبال روی آورد . اما در سال 1996 در جام ملتهای اروپا چون تیم سوئد غایب بود از تلویزیون شیقته بازی بازیکنانی چون آلن شیرر و پاتریک کلایورت شد ، همچنین او عاشق بازی ستاره معروف سوئد، هنریک لارسن در جام جهانی 1994 بود .

او توانست در 15 سالگی وارد باشگاه معروف مالمو شد و خیلی زود توانست استعداد خود را در فوتبال نشان دهد . همچنین او به علت اصلیت بوسنی اش توانست به مدت 2 سال در تیم نوجوانان و جوانان و حتی تیم ملی B بوسنی بازی کند و ملی پوش شود .

او با قد بلندش و شمع گلزنی بالایش فارگو پانچسف گلزن سابق و معروف تیم یوگسلاوی را در اذهان زنده می کرد ، اما تصمیم نهایی او و قبولی ملیت سوئد بسیاری از هموطنان واقعی اش را ناراحت کرد .

در سال 1999 آرسن وانزه مربی تیم آرسنال انگلستان مصرانه خواهان استخدام زلاتان بود اما هرگز موفق نشد تا اینکه زلاتان در 22 مارچ 2001 با رقمی حدود 8/7 میلیون یورو سرانجام به باشگاه آژاکس آمستردام پیوست و زیر نظر رونالد کومان بسیار در فوتبال پیشرفت کرد . او توانست با فوتبال خوب خود و گلزنی هایش عملا به یک ستاره در لیگ هلند و و لیگ قهرمانان اروپا بدل گشت او طی 74 مسابقه که در مدت دو سال برای آژاکس انجام داد 35 گل به ثمر رساند .

زلاتان توانست با تیم ملی سوئد به یورو 2004 پرتقال راه یابد او با گل زیبای خود به تیم ایتالیا پیش از پیش مورد توجه قرار گرفت زلاتان همراه تیم سوئد در یک چهارم نهایی به تیم خوب هلند برخورد کردند و نتواستند از پس حریف براید و با جام خداحافظی کردند . اما یورو 2004 برای زلاتان مانند پله ای بود به سمت صعود او در 31 اوت 2004 با قرار دادی به ارزش 19 میلیون یورو به تیم معروف یوونتوس ایتالیا پیوست . بازی های خوب و تماشایی زلاتان در تورین ایتالیا از او یک فوق ستاره ساخت و او را در سال 2005 به عنوان کاندیدای بهترین بازیکن سال مطرح کرد . در همین سال باشگاه رئال مادرید پیشنهاد عجیب 70 میلیون یورویی خود را برای به خدمت گرفتان زلاتان مطرح کرد که با وجود مبلغ هنگفت پیشنهاد اما سران باشگاه یوونتوس حاضر به فروش زلاتان نشدند .

زلاتان خود نیز چندان تمایلی به حضور در جمع کهکشانهای رئال مادرید نداشت و در این باره می گوید : من فکر می کنم اگر بخواهم ، در همین یوونتوس هم می توانم به قهرمانی در اروپا و جهان برسم و بر ای این کار فقط باید تلاش خودم را بیشتر بکنم . اما سقوط یوونتوس به دسته ذو ایتالیا بع علت تبانی و مشکلات زلاتان با این تیم باعث شد تا با قرار دادی به مبلغ 24 میلیون یورو زلاتان به تیم اینتر میلان بپیوندد

آواتار nima karimi
توسط   nima karimi   ۵۷۴۴ روز قبل

 

** دکو **

آندرسون لویس دی سوزا ملقب به دکو که در سال 1977 در سائوبرناردودوکامپو در برزیل متولد شد.او با قدی 177 سانتی متری و 73 کیلو یکی از بهترین هافبکهای دنیا است.

دکو فوتبال حرفه ای خود را از برزیل با تیم سائوپائولو (96_1995 و 97_1996) اغاز کرد. او فصل بعد را هم در برزیل با تیم کورینتیناس سپری کرد.

دکو در فصل 98_97 به تیم پرتغالی بنفیکا پیوست. بعد از گذراندن یک فصل خوب در بنفیکا به تیم سالگویروس رفت و از انجا با پیشنهاد فرناندو کاسترو مربی پورتو به این تیم پیوست و پنج فصل برای این تیم توپ زد.(2004_1999)

دکو در جام باشگاههای اروپا در سال 2004 همراه مورینیو قهرمان این جام معتبر شد. بعد از قهرمانی در این جام مورد توجه بعضی از تیمهای مطرح اروپا از جمله بارسلونا قرار گرفت.

او در تابستان سال 2004 به تیم بارسلونا پیوست و همراه این تیم در فصل 2005_2004 نایب قهرمانی اسپانیا را به دست آورد و در فصل بعد از آن (2006_2005) همراه بارسلونا قهرمان اسپانیا شد و در همان سال قهرمانی جام باشگاههای اروپا را فتح کرد.

دکو در 29 مارچ 2003 با مسئولین پرتغال برای گرفتن تبعیت این کشور وارد مذاکره شد و در تابستان 2004 باتیم پرتغال در فینال جام ملتهای اروپا با نتیجه ی یک بر صفر مغلوب یونان شد تا به عنوان نایب قهرمانی دست یابد و همچنین در جام جهانی 2006 همراه پرتغال به مقام چهارمی دست یافت.

آواتار nima karimi
توسط   nima karimi   ۵۷۴۴ روز قبل

 

** پیتر چک **

 

پیتر چک متولد 20 مِی 1982 در پِلِزن جمهوری چک دارای 197 سانتیمتر قد و پستش دروازبان است.فوتبالش را از تیم ویکتوریا پلزن آغاز کرد اما نه در پست دروازبان بلکه در پست هافبک و فوروارد

از وقتیکه پایش در سن 10 سالگی شکست ، وی پس از بهبود گاه گاه در درون دروازه می ایستاد و کم کم به این پست علاقمند شد.در سن 17 سالگی وی به تیم چِمل بِلسانی در سال 1999 با یک قرارداد رسمی ملحق شد ولی نتوانست در این تیم موفق باشد.
بعد از انجام 27 بازی در 2 فصل ، باشگاه آ.ث. اسپارتا پراگ یکی از تیم هایی بود که استعداد پیتر چک را به عنوان یک بازیکن کم سن و سال قبول داشت و با پیشنهاد بالای 700 هزار یورویی برای یک دروازبان با وی قرارداد بست.
وی پس از پیوستن به این تیم به سرعت درخشید و فصل بسیار موفقی را با این تیم طی نمود.وی توانست در آن سال رکورد 855 دقیقه بدون خوردن گل را ثبت کند.همچنین درخشش وی در بازی های جام باشگاه های اروپا با این تیم سبب شد که وی مورد توجه باشگاه های بزرگ قرار گیرد.اما وی با تیم رِن فرانسه به نوافق رسید و قرارداد 5 میلیون یورویی را با این تیم امضا کرد که یک مبلغ گزاف برای یک دروازبان در سال 2002 بود.

مسلماً رِن تیم بزرگی در فرانسه نبود ولی به عنوان تجربه در تیمی خارج از کشورش و همچنین به عنوان سکوی پرتابی برای ستاره شدن اش دارای اهمیت بود.بعد از 2 سال در تابستان 2004 وی با قرارداد 10 میلیون یورویی جایگزین کارلو کودیچینی ای شد که در چلسی خوب کار نمیکرد و مسئولین این تیم را ملزم به آوردن دروازبان جایگزین کرده بود تا هم در درون دروازه گزینه ی مناسبی داشته باشد و هم با ایجاد حس رقابت ، انگیزه ی کودیچینی را هم بالا ببرند.
پیتر چک خیلی زود و به خوبی توانست جای کودیچی را پر کند و مورد تشویق طرفداران چلسی واقع شود.وی با استفاده از این فرصتی که به وی داده شده بود به جهان نشان داد که چه می تواند بکند.
وی همچنین در لیگ انگلیس هم رکورد ثبت کرد و توانست 1025 دقیقه دروازه ی خود را بسته نگه دارد. اوضاع برای پیتر چک داشت خوب پیش میرفت تا اینکه وی در یک مصدومیت شدید از ناحیه جمجمه آسیب دید و مدت ها از میادین دور بود.وی بعد از بهبودی با کلاه مخصوصی به فوتبالش ادامه داد.

پیتر چک هم اکنون اگر بهترین دروازبان دنیا نباشد بین 3 دروازبان برتر جهان به حساب می آید و بسیاری از تیم ها آرزوی داشتن چنین دروازبانی را دارند.

افتخارات پیتر چک

بهترین دروازبان اروپا در رده ی سنی امید همراه با تیم چک در سال 2002

بهترین دروازبان لیگ انگلیس در سال 2005

قهرمانی با تیم چلسی در لیگ برتر انگلیس در فصل های 2004-2005 و 2005-2006

قهرمانی جام اتحادیه انگلیس در سال 2005-2006

قهرمانی جام حذفی انگلیس در فصل 2006-2007

قهرمانی جام اتحادیه در فصل 2006-2007

و ...

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## فیگو ##

لوئیز فیلیپه مادریا کایرو فیگو در روز 4 نوامبر 1972 در لیسبون پرتغال بدنیا آمد. او در یک خانواده ی نسبتاً فقیر بزرگ شد. فیگو مهارت های خود در فوتبال را در کسوت یک عضو جوان در یک تیم محلی فوتبال با نامOS PASTILHAS به همگان نشان داد.

او در سن 10 سالگی به افزایش مهارت هایش به عنوان یک بازیکن برای اسپرتینگ لیسبون (یکی از سه تیم بزرگ پرتغال) پرداخت.او اولین بازی خود را در سن 17 سالگی برای تیم اول اسپرتینگ انجام داد و در حالی که یک جام پرتغال را از آن خود کرده بود تا فصل 96-95 به بازی در اسپرتینگ ادامه داد. در این زمان بود که فیگو بعد از امضای دو قرارداد ناموفق یکی با پارما ودیگری با یوونتوس از حضور در ایتالیا چشم پوشید و با عقد یک قرارداد به عضویت باشگاه بزرگ بارسلونا درآمد. او در آن زمان تنها 22 سال داشت. سال 1998 که مصادف بود با کاپیتان شدن فیگو در بارسلونا این تیم برنده ی لیگ اسپانیا و سوپر جام اروپا شد. یک سال بعد بود که فیگو در یک فصل هفت گل به ثمر رساند و نیز به مقام پنجم بهترین بازیکن سال در آن سال نائل گشت! که البته مقام اول نصیب هم تیمی اش یعنی ریوالدو شده بود. فیگو در دوران بازیش در بارسلونا 2 قهرمانی لیگ، جام اسپانیا ، سوپر جام اسپانیا، سوپر جام اروپا و جام در جام قهرمانان را تجربه کرد.

ولی سال تحول در فوتبال فیگو سال 2000 بود . در فصلی که به آخرین فصل حضور فیگو در تیم مبدل گشت او به همراه بارسلونا 30 گل به ثمر رسانده در 172 بازی ترک کرد. انتقال فیگو از بارسلونا به مادرید یکی از جنجالی ترین نقل و انتقالات تاریخ فوتبال است که در حقیقت مسبب آن جنگ انتخاباتی لئوناردو سانز با فلورنتینو پرز بود.

پرز گفته بود که اگر به عنوان رئیس رئال انتخاب شود این ستاره ی اسپانیایی را که به تازگی به طور خیره کننده ای در یورو 2000 درخشیده بود و نیز همگان او را عضو جدا ناشدنی پارسا می انگاشتند را به برنائبو خواهد آورد. در آن زمان کسی حرف او را باور نکرد. آن موقع خیلی بعید به نظر می رسید که بین این دو دشمن دیرینه یعنی رئال و بارسا توافقی صورت پذیرد، همچنین خود فیگو نیز دو مرتبه کذب شایعه های پراکنده شده در مورد این انتقال جنجالی را بیان کرد بود. ولی گذشت زمان تائیدی بر صدق وعده های انتخاباتی پرز شد و سرانجام فیگو پا جای پای کسانی مثل آلفردو دی استفانو، برندشوستر، و میشل لادروپ از معدود کسانی که این انتقال بزرگ را تجربه کرده اند گذاشت و به رئال مادرید پیوست . بدون شک او که ی! کی از بهترین بازیکنان فوتبال اروپا می باشدبعد از انتقال 56 میلیون دلاریش به رئال مادرید به گران قیمت ترین بازیکن جهان نیز مبدل شد و این بازیساز رئال مادرید از 24 جولای 2000 (در کنار شکستن رکورد بالاترین دستمزد جهان) با به ثمر رساندن گلی بسیار حساس در برابر انگلستان در یورو 2000 سالی فراموش نشدنی را پشت سر گذاشت.

فیگو این دهه را از ابتدا با کسب افتخار شروع کرد که از این قبیل می توان به توپ طلائی از طرف فرانس فوتبال و نیز برگزیده بهترین بازیکن سال اروپا و دومین بازیکن منتخب دنیا از طرف فیفا اشاره کرد. فیگو به خاطر مهارت فراوانش در ارسال پاس معروف است او از طرف هواداران به عنوان بهترین پرنده نیز شناخته می شود ونیز او حتی با بهترین بازیکن تاریخ رئال مادرید یعنی دی استفانو نیز مقایسه می شود. فیگو در زمانی که گل نمی زند و در زمین به دریبل زدن مشغول نیست یک آدم متاهل با یک بچه است که از وقت گذرانی بادوستانش نیز خرسند می باشد. بخصوص در ساحل.

سوابق:

کشور : پرتغال
متولد: 4 نوامبر 1972، لیسبون
قد: 80. 1 متر
وزن : 67 کیلوگرم
پست بازی: بازیکن وسط
شماره: 10
وضعیت تاهل: متاهل دارای یک فرزند
باشگاه: رئال مادرید
باشگاههای قبلی: اسپرتینگ لیسبون، بارسلونا
اولین بازی باشگاهی: 17 سالگی برای اسپرتینگ در فصل 91-1990
افتخارات : 2 قهرمانی لیگ اسپانیا
جام حذفی اسپانیا
سوپر جام اروپا
جام در جام قهرمانان
برنده توپ طلائی فرانس فوتبال
بهترین بازیکن اروپا و....

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## زیدان ##

زین‌الدین یزید زیدان (زاده‌ی 23 ژوئن 1972 در مارسی, فرانسه) (ملقب به زیزو) فوتبالیست شهیر فرانسوی (الجزایری‌‌الاصل) است که در میانه‌ی میدان بازی می‌کند و عموماً به عنوان یکی از به‌ترین بازی‌کنان تاریخ فوتبال شناخته می‌شود. او تا بحال برای تیم‌های باشگاهی همچون یوونتوس و رئال مادرید و تیم ملی فرانسه به میدان آمده است.

او در تاریخ فوتبال خود, سه بار جایزه‌ی بهترین بازیکن سال جهان, یک بار جایزه‌ی بهترین بازیکن سال اروپا,یک بار جایزه‌ی پرارزش‌ترین بازی‌کن جام باشگاه‌های اروپا و یک بار جایزه‌ی به‌ترین بازیکن جام جهانی را دریافت کرده است و به قهرمانی جام جهانی, جام ملت‌های اروپا, جام باشگاه‌های اروپا, لیگ ایتالیا, و لیگ اسپانیا نائل آمده است و از این رو می‌توان او را از پرافتخارترین بازی‌کنان تاریخ دانست. او در ضمن در فینال جام جهانی (دو بار) و در فینال جام باشگاه‌های اروپا گل زده است.

زیدان قرار است پس از مسابقات جام جهانی 2006 از فوتبال خداحافظی کند و به این ترتیب رئال مادرید آخرین تیم باشگاهی او خواهد بود و فینال جام جهانی 2006, آخرین بازی حرفه‌ای او. در همین فینال بود که ضربه‌ی سر او به شکم ماتراتزی و کارت قرمزی که دریافت کرد, یکی از جنجالی‌ترین لحظات تاریخ زندگی‌اش را در آخرین لحظات عمر حرفه‌ای‌اش رقم زد.

زیدان فوتبال حرفه‌ای بزرگسال را از باشگاه کنز (در شهر کن فرانسه) و در سن 16 سالگی آغاز کرد و از سال 1988 تا 1992 این‌جا بازی می‌کرد و جمعا در 65 بازی لیگ فرانسه به میدان آمد و 6 گل به ثمر رساند. او در 1992 در سن بیست سالگی به بوردو, یکی از مطرح‌ترین باشگاه‌های فرانسه پیوست.

پس از چهار سال بازی در بوردو, زیدان در 1996 با مبلغ سه میلیون دلار به یوونتوس ایتالیا پیوست. در یوونتوس او تحت مربیگری مارچلو لیپی در کنار کسانی دیدیه دشان, الساندرو دل پیرو, و ادگار داویدز به یکی از اصلی‌ترین‌ ستاره‌های تیم, بدل شد. ‌

او در پنج سال بازی با یوونتوس به دو بار قهرمانی لیگ ایتالیا دست یافت و دو بار پیاپی, در سال‌های 1997 و 1998, در فینال جام باشگاه‌های اروپا به میدان آمد. (که به همراه یوونتوس هر دو را شکست خوردند).

زیدان جمعا پنج سال , یعنی تا سال 2001, در یوونتوس بازی کرد. در این پنج سال 151 بار در لیگ ایتالیا به میدان آمد و 24 گل نیز به ثمر رساند.

در سال 2001 زیدان در یکی از مشهورترین انتقال‌های تاریخ فوتبال به رئال مادرید پیوست. رقم این انتقال, 66 میلیون یورو بود که تا آن زمان در تاریخ فوتبال بی‌سابقه بود. او در سال‌هایی به رئال مادرید پیوست که این تیم با جذب بزرگ‌ترین ستارگان جهان به داشتن "کهکشانی" از بازی‌کنان فوتبال مشهور بود. زیدان یکی از مهم‌ترین ستاره‌های این کهکشان بود و از سایر ستاره‌های نورانی آن می‌شود به کسانی چون دیوید بکهام, روبرتو کارلوس, لوئیس فیگو, رائول گونزالز و رونالدو اشاره کرد.

زیدان پنج سال آخر عمر فوتبالی خود را در رئال گذراند و جمعا در 155 بازی لیگ اسپانیا به میدان آمد و 34 گل به ثمر رساند.

اوج دوران او با این تیم در فینال جام باشگاه‌های اروپا 2001-2002 بود. این بازی در ورزشگاه همپدن پارک, گلاسکوی اسکاتلند برگزار می‌شد و رئال مادرید و بایر لورکوزن در فینال در برابر هم قرار گرفته بودند. زیدان در این بازی گل پیروزی رئال را به ثمر رساند تا بالاخره قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا را نیز به کارنامه‌اش اضافه کند. در ضمن گل او در این فینال از زیباترین گل‌های تاریخ فوتبال شمرده می‌شود.

زیدان در 7 می 2006 آخرین بازی باشگاهی خود برای رئال مادرید ( و آخرین بازی باشگاهی عمرش) را انجام داد. در این بازی که در ورزشگاه معروف سانتیاگو برنابئو انجام می‌گرفت, هم‌تیمی‌های او لباس ویژه‌ای پوشیده بودند که عنوان "زیدان, از 2001 تا 2006" را بر خود داشت. هواداران رئال به گرمی از زیدان استقبال کردند. این بازی مقابل ویلا رئال بود و نهایتا 3-3 مساوی تمام شد. زیدان گل دوم تیمش را به ثمر رساند. در انتهای این بازی, او پیراهنش را با خوان رومان ریکلمه, از ویارئال, تعویض کرد. تشویق شدید تماشاچیان به حدی بود که او را به گریه انداخت. اتفاقات این بازی موضوع فیلم مستندی به نام "زیدان, چهره‌ای از قرن بیست و یکم" شد.

زیدان ملیت هر دو کشور الجزایر و فرانسه را دارد و بنابراین می‌توانست برای الجزایر نیز به میدان بیاید. معروف است که عبدالحمید کرمالی, مربی وقت الجزایر, در جوانی از دعوت زیدان خودداری کرده زیرا او برای یک هافبک "به اندازه کافی سریع نیست".

به هرحال زیدان در 17 آگوست 1994 برای اولین بار در تیم ملی فرانسه ظاهر شد. در این بازی, در مقابل جمهوری چک, او در دقیقه 63 به عنوان تعویضی به میدان آمد. بازی 0-0 مساوی بود و زیدان در وقت کمی که داشت, دو گل به ثمر رساند تا 2-2 تمام شود و به این ترتیب از همان ابتدا نگاه همگان را به سوی خود جلب کرد.

افتخارات

  • جام جهانی: 3 بار حضور (1998,2002,2006) - یک بار قهرمانی (1998) - یک بار نایب قهرمانی (2006)
  • جام ملت‌های اروپا: سه بار حضور (1996,2000,2004), یک بار قهرمانی (2000)
  • جام باشگاه‌های اروپا: یک بار قهرمانی (در 2001-2002 با رئال مادرید)
  • لیگ ایتالیا: دو بار قهرمانی (در 1996-1997 و 1997-1998 با یوونتوس)
  • لیگ اسپانیا: یک بار قهرمانی (در 2002-2003 با رئال مادرید)
  • جام بین‌قاره‌ای: دو بار قهرمانی (در 1996 با یوونتوس و در 2002 با رئال مادرید)
  • سوپرکاپ اروپا: دو بار قهرمانی (در 1996 با یوونتوس و در 2002 با رئال مادرید)
  • سوپرکاپ ایتالیا: یک بار قهرمانی (در 1997 با یوونتوس)
  • سوپرکاپ اسپانیا: دو بار قهرمانی (در 2002 و 2003 با رئال مادرید)

جایزه‌ها و افتخارت شخصی

  • سه بار بهترین بازی‌کن سال جهان از سوی فیفا (در 1998, 2000 و 2003)
  • یک بار بهترین بازی‌کن سال اروپا (توپ طلایی) از مجله‌ی "فرنس فوتبال" (در 1998)
  • یک بار باارزش‌ترین بازی‌کن جام باشگاه‌های اروپا (در فصل 2001-2002 با رئال مادرید)
  • یک بار به‌ترین بازی‌کن جام جهانی (در جام جهانی 2006 آلمان)
  • به‌ترین بازی‌کن نیم‌قرن انتهایی قرن بیستم (در سال 2004 از سوی بازدیدکنندگان سایت اینترنتی یوفا)
  • شوالیه‌ی لژدواونور از 1998
  • حامل مشعل المپیک در المپیک آتن 2004

زندگی شخصی

زیدان از والدینی الجزایری در مارسی به دنیا آمده است و جوان‌ترین فرزند خانواده‌ی هفت نفری خود است (چهار خواهر و برادر بزرگ‌تر دارد). پدر و مادرش, اسماعیل و ملیکه, نام داشتند و نسب‌شان به روستایی در الجزایر برمی‌گشت. حزب دست راستی فرانسه, جبهه ملی, ادعا می‌کرد که پدر زیدان در جریان جنگ استقلال الجزایر از "حرکی"ها بوده است (یعنی از کسانی که در رکاب ارتش فرانسه و علیه الجزایر جنگیده‌اند) اما زیدان این ادعا را به شدت رد کرده است. زیدان همیشه گذشته و تاریخ خود را ارج نهاده است اما اسلام را در زندگی خود به اجرا نگذاشته است. او را می‌توان "مسلمان اسمی" نامید.

زیدان در 1993 با ورونیک, رقاص و مدل اسپانیایی‌الاصل, ازدواج کرد.

 آن‌ها چهار فرزند به نام‌های انزو (زاده‌ی 24 مارس 1995), لوکا (زاده‌ی 13 می 1998), تئو (زاده‌ی 18 می 2002) و الیاس (زاده‌ی 26 دسامبر 2005) دارند.

 

زیدان 185 سانتیمتر قد دارد.

  • زیدان هنگام انتقال از یوونتوس به رئال مادرید با قیمت 47 میلیون پاوند لقب "گران‌ترین بازی‌‌کن تاریخ فوتبال تا آن هنگام" را به دست آورد.
  • 34امین تولد زیدان مصادف با آخرین بازی فرانسه در مرحله‌ی گروهی جام جهانی 2006 مقابل توگو بود. اما زیدان این بازی را به علت دریافت دو کارت زرد در دو بازی قبلی از دست داد. بهر صورت فرانسه در غیاب او نیز موفق به به پیروزی 2-0 شد و به مرحله‌ی بعدی راه یافت.
  • زیدان با شرکت‌هایی همچون لگو, آدیداس, کریستیان دیور, ژنرالی, فرانس تله‌کوم, اورنج, آئودی و فورد همکاری تبلیغاتی داشته است و از ثروت‌مندترین ورزش‌کاران جهان بوده است
آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## ماتراتزی ##



ماتراتزی در سال 1973 و در شهر لچه در جنوب ایتالیا به دنیا آمد. پدرش جوزپه در آن زمان یک فوتبالیست حرفه ای بود و بعدها به عنوان مربی جوانان مشغول به کار شد. مارکو نیز فوتبال خود در سطح جوانان را با بازی در تیم توردی کینتو واقع در حومه رم آغاز کرد و این در شرایطی بود که پدرش نیز در تیم لاتزیو مربیگری میکرد.
در فصل 1993-1994 ماتراتزی کوچک سرانجام از سایه پدر خارج شد تا در لیگ منطقهای بازی برای تیمهای سیسیلی مارسالاو تراپانی را تجربه کند. پروجا که در آن زمان در دسته دوم حضور داشت مارکو را در سال 1995 به خدمت گرفت و وی سه فصل بعد را در این تیم اومبریایی سپری کرد.
ماتراتزی در فصل 1995-1996 که طی آن پروجا توانست به سری A صعود کند تنها یک بازی برای این تیم انجام داد و فصل بعد نیز علی رغم نمایش فوقالعاده اش مقابل اینتر، برای مدت کوتاهی به تیم کارپی در سری C قرض داده شد به همین دلیل وی نتوانست مانع از سقوط پروجا شود و این تیم خیلی سریع به رقابتهای سری B بازگشت. ماتراتزی در فصل بعد به یکی از بازیکنان ثابت پروجا تبدیل شد و بازیهای درخشانی برای این تیم انجام داد. در شرایطی که فصل 1997-1998 رو به پایان بود باشگاه درخواست ماتراتزی در مورد امضای یک قرارداد جدید را نپذیرفت و وی مجبور شد با پیوستن به تیم اورتون در لیگ برتر ریسک بزرگی را قبول کند.
بازیکنان تازه وارد مشکلات زیادی در جهت خو گرفتن با زبان، آب و هوا و نوع فوتبال انگلیسی دارند و ماتراتزی نیز تفاوتی با سایرین نداشت. وی میگوید: هنگامی که برای اولین بار شهر لیورپول را دیدم واقعاً شوکه شده بودم و بغض گلویم را گرفته بود. لیورپول با آن هوای ابری و آسمان خاکستری اش هیچ شباهتی به شهر زنده رم نداشت ولی با خودم گفتم برای گردش و تفریح به انگلیس نیامده ام پس از آن وقتی قرارداد پنج ساله ام را با اورتون امضا کردم تازه فهمیدم که پذیرفتن مسوِولیت به عنوان یک فوتبالیست حرفهای چه معنایی دارد.
با این حال، حس مسوِولیت چندان خود را در رفتار ماتراتزی در داخل زمین نشان نداد و وی در 28 مسابقه با پیراهن اورتون 3 کارت قرمز و 12 کارت زرد دریافت کرد. ماتراتزی در آن زمان در بدترین شرایط ممکن به سر میبرد و به همین جهت در پایان فصل از پروجا تقاضا کرد که وی را پس از تنها یک سال دوباره به ایتالیا بازگرداند. پروجا هم با درخواست وی موافقت کرد، مبلغ قرارداد او را افزایش داد و حتی وی را به کاپیتانی تیم منصوب نمود. هواداران تیمهای رقیب ماتراتزی را یک مدافع پراشتباه و بدقواره میدانستند ولی وی خیلی زود به قهرمان هواداران پروجا تبدیل شد و با سختکوشی توانست پیراهن تیم ملی ایتالیا را هم بر تن کند. وی در جریان پیروزی یک بر صفر مقابل آفریقایجنوبی در آوریل 2001 نخستین بازی ملی خود را برای آتزوریها انجام داد؛ با این حال با حضور الساندرو نستا و فابیو کاناوارو در مرکز خط دفاعی، حتی تصور راهیابی به ترکیب اصلی برای ماتراتزی دشوار بود. وی میگوید: میدانستم که دو مدافع بزرگ جلوتر از من قرار دارند و تا مدتها جایگاه خود در تیم ملی را حفظ خواهند کرد ولی در فوتبال همه چیز ممکن است و دقیقاً همین مسئله است که شما را به آینده امیدوار میسازد.
در تابستان سال 2001 ماتراتزی به اینتر فروخته شد، رویدادی که برای وی دو جام حذفی، دو سوپرجام و البته عنوان قهرمانی سری A در فصل گذشته را به ارمغان آورد و ماتراتزی نیز طی این مدت جایگاه خود به عنوان یکی از خشن ترین مدافعان فوتبال ایتالیا را تثبیت کرده است. وی در جام جهانی فوتبال در مسابقه مقابل استرالیا از زمین اخراج شد و در جریان دیدار دوستانه مقابل اسپورتینگ لیسبون یک بار دیگر با کارت قرمز داور جریمه گردید تا پنجمین کارت قرمز خود طی پنج سال عضویت در اینتر را دریافت کند.
با این وجود ماتراتزی میگوید سبک بازی خود را تغییر نخواهد داد و اهمیتی به انتقادهای بازیکنان و هواداران تیمهای رقیب نمیدهد: هرجا که میروم به یک شکل از من استقبال میکنند و دیگر توهینهای آنها به خانوادهام برای من عادی شده، همه دایماً در مورد نژادپرستی در فوتبال ایتالیا صحبت میکنند ولی به جرات میتوانم بگویم که من بیش از هر بازیکن دیگری مورد توهین واقع شده ام و در هر مسابقه همیشه یک دوربین حرکات من را زیرنظر دارد. بله، فوتبالیست خشنی هستم و فوتبال را محکم بازی میکنم ولی هیچگاه ناجوانمردانه رفتار نکرده ام. مشکل این است که شهرت شما روی کسانی که بازیهای شما را تعقیب میکنند، تاثیر میگذارد و این فشاری است که من میتوانم برابر آن مقاومت کنم.

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## فرانچسکو توتی ##

فرانچسکو توتی (متولد 27 سپتامبر 1976) یک فوتبالیست ایتالیاییست که هم اکنون در تیم آ اس رم ایتالیا و تیم ملی ایتالیا که با آنها موفق به کسب جام جهانی 2006 شد بازی می کند.پست فرانچسکو توتی مهاجم یا هافبک تهاجمی است,هر چند بیشتر در پست مهاجم دوم معروف است یک متصل کننده میان دو پست که بازیکن در نقش یک لینکر خط هافبک را به مهاجم یا مهاجمان متصل می کند.او همچنین اولین گزینه برای ضربات آزاد و پنالتی ها در رم است که تا کنون گل های فراوانی از روی توپ های مرده به ثمر رسانده است.توتی به عنوان سمبل رم شناخته می شود چون تا کنون باشگاه را علی رغم پیشنهادهای بسیار از تیمهای قوی تر و ثروتمند تر ترک نکرده است و به عنوان بهترین گلزن باشگاه با بیشترین بازی انجام داده برای تیم در تاریخ باشگاه ثبت شده است.در17 ژوئن سال 2007 وی به عنوان ارزشمند آقای گلی اروپا دست یافت و کفش طلای قاره ی سبز را از آن خود کرد.

(کودکی)

توتی در منطقه ای به نام پورتا مترونیا در حوالی رم به دنیا آمد و بزرگ شد.والدین وی انزو و فیورلا توتی هستند.بر خلاف تمام کدکان هم سن و سال وی که به تماشای کارتون های تلوزیونی علاقه مند بودند,فرانچسکو به تماشای بازی های فوتبال علاقه مند بود و همیشه با پسران بزرگتر از خود فوتبال بازی می کرد.مادر وی پیشنهاد بزرگ باشگاه میلان را رد کرد چون منتظر رسیدن پیشنهاد از باشگاه محبوب پسرش یعنی آ اس رم بود.مادر توتی معتقد بود که پسرش نباید برای هیچ تیم دیگری به جز رم بازی کند.توتی سر انجام در سال 1989 به تیم جوانان رم پیوست.

( تیم ملی)

توتی در بازی فینال جام ملت های اروپا زیر 18 سال در جولای 1995در پیروزی 4 بر 1 برابر اسپانیا برای ایتالیا گل زنی کرد.در فینال زیر 21 ساله ها در تساوی یک بر یک برابر اسپانیا نیز زننده ی تنها گل تیمش بود.ولی توتی اولین بازی رسمی خود را برای تیم ملی بزرگسالان ایتالیا در دهم اکتبر سال 1998 در بازی برابر سمویس انجام داد.او در تورنومنت نهایی یورو 2000 نیز حاظر شد و در بازی برابر رومانی و باژیک موفق به گل زنی شد.هر چند ایتالیا در بازی فینال طرف بازنده برابر فرانسه بود,توتی لغب بهترین بازیکن میدان را از آن خود کرد و به عقیده ی بسیاری از کارشناسان همچون میشل پلاتینی وی بهترین بازیکن تورنومنت بود.در جام جهانی 2002 توتی آن قدرها هم خوش شانس نبود.در دور دوم رقابت ها توتی در بازی برابر کره با دریافت کارت زرد دوم به دلیل فریب داور در محوطه ی جریمه (هر چند تمام کارشناسان رای بر اشتباه داور و پنالتی دادند)از زمین بازی اخراج شد تا ایتالیا از دور رقابت ها کنار رود.در یورو 2004 هم شانس با توتی یار نبود چون از سوی کمیته داوران از انجام بازی تا مرحله ی نیمه نهایی برای ایتالیا محروم شد (به دلیل پرتاب توف بر صورت کریستین پولسن مدافع دانمارک,هر چند این تصویر هم توسط تلوزیون دانمارک تسلیم یوفا شد و در آن حرکت قبلی بازیکنان سانسور شده بود)هر چند ایتالیا با تبانی دو تیم دانمارک و سوئد موفق به حضور در مرحله ی بعد نشد.

(جام جهانی 2006)

بعد از مصدومیت شدید توتی از ناحیه ی مچ پا حضور او در جام جهانی 2006 آلمان در هاله ای از ابهام قرار داشت ولی وی سرانجام با کمک پزشکان به این تورنومنت بزرگ رسید.پزشکان در درون مچ پای وی پلاتین کار گزاشته بودند تا وی بتواند بازی خود را انجام دهد.در بازی برابر استرالیا وی تک گل بازی را در آخریت دقیقه ی بازی از روی نقطه ی پنالتی برای ایتالیا به ثمر رساند.در برد 3بر 0 برابر اوکراین توتی پاس گل اول را به زامبوتا به زیبایی داد.در بازی برابر آلمان در نیمه نهایی هم توتی به میدان رفت.وی همچنین در بازی فینال هم از ابتدا به میدان رفت ولی در دقیقه ی 61 جای خود را به هم باشگاهی اش یعنی دانیله ده روسی داد و وی همراه تیم جام طلایی را بالای سر برد ودر پایان مسابقات در بین 23 نفر برتر تورنومنت قرار گرفت.وی هم اکنون در حال تصمیم گیریست که به تیم ملی باز گردد یا از بازی های ملی خداحافظی کند.

(باشگاه)

فرانچسکو تنها 16 ساله بود که اولین بازی اش را برای رم در برابر برشا در پیروزی 2 بر 0 تیمش در 8 مارس 1993 انجام داد.در فصل 94-95 توتی توانست در 20 بازی 4 گل برای رم به ثمر رساند و در طول فصل کم کم به بازیکنی ثابت تبدیل شد.او به عنوان بازیکن برتر سری آ در فصل 2000 و 2003 شناخته شد.در فصل 2000-2001 وی با به ثمر رساند 13 گل برای تیمش سهم بسیاری در کسب اسکودتو پس از 18 سال داشت.در فصل 2001-2002 رم این عنوان را به یوونتوس واگذار کرد ولی توتی در فصل بعد موفق به ثمر رساندن 14 گل شد.در فصل 2003-2004 وی نقش مهم تری در رم ایفا کرد و با به ثمر رساندن 20 گل باعث کسب مقام نایب قهرمانی سری آ شد.فصل 2004-2005 فصل کاملا ناموفقی برای جالوروسی بود و تنها عنوان دومی جام حذفی برای رم به دست آمد تا رم در فصل بعد در جام یوفا حاظر <!--[if !vml]--><!--[endif]-->شود.هر چند توتی موفق شد 12 گل به ثمر برساندو با پاس های فوق العاده ی خود باعث شد تا وینچنزو مونتلا بتواند 21 گل به ثمر برساند.در 19 دسامبر سال 2004در بازی برابر پارما توتی موفق شد 107مین گل خودش برای رم را به ثمر برساند و رکورد را که در دست روبرتو پروتزو بود از وی بگیرد.فصل 2005-2006 فصل عجیبی برای رم بود.در 19 فبریه 2006 در بازی برابر امپولی توتی به شدت از ناحیه ی مچ پا مصدوم شد. وی در 11 می 2006 در بازی جام حذفی برابر میلان به میادین بازگشت که رم آن دیدار را 3 بر یک برد.آنها فصل را با مقام پنجمی پشت سر گزاشتند ولی به جام باشگاه ها راه یافتند (به دلیل محرومیت تیم های یوونتوس و فیورنتینا به دلیل تبانی با داوران.رم پس از آن مساله جایگاه دومی را از آن خود کرد.)رمی ها 11 بازی را با پیروزی پشت سر گذاشتند تا رکورد فصل 1989-1990 میلان را پشت سر بگزارند.آخرین برد آنها پیروزی 2 بر 0 برابر لاتزیو بود که در دیدار بعدی با گل دیرهنگام مارکو ماتراتزی برد خانگی را با تساوی تعویض کردند.لوچیانو اسپالتی ترکیب تیم را از تدافعی به تهاجمی تعویض کرد تا رم علی رغم نداشتن مهاجم در 8 مسابقه و نداشتن توتی در بسیاری از بازی ها از مقام 15ام به رده ی 5ام صعود کند.در فصل 2006-2007 رم با غلبه بر اینتر قهرمان جام حذفی شد و توتی با به ثمر 26 گل علاوه بر کسب مقام آقای گلی سری آ کفش طلای اروپا را نیز کسب کرد.در ژوئن 2007 توتی دکتر ماریانی پزشکی که مچ پایش را عمل کرد را ملاقات کرد و هر دو تصمیم گرفتند تا پلاتین درون مچ پای فرانچسکو را در نیاورند تا وی بتواند فصل آینده هم به راحتی بازی کند.

(شادی پس از گل)

توتی برای موقعیت های مختلف شادی های متوافتی می کند.معروفترین آنها در دربی فصل 98-99 بود که وی پیراهن خود را بالا زد و زیر آن به زبان ابتالیایی نوشته شده بود من دوباره شما ها را پاکسازی کردم.این بدان دلیل بود که قبل از آن رم لاتزیو را تا 5 سال شکست نداده بود.یک شادی معروف دیگر این بود که وی پیراهن خود را درآورد و زیر آن به ایتالیایی نوشته شده بود که تو تک هستی.این نوشته را برای همسر کنونی اش ایلری بلازی نوشته بود.خوشحالی معمول وی دویدن به کنار زمین و بوسیدن حلقه اش برای احترام به همسرش است و این که از خداوند به خاطر پسرش با بالا بردن انگشتش شکر میکند.ولی هم اکنون وی برای شادی انگشت شستش را میمکد به این نشانه که گل هایش را به خودش تقدیم می کند.او چند شادی داشت که منحصر به فرد بود.یک بار وی توپ را درون پیراهنش قرار داد و به پشت خوابید و هم تیمی هایش توپ را در آوردند به نشانه ی تولد فرزند پسرش.یک بار دیگر وقتی وی موفق به گل زنی در دربی شد به طرف دوربین رفت و شروع به فیلم برداری کرد.

(زندگی شخصی)

ایلری بلازی همسر فرانچسکو توتی است.یک دختر ایتالیایی که هم اکنون به عنوان مجری در اکثر برنامه های شبکه ی تلوزیونی  RAI کار میکند.اولین فرزند توتی پسری بود به نام کریستسن که در تاریخ 6 نوامبر سال 2005 به دنیا آمد.خواهر کریستین ,کانل در 13 می 2007 به دنیا آمد.توتی همچنین صاحب یک مدرسه ی فوتبال به نام شماره ی 10 و یک تیم موتور سواری به نام ورزش والای توتی می باشد.بهترین دوست او برادرش ریکاردوست هرچند توتی همیشه می گوید که ریکاردو در کودکی بهتر از وی فوتبال بازی می کرده و شانس یار او نبوده که او اکنون فوتبالیست نیست.اکنون ریکاردو مدیر برنامه های توتی نیز هست.او همچنین رابطه ی بدی با مربی سابقش فابیو کاپلو دارد که هم اکنون مربی رئال مادرید است.دوستی نزدیک وی با آنتونیو کاسانو هم به پایان رسید.زمانی که آنتونیو مشکلات زیادی برای رم به وجود آورد.فرانچسکو و آنتونیو هم اکنون با هم صحبت نمی کنند.هر چند آنتونیو اعلام کرده که از این کارش پشیمان است و امیدوار است رم و توتی وی را ببخشند.

(افتخارات)

آ اس رم

*سری آ

قهرمان:2001

نایب قهرمانی:2002.2004.2006.2007

*کوپا ایتالیا

قهرمان:2007

نایب قهرمانی:2003.2005.2006

*جام برندگان سری آ

قهرمان:2001

نایب قهرمانی:2006

تیم ملی

*جام جهانی:

قهرمان:2006

*جام ملت های اروپا:

نایب قهرمانی:2000

*جام ملت های اروپا زیر 21 سال

قهرمان:1996

<!--[if !vml]--><!--[endif]-->شخصی

فیفا 100(125 بازیکن برتر جهان که توسط پله انتخاب شد)

ستاره های جام جهانی 2006

عضو تیم منتخب یورو 2000

بازیکن سال فوتبال ایتالیا:

2000.2001.2003.2004

بازیکن جوان سال ایتالیا:

1999

بهترین گلزن سری آ:

2006-2007

کفش طلائی اروپا:

2007 

اطلاعات دیگر:

توتی در حال حاظر سفیر یونیسف می باشد.توتی 2 کتاب جک چاپ کرده تا برای فقرا پول جمع کند.کتاب های توتی برای ماه ها در بین پرفروش ترین کتاب ها قرار داشتند.برخی از جوک ها به صورت کلیپ های کوتاه در آمد که توسط توتی و هم تیمی هایش هم چون دل پیرو,بوفون,دلوکیو,نستا و کاسانو بازی شد.الگوی توتی در فوتبال جوزپه جیانینی کاپیتان سابق رم می باشد که وی را مانند برادر بزرگتر خود می داند.توتی در ضربات چیپ مهارت خاصی دارد و گلهای زیبای بسیاری از این طریق به ثمر رسانده است.پنالتی حساس در یورو 2000 به ادوین وندرسار,گل زیبا در دربی و گلی که به اینتر زد از نمونه ی بارز گل های زیبای توتی از طریق ظربه ی چیپ میباشد.

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## لیونل مسی  ##

فوق ستاره ی بارسلونا دارای ملیتی آرژانتینی است. او از همان دوران کودکی نبوغ سرشار و بالای خود را به نمایش گذاشت تا جایی که مربی آن دورانش در باره ی وی گفته:" در آن مقطع کمتر بازیکنی را دیده بودم که در سن مسی آنقدر نابغه باشد و به جرات می گویم کسی وجود نداشت. لیونل کارهایی با توپ می کرد که اعجاب برانگیز بود و فقط از یک بازیکن مستعد بر می آمد." بله همانطور که گفته شد مسی فوتبال را از کوچکی و در خون خود داشت.متاسفانه لیونل دارای یک بیماری هورمونی بوده که در اثر آن ترشحات کافی که لازمه ی رشد جسمانی وی بود بدن وی را تغذیه نمی کرد. او در مقایسه با هم سن و سالان اش بسیار ریزتر و کوتاه قد تر بود .

در نهایت پدرش برای مداوای وی تصمیم گرفت او را به اروپا بیاورد و این آغاز سناریوی ورود شخصی به بارساست که اکنون همه ی ما با غرور با اسم اش در دنیا جولان می دهیم. نمی دانم بیماری وی را معجزه بنامم یا خوش شانسی برای بارسا! به هر حال او پا به شهر بارسلونا نهاد. وقتی او به یک دکتر مراجعه کرد دریافت که می تواند با تزریق نوعی آمپول این کمبود ترشح را رفع کند.

او در مدرسه ی فوتبال بارسلونا ثبت نام می کند و... با این روند می توان او را رهروی بزرگانی چون پویول , ژاوی , انیستا , والدس و... دانست, چون به نوعی مسی دست ساخته ی آکادمی بارسلوناست.مقامات بارسا متعهد شدند که خرج و مخارج درمان وی را به عهده بگیرند.حدود دو سال پیش با درخشش لئو در ترکیب تیم دوم بارسلونا مطبوعات , مربی تیم دوم بارسلونا و بزرگی چون آرماندو مارادونا سعی کردند او را به ترکیب 25 نفره ی رایکارد برای بازی در لیگا تحمیل کنند .
اما او برای اولین در بازی با اوساسونا در نیوکمپ به میدان رفت.(این بازی که فصل پیش برگزار شد در هفته ی هشتم بود و با نتیجه ی 3 بر صفر به سود بارسا به پایان رسید. اتوئو 2 بار و رونالدینهو از روی نقطه ی پنالتی گلزنی کردند, بسیار جالب است بدانید که او در این بازی جانشین رونالدینهو شده بود!). او فرصت کرد که در طول فصل قهرمانی بارسا در چندین بازی, هر چند اندک به میدان برود. مهمترین دیداری که او در آن درخشید در بازی با آلباسته در نیوکمپ و از هفته ی 34ام بود که وی دو گل زد که البته یکی را کمک داور به اشتباه آفساید گرفت! بارسا آن بازی را 2 بر صفر برد .
شاید 17 ساله بودن لیونل عامل اصلی ترس از گذاردن او در ترکیب اصلی و جانشین کردن او به جای ژولی فرانسوی بود. جام جهانی جوانان سکوی پرتاب مسی بود تا نه تنها خود را به رایکارد بلکه به جهانیان معرفی کند. درخشش خیره کننده ی وی در جام جهانی, قهرمانی تیم کشورش را به همراه داشت او در دیدار پایانی برابر نیجیریه دو گل از روی نقطه ی پنالتی زد و جام را تقدیم به مردم آرژانتین نمود.کسب آقای گلی جام , برترین بازیکن و پدیده ی جام عناوین شخصی او در این تورنمنت معتبر بود. لازم به ذکر است سن لیونل در آن تورنمنت به 18 نرسیده بود و او جوان ترین بازیکن نیز بود! موفقیت لئو درجام جهانی جوانان و بازی های نه چندان دلچسب ژولی سرانجام به نفع جوان اول بارسلونا به پایان رسید. او در هفته ی ششم و در بازی با زاراگوزا در نیوکمپ(2بر2) به میدان رفت و کم کم توسط رایکارد به پیکره ی تیم تزریق می شد. مشکلات پاسپورت اروپایی سبب شد تا رقیبان دندان هایشان را تیز کنند که مهمترین آنها دپورتیوو لاکرونیا بود. پس از حل این مشکل مسی به بازی های خود ادامه داد و این مساله با خشم باشگاهایی همراه بود که بازهم دپور در متن ماجرا بود و آنها سعی کردند مانع ادامه ی حضورش در لا لیگا شوند.

او در مدرسه ی فوتبال بارسلونا ثبت نام می کند و... با این روند می توان او را رهروی بزرگانی چون پویول , ژاوی , انیستا , والدس و... دانست, چون به نوعی مسی دست ساخته ی آکادمی بارسلوناست.مقامات بارسا متعهد شدند که خرج و مخارج درمان وی را به عهده بگیرند.حدود دو سال پیش با درخشش لئو در ترکیب تیم دوم بارسلونا مطبوعات , مربی تیم دوم بارسلونا و بزرگی چون آرماندو مارادونا سعی کردند او را به ترکیب 25 نفره ی رایکارد برای بازی در لیگا تحمیل کنند .
اما او برای اولین در بازی با اوساسونا در نیوکمپ به میدان رفت.(این بازی که فصل پیش برگزار شد در هفته ی هشتم بود و با نتیجه ی 3 بر صفر به سود بارسا به پایان رسید. اتوئو 2 بار و رونالدینهو از روی نقطه ی پنالتی گلزنی کردند, بسیار جالب است بدانید که او در این بازی جانشین رونالدینهو شده بود!). او فرصت کرد که در طول فصل قهرمانی بارسا در چندین بازی, هر چند اندک به میدان برود. مهمترین دیداری که او در آن درخشید در بازی با آلباسته در نیوکمپ و از هفته ی 34ام بود که وی دو گل زد که البته یکی را کمک داور به اشتباه آفساید گرفت! بارسا آن بازی را 2 بر صفر برد .
شاید?? ساله بودن لیونل عامل اصلی ترس از گذاردن او در ترکیب اصلی و جانشین کردن او به جای ژولی فرانسوی بود. جام جهانی جوانان سکوی پرتاب مسی بود تا نه تنها خود را به رایکارد بلکه به جهانیان معرفی کند. درخشش خیره کننده ی وی در جام جهانی, قهرمانی تیم کشورش را به همراه داشت او در دیدار پایانی برابر نیجیریه دو گل از روی نقطه ی پنالتی زد و جام را تقدیم به مردم آرژانتین نمود.کسب آقای گلی جام , برترین بازیکن و پدیده ی جام عناوین شخصی او در این تورنمنت معتبر بود. لازم به ذکر است سن لیونل در آن تورنمنت به 18 نرسیده بود و او جوان ترین بازیکن نیز بود! موفقیت لئو درجام جهانی جوانان و بازی های نه چندان دلچسب ژولی سرانجام به نفع جوان اول بارسلونا به پایان رسید. او در هفته ی ششم و در بازی با زاراگوزا در نیوکمپ(2بر2) به میدان رفت و کم کم توسط رایکارد به پیکره ی تیم تزریق می شد. مشکلات پاسپورت اروپایی سبب شد تا رقیبان دندان هایشان را تیز کنند که مهمترین آنها دپورتیوو لاکرونیا بود. پس از حل این مشکل مسی به بازی های خود ادامه داد و این مساله با خشم باشگاهایی همراه بود که بازهم دپور در متن ماجرا بود و آنها سعی کردند مانع ادامه ی حضورش در لا لیگا شوند.

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## رونالدینهو ##

در دنیای توپ گرد و در یک برهه از زمان نام یک بازیکن خاص در دنیا و سر زبان ها می افتد , همه جهانیان به او قبطه می خورند و لب به ستایش او می گشایند. از بارز ترین این نمونه ها می توان به بزرگانی چون پله , زیکو, دی استفانو, فان باستن , یان رایت , جورج بست , پلاتینی , گرد مولر , مارادونا , بکن بائر , کرایوف , رونالدو و زیدان یاد کرد. اما در حال حاضر بازیکنی از پورتو آلگرا ی برزیل ظهور کرده که قریب به دو سال و نیم است همگان را به تماشای بازی اش هیپنوتیزم می کند. او کسی نیست جز ابر قدرت بارسا , تک ستاره ی جهان رونالدینهو گائوچو .



او در تاریخ 21/03/1980 در پورتو آلگرای برزیل به دنیا آمد.در سرزمین فوتبال رشد یافت و از ادوار کودکی و در سواحل گرمیو با توپ نفس می کشید.در خانواده ی تقریبا فقیری رشد کرد و با از دست دادن پدر نه تنها ضربه ی روحی بزرگی را خورد بلکه مشکلات زندگی بر خانواده تاثیرات بسیار بدی گذاشت. در این دوران سخت بود که برادر بزرگتر رونی کوچک سرپرستی خانواده را در اختیار گرفت. آسیس کوچک شب و روز در ماسه های داغ و سوزان توپ را با خود می دواند و وقتی شب گرسنه و کوفته به خانه می آمد با شرمندگی مادرش روبه رو می شد.مادرش نمی توانست آنگونه که شایسته است او را تامین کند ولی رونی کوچک به این مسئله خو گرفته بود و فوتبال غذای روح و جان اش بود.مادرش می گوید : در آن دوران به غیر از خواب همواره با توپ دیده می شده و اگر در جمعی قرار می گرفت که مجبور به محرومیت از توپ می شد بسیار مضطرب و غمگین به نظر می رسید.این گفته ها همه چیز را در مورد عشق حقیقی او به فوتبال بیان می کند.ابتدا به طور آماتور در یک تیم سالنی بازی می کرد.در آنجا همه ی هم سن های خود را به راحتی جا می گذاشت و گاهی دیده شده که با چندین دریبل سرپای پشت سر هم چهار پنج نفر را به سرسام می آورده! وقتی دید در آنجا رقیبان درخور ندارد به کمک برادرش به عضویت تیم شهر زادگاهش یعنی گرمیو در آمد.در ابتدا زیاد به بازی گرفته نمی شد ولی در زمان اندکی که به میدان می آمد درخششی خاص داشت.در سال 1997 به عضویت تیم ملی جوانان در آمد و در جام جهانی مصر قهرمانی برزیل را با آقای گلی اش به ارمغان آورد. این عنوان سکوی پرتاب بلندی برای وی محسوب می شد.در همین بینابین بود که چشم سوئیسی ها به وی خیره شد و آنها با پیشنهاد مالی قابل توجهی به وی پیشنهاد کردند که با پذیرفتن تابعیت این کشور در تیم ملی شان توپ بزند.ولی عشق او به برزیل توامان با مخالفت برادرش مانع از این خرید و پیشنهاد کثیف شد.

و سر انجام در سال 1999 در حالی که حدود 19 سال داشت به تیم ملی دعوت شد و در همین سال به مقام قهرمانی کوپا آمریکا رسید. پس از ارائه ی بازیهای بسیار جالب مسئولان برزیلی را مجاب کرد تا او را برای جام کنفدراسیون ها به تیم ملی دعوت کنند.او پاسخ این اعتماد را به بهترین وجه ممکن داد و با وجود ناکامی برزیل آقای گل شد. اینجا بود که کلید شهرت او زده شد و دیدگان اروپاییان متوجه این استعداد ناب شد.

وقتی در سال 2001 با پیشنهاد خوبی از باشگاهی چون پاریسن ژرمن مواجه شد فرصت را غنیمت شمرد و راهی تیم محبوب پایتخت فرانسه شد. هواداران گریمیو در این زمان به او لقب پول پرست دادند ولی اگر چشمهاشان را باز می کردند می فهمیدند که اگر او پول پرست بود به درخواست سوئیسی ها تن در می داد!

در لیگ فرانسه و با شماره ی 10 چنان حرکاتی را با توپ انجام می داد که برخی از آنها در آن زمان جدید بودند . روحیه ی بالایش در آن تیم سایر یاران را به وجد می آورد. باور نکردنی بود ولی با توجه به دوسال حضور موثر او در پاریسن ژرمن این تیم به موفقیت خاصی دست نیافت ! البته ناکامی او در این تیم فرانسوی با کسب قهرمانی جام جهانی 2002 کره و ژاپن محو شد , چنانکه رونالدینهو ی 21 ساله عضو 11 نفره ی اصلی تیم بود و اکثر ضربات پنالتی را هم خودش می زد.او به دلیل حضور بازیکنانی چون رونالدی و ریوالدو به نوعی هافبک بازی ساز به شمار می رفت و حقا که خوب از پس این مسئولیت برآمد .در دیدار مقابل انگلستان او تک ستاره ی آبی پوشان در آن بازی بود. گل اول برزیل را از فاصله ای در حدود 35 متر به تور دروازه ی دیوید سیمن چسباند و بازی طلایی اش را در نیمه ی دوم تکمیل کرد. پا عوض کردن اش اشلی کول را سرگردان کرد سپس بدون خود خواهی پاسی را به ریوالدو داد و چپ پای هنرمند برزیل باخت 1 بر صفر برزیل را به برد 2 بر 1 تغییر داد. در نهایت برزیل برای پنجمین بار قهرمان جام جهانی شد , بنابراین او در این سن به بزرگترین آرزوی یک فوتبالیست حرفه ای رسید .

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## دیوید بکهام ##

شاید کمتر کسی باشد که دیوید بکهام کاپیتان و ستاره انگلیسی را نشناسد. مطمئناً همگی شما با گوشه هایی از زندگی بکهام و موفقیت این بازیکن در دنیای فوتبال آشنا هستید. 

نام کامل: دیوید رابرت جوزف بکهام، متولد: 2/5/1975، ملیت: انگلیسی، محل تولد: لیتون استون، وزن: 92/73 کیلوگرم ، قد: 180سانتی متر، اولین بازی ملی 1996/6/1: ، باشگاه فعلی: گالاکسی

 دیوید بکهام فوتبال حرفه ای خود را از جوانان منچستر آغاز می کند چند ماه پس از حضوراو در تیم جوانان منچستر یونایتد وی برای بازی در جام اتحادیه انگلیس به تیم بزرگسالان دعوت شد. هر چند در اولین حضورش در تیم بزرگسالان منچستر یوناتید نیمکت نشین بود ولی دو سال و نیم بعد بکهام به همراه تیم بزرگسالان برای اولین بار حضور در لیگ برتر را تجربه کرد. فصل 96/1995اولین حضور بکهام در لیگ برتر بود.سرانجام دیوید بکهام دوم آوریل 1995 اولین بازی اش را در لیگ برتر مقابل لیدز یونایتد تجربه کرد و در واقع فصل 96- 95 آغازی بود بر درخشش این بازیکن در فوتبال انگلیس دیوید ابتدا در پست هافبک راست مشغول به بازی شد که سابق بر آن پست آندری کانچلسکیس در منچستر محسوب می شد و گلهای زیبای خود را از همین جا آغاز کرد. مخصوصاً گل به یادماندنی اش در مرحله نیمه نهایی جام حذفی باشگاههای انگلیس در مقابل چلسی و این فصل با قهرمانی در دو جام برای شیاطین سرخ به پایان رسید فصل 97/1996 دومین فصل حضوروی در لیگ برتر بود. او مشهورترین گل خود را در این فصل و در مقابل تیم ویمبلدون به ثمر رساند و با ضربه ای زیبا از وسط زمین دروازه ویمبلدون را در سل هارست پارک باز کرد. او اولین حضورش در تیم ملی انگلیس را در اول سپتامبر 1996 تجربه کرد و به همراه این تیم به مصاف مولداوی در کیشنف رفت پیش از آن دیدار، بکهام سابقه بازی در تیم ملی زیرا 21 سال انگلیس را در کارنامه خود داشت بکهام سال 1997 به همراه منچستر به عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلیس دست یافت او بدون شک نقشه به سزایی در این قهرمانی ایفا کرد و به عنوان بازیکن برتر انگلیس در این سال برگزیده شد گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بکهام را برای حضور در رقابتهای جام جهانی 1998 فرانسه دعوت کرد. او در دو بازی نخست انگلیس نیمکت نشین بود. اما در سومین بازی تیم ملی انگلیس مقابل کلمبیا به میدان رفت و گلی زیبا روی یک ضربه آزاد در این دیدار به ثمر رساند در جام جهانی 1998 فرانسه و دیدار انگلیس و آرژانتین درگیری بکهام با دیگوسیمونه منجر به اخراج این بازیکن شد و شاید همین امر نقشه زیادی در شکست تیم ملی انگلیس در این بازی حیثیتی داشت. اما بکهام همچنان به پیشرفت ادامه داد و درخشش او در سال 1999 وی را در کنار ریوالدو کاندیدای دریافت عنوان بهترین بازیکن اروپا وجهان کرد بکهام در نخستین بازی فصل 99-1998 منچستر یوناتید برابر لسترسیتی باز هم منجی شیاطین سرخ شد و با گلی زیبا از روی یک ضربه کاشته منچستر را از شکست نجات داد. سال 1999 برای بکهام سالی پر از افتخار بود. قهرمانی در لیگ برتر انگلیس، قهرمانی در جام حذفی و سرانجام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا کلکسیون افتخارات این بازیکن را کامل کرد. بروتلین فرزند اول دیوید بکهام نیز سال 1999 چشم به جهان گشود و بکهام در این سال طعم پدرشون را چشید سال 2000 آغازتنشهای دیوید بکهام و سرآلکس فرگوسن سرمربی منچستر بود. تا جایی که او به فکر جدایی از اولترافورد افتاد اما پس از چندی از تصمیم خود صرفنظر کرد تا آینده ای درخشان را در منچستر بسازد، بدون شک بکهام نقش به سزایی در قهرمانی شیاطین سرخ در فصل 2000 داشت و او به مشهورترین بازیکن تاریخ انگلیس تبدیل شد. شوتها، ضربات آزاد و پاسهای دیدنی او حاکی از استعداد سرشار این بازیکن است. این فاکتورهای بکهام همگان را به یاد روزهای جوانی و اوج پل گاسکوئین دیگر بازیکن بزرگ انگلیس می انداخت در نوامبر سال 2000 پیتر تیلور سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بازوبند کاپیتانی را برای اولین بار در بازی دوستانه انگلیس مقابل ایتالیا بر بازوی دیوید بکهام بست. پس از بازنشستگی آلن شیرر و به دنبال او تونی آدامز حالا نوبت به دیوید رسیده بود تا در داخل زمین هدایت بازیکنان تیم ملی انگلیس را بر عهده بگیرید اسون گوران اریکسون نیز در اولین حضورش به عنوان سرمربی جدید تیم ملی انگلیس در یک بازی دوستانه در استادیوم ویلا پارک به مصاف اسپانیا رفت و سه بر صفر حریف خود را مغلوب کرد. بکهام در رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2002 عنوان کاپیتانی خود را در تیم ملی انگلیس حفظ کرد در اه مارس سال 2001 انگلیس در آنفیلد میزبان فنلاند بود و کاپیتان بکهام اولین گل ملی خود را برای انگلیس در همین بازی به ثمر رساند که منجر به پیروزی 2 بر 1 انگلیسی ها بر فنلاند شد بکهام در فصل 2001 هم آغاز بسیار خوبی در تیم منچستر داشت و دستورات الکس فرگوسن را به خوبی در زمین پیاده می کرد اما پس از کریسمس تیم منچستر فرم ایده آل خود را از دست داد و حذف از رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه مونیخ خاطره تلخی را از این رقابتها برای بکهام به جای گذارد. - بکهام در سال  2001نقشه او مقابل تیم ملی یونان و گلهای به یاد ماندنی اش در منچستر همواره در خاطره ها خواهد ماند.

او فصل بسیار پرکاری را پشت سر گذاشت والکس فرگوسن ترجیح داد تا برای جلوگیری از خستگی بیش از حد بکهام او چند بازی آخر را نیمکت نیش باشد اما بازگشت دوباره بکهام پس از استراحتی کوتاه مدت با مصدممیت شدیدش همراه شد و او در بازی مقابل دپورتیو دچار آسیب دیدگی شد.

-  فصل 2003- 2002 همراه با تولد دومین پسر دیوید بکهام همراه بود . رومئو در سپتامبر2002 متولد شد. در این فصل بکهام شش گل برای یوناتید به ثمر رساند و 9 بار با پاسهای این هافبک ارزشمند منچستر به گل رسید تا این تیم جام قهرمانی را در این فصل نصیب خود کند و آرسنال دیگر مدعی جدی این فصل را پشت سر بگذارد. همراه با قهرمانی منچستر در این فصل دیوید بکهام نیز جایزه بهترین بازیکن سال انگلیس را از سوی هواداران فوتبال در این کشور به خود اختصاص داد.

- بکهام در ادامه فصل 2003- 2002 بازیهای درخشانی از خود در منچستر به نمایش گذاشت اما این فصل آغاز درگیری های جدی او و سرآلکس فرگوسن مربی منچستر بود. بکهام با کوتاه کردن موهایش و تغییر فرم آرایش آن توجه مطبوعات و فرگوسن درختکن منچستر ایجاد شده بود جلب کرد و شاید همین موضوع بکهام را به جدایی از این تیم را سخ تر از پیش کرد.

- کشمش ها بین بکهام و فرگی در منچستر همچنان در فصل 2003- 2002 ادامه داشت. در این فصل بکهام اولین پیشنهاد رسمی را از سوی باشگاه رئال مادرید دریافت کرد، پیشنهاد معادل 35 میلیون پوند. در مرحله یک چهارم نهایی رقابتهای لیگ قهرمانی اروپا در همان فصل منچستر در اولترافورد میزبان رئال بود و توانست4 بر3 میزبان خود را شکست دهد بکهام زننده دو گل شیاطین سرخ در این بازی بود. او با درخشش خود وفاداری اش را به تیم منچستر اثبات کرد. اما پس از آن همچنان پیشنهاد های و سوم سه برانگیز باشگاههای بزرگ اروپایی ادامه یافت.

- کاپیتان تیم ملی انگلیس در بازیهای مقدماتی یورو2004هم برای تیم کشورش درخشید و در چهار بازی نخست تیم ملی انگلیس در مرحله مقدماتی رقابتهای یورو2004  گلزنی کرد. اما بکهام در دیدار جنجالی انگلیس مقابل ترکیه از بازی اخراج شد و به دنبال آن بازی ماه ژوئن مقابل تیم اسلواکی را از دست داد. در پایان آن فصل تمام توجه مطبوعات معطوف به آینده بکهام بود. بازیکنی که مورد توجه رم، میلان، رئال مادرید و بارسلونا قرار گرفته بود و همه این تیم ها خواهان جذب او بودند.

- بارسلونا اولین باشگاهی بود که رسماً درخواست خود را مبنی بر تمایلش جهت جذب دیوید بکهام تقدیم منچستر یوناتید کرد اما در این بین تنها یک تیم بود که توانست گوی سبقت را برای جذب این ستاره انگلیسی برباید. در ژوئن سال 2003 دیوید بکهام باعقد یک قرار داد چهار ساله به تیم رئال مادرید قهرمان باشگاههای اسپانیا پیوست منچستر در ابتدای قراردادش با رئال مبلغ 5/17 میلیون پوند بابت فروش بکهام دریافت کرد که این مبلغ با توجه به حضور بکهام در رقابتهای لیگ قهرمانان و نمایش او در رئال تا 25 میلیون پوند قابل افزایش بود.

- سرانجام بکهام راهی رئال شد و جدایی او از منچستر یوناتید خلاء بزرگی در خط میانی این تیم بوجود آورد. سرخپوشان اولترافورد با از دست دادن کاپیتان تیم ملی انگلیس شاید توجه بسیاری از رسانه ها و محافل ورزشی را که معطوف به بکهام بود از دست دادند. بکهام طی سال های حضورش در منچستر در 397 بازی که برای این تیم انجام داد 86 گل به ثمر رساند.

- شروع کار بکهام در رئال با انتقادات زیادی همراه بود. بسیاری معتقد بودند که او نمی تواند در تیم رئال شرایط آرمانی خود را باز یابد و همانند گذشته بازیهای خوبی از خود ارائه دهد. اما این هافبک ارزشمند پاسخ هواداران را به گونه ای دیگر داد و در سه بازی مختلفی که برای رئال به میدان رفت دو بار گلزنی کرد. هر چند پس از آن ادعایی بر ارتباط نا مشروع بکهام علاوه بر زندگی خصوصی بر فوتبال او تاثیر زیادی گذاشت فصلی که بکهام به همراه رئال بدون کسب هیچ عنوانی پشت سر گذاشت. و بالاخره در تابستان سال 2004 بکهام بازیهای بسیار ضعیفی را در رقابتهایی یورو2004 از خود به نمایش گذاشت و با از دست دادن دو پنالتی حساس موجبات حذف تیم ملی انگلستان را از گردونه این رقابتها فراهم کرد. فصل 2005- 2004 نیز دیوید موفق به کسب مقامی به همراه رئال نشد. فصل 2006- 2005 نیز فرصت مناسبی برای دیوید بکهام خواهد بود. تا مجدداً به روزهای اوج خود باز گردد خصوصاً اینکه او اکنون به همراه تیم ملی انگلیس در جام جهانی حضور دارند و همچنین به همراه رئال به مرحله بعدی رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا راه یافته است.

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۳ روز قبل

## جان لوئیجی بوفون  ##

او متولد ایتالیاست و انگار بیشتر از آنکه ایتالیایی باشد یک دروازه بان است

در 28 ژانویه 1978 در کارارا به دنیا آمد و در اوج شهرت و محبوبیت

لقب گرانترین دروازه بان تاریخ جهان را نیز به خود اختصاص داد .

بوفون 30 میلیون پوندی

بوفون هنگامی که یوونتوس برای خریدش از پارما مبلغ کلان 30 میلیون پوند

را به سران این باشگاه پرداخت گرانترین دروازه بان جهان شد و با امضایی

ارزشمند در سال 2001 پیراهن با ارزش یوونتوس را به تن کرد .

پس از شروعی عصبی در دل آلپی سال به سال به آرامش بیشتری دست یافت

و به مرور تبدیل به فردی ارزشمند برای یوونتوس شد . درک بالا و سرعت عمل

فوق العاده اش بیش از هر چیز نظر مسئولان یوونتوس و البته کل جهان را به خود

جلب کرد به طوری که باشگاهایی نظیر رئال . میلان . اینتر و ... حاضر بودند

مبالغی نجومی برای او بپردازند .بوفون وقتی در پارما بود و با این تیم قهرمان

جام یوفا شد شجاعت و جایگیری های بی نقصش برایش کافی بود که پیراهن

شماره 1 تیم ملی را نیز بر تن کند .

یک بدشانسی بزرگ و تلخ

به رغم بازیهای خوب و بی نقصش در مسابقات انتخابی یورو 2000 جی جی

بخاطر شکستگی انگشت دستش به ناچار از تورنمنت خارج شد . او این حادثه

را یکی از بدترین حوادث عمرش می داند . او در جام جهانی 2002 در تمامی

بازیها حضور داشت و حتی یک بازی از دیدارهای یورو 2004 را نیز از

دست نداد . در مسابقات جام جهانی 2006 با کتف آسیب دیده باز استقامت

نشان داد و با ایتالیا قهرمان جهان شد .

گذشته و دوران نوجوانی بوفون

بوفون در کارارا به دنیا آمد . خانواده اش . خانواده ای ورزشی بودند .

مادرش یعنی ماریا استلا یک پرتاپ کننده دیسک بود و پدرش یعنی آدریانو

یک وزرنه بردار قدرتی ! حتی دو خواهرش هم والیبالیست هستند و عمویش

نیز یک بسکتبالیست حرفه ای بوده است .

او از نظر فامیلی ارتباط دوری با لورنزو بوفون دروازه بان قدیمی میلان و ایتالیا

دارد . او در سن 14 سالگی بازیکن خط میانی بود اما به یکباره مجبور به بازی

درون دروازه شد . علتش هم یک حادثه بود زیرا هر دو دروازه بان دیگر مصدوم

بودند و جالب اینجاست که پس از دو هفته دروازه بان اصلی تیم شد . در 17 سالگی

نیز اولین بازی اش را در سری آ مقابل میلان انجام داد .

تعصب و وفاداری نسبت به یوونتوس

وقتی که یوونتوس به علت تبانی به سری ب فرستاده شد بسیاری از بازیکنان

دم از رفتن زدند کسانی مثل کاناوارو که در اینتر یک بازیکن ذخیره ای

بیش نبود اما در یووه هم به فوتبال اول جهان برگشت و هم کاپیتان ایتالیا شد

و یا زامیروتا که تمام شخصیتی که داره از یوونتوس داره . البته فقط اینها

نرفتن بلکه ابراهیموویچ . ویرا . امرسون و تورام نیز رفتن .

اما بوفون به همراه ندود و کاپیتان دل پیرو مانگار شد .

او در پاسخ به اینکه چرا در یوونتوس مونده می گوید : من آدم فراموشکاری

نیستم و یادم نمی رود که کی بودم و الان کی هستم من هر چی دارم از یووه

دارم همه این افتخارات را از یووه دارم و متشکر یووه نیز هستم  .

و در پاسخ به اینکه بازی در سری ب چگونه است ؟ می گوید : خب .

اینهم تجربه ای تازست . و مشتاقم که تجربه اش کنم .

انچه درباره بوفون باید بدانید

نام و نام خانوادگی : جان لوئیجی بوفون

متولد : 28 ژانویه 1978

محل تولد : کارارا . ایتالیا

سن : 28 سال

قد : 91/1

نام اختصاری : جی جی

وزن : 83

در جام جهانی 2006 آلمان 453 دقیقه دروازه ایتالیا رو بسته نگه داشته است

در جام جهانی 2006 آلمان فقط 2 گل دریافت کرده که یک گل به خودی بوده و

دیگری از روی نقطه پنالتی به دست آمده است

از سوی پله عضو 125 بازیکن برتر زنده دنیا قرار دارد

یکی از دلایلش برای موندن در یوونتوس الکس دل پیرو کاپیتان

محبوب تورینی است .

آواتار nima karimi
توسط   nima karimi   ۵۷۴۳ روز قبل

ضمن تشکر از رنجر

 منتظر مطالب بعدی از شما و دیگر دوستان هستیم

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۲ روز قبل

## مورینیو  ##

خوزه ماریو داوس سانتوس مورینیو فلیکس» معروف به «خوزه مورینیو» متولد 26 ژانویه 1963 در «ستوبال» یک مربی پرتغالی فوتبال است. او مدت‌ها مربی باشگاه چلسی بود ولی روز بیستم سپتامبر 2007 این باشگاه را ترک کرد و پس از آنها در هیچ باشگاهی کار نکرده است و هنوز برکناری او در پرده‌ای از ابهام است.
مورینیو در چهار لیگ متوالی (دو لیگ در پورتو و دو لیگ در چلسی) توانست تیم خود را در صدر باشگاه‌ها قرار دهد و در دو سال متوالی (2005-2004) از سوی فدراسیون بین‌المللی فوتبال لقب بهترین مربی دنیا را از آن خود کرد.

خانواده فوتبالیست
پدر مورینیو «فلیکس مورینیو» یک دروازه‌بان و مربی پرتغالی بود و مادرش «ماریا جولیا» در مدرسه تدریس می‌کرد. خانواده مورینیو همگی به فوتبال علاقه‌ای خاص داشتند.


پدر خوانده ثروتمند خوزه، رییس باشگاه بزرگ فوتبال شهر «ستوبال» بود. خوزه از همان دوران کودکی در مدیریت و برنامه‌ریزی استاد بود و برنامه‌ بازی‌های تیم پدرش را ترتیب می‌داد.
پس از پایان تحصیلات به مدرسه آمادگی جسمانی لیسبون رفت ولی مدتی بعد مادرش که از توانایی مدیریت او اطلاع داشت نام او را در مدرسه مدیریت ثبت‌نام کرد اما خوزه از آن مدرسه خوشش نیامد و دوباره در مدرسه آمادگی جسمانی شرکت کرد و پنج سال بعد از آن‌جا مدرک گرفت.
مورینیو دوره مربیگری خود را در اسکاتلند گذراند و سپس به پرتغال برگشت و مربی ورزش یک دبیرستان شد. او مدتی در باشگاه‌های کوچک و متوسط پرتغال بازی و در همان زمان تحصیل نیز می‌کرد. اما در زمینه بازی توفیق چندانی نیافت. در دهه نود مدتی را به مربی‌گری پرداخت و پس از آن با لقب «ترادیوتور» (مترجم) معروف شد چون مترجم یا مفسر «سر بابی رابسون در باشگاه‌های «اسپورتینگ» و «پورتو» بود. در سال 1996 به همراه رابسون به بارسلونا رفت و همچنان مترجم او بود. پس از رفتن رابسون او همچنان در بارسلونا ماند و با جانشین هلندی رابسون یعنی «لوییس ون‌گال» کار کرد. مورینیو انسانی بی‌نهایت بااعتماد به نفس و باشخصیت بود و همین موضوع باعث شد پیشرفت چشمگیری کند. او در کلاس‌های مربیگری و مدیریت شرکت می‌کرد و ناگهان همه شنیدند که او مربی تیم دوم بارسلونا شده است.
رویای او برای سرمربی شدن سرانجام در سال 2000 تحقق یافت و او مربی بنفیکا شد ولی با تغییر سرپرستی باشگاه و روی کار آمدن سرپرست جدید، مورینیو در تاریخ پنجم دسامبر 2000 برکنار شد و مربی یک تیم سطح پایین شد.
در سال 2002 مورینیو مربی باشگاه «پورتو» شد. باشگاهی که بسیار ضعیف کار می‌کرد در آن سال و تحت مربیگری مورینیو تیم سوم کشور شد و مورینیو قول داد سال آینده آن تیم را تیم اول سازد و خود تشکیل یک تیم قهرمانی بدهد و همین کار را هم کرد تا جایی که قهرمان جام باشگاه‌های اروپا شد. قبل از قبول پیشنهاد چلسی برای عنوان مربیگری آن تیم، مورینیو باشگاه لیورپول را که آن تیم هم خواستار این مربی بود ترجیح می‌داد و می‌گفت: «لیورپول تیمی است که علاقه همه را برمی‌انگیزد ولی من به چلسی علاقه چندانی ندارم چون چلسی یک پروژه جدید با سرمایه‌گذاری بالاست. فکر می‌کنم در چلسی اگر یک مربی برنده نشود، آبراموویچ فورا او را برکنار می‌کند. به همین دلیل کار در آن جا یک شغل مطمئن نیست.»
ولی سرانجام مورینیو در ژوئن سال 2004 با حقوق سالانه 2/4 میلیون یورو که در سال 2005 به 2/5 میلیون یورو افزایش یافت به باشگاه چلسی پیوست و عنوان گران‌ترین مربی فوتبال را به خود اختصاص داد.روز بیستم سپتامبر 2007 و با موافقت دو جانبه، مورینیو باشگاه چلسی را ترک کرد. کمی قبل از ترک مورینیو باشگاه تشکیل جلسه داده و به این نتیجه رسیده بود که وقت آن است که مربی خود را تعویض کنند. این اقدام چلسی خشم هواداران این تیم را برانگیخت. فردای آن روز چلسی اعلام کرد «اورام گرنت» جایگزین مورینیو شده است. در طول چهار فصل حضور او در چلسی، او در هیچ یک از بازی‌های داخلی تیمش شکست نخورد.

روابط تیره
سایت بی‌بی‌سی دلیل جدایی غیرمنتظره مورینیو از باشگاه چلسی را روابط تیره بین او و رومن آبراموویچ می‌داند و در این مورد می‌نویسد: هر دو طرف موافق این جدایی بودند، آنها روابط خوبی با هم نداشتند ولی در ظاهر این موضوع را نشان نمی‌دادند. آبراموویچ و مسئولان باشگاه از نوع بازی و تاکتیک تیم راضی نبودند و یک فوتبال مدرن می‌خواستند. آنها فوتبالی می‌خواستند که در دنیا تک باشد و مورینیو نمی‌توانست آنها را به این هدفشان برساند. مورینیو هم از دخالت آنها ناراحت می‌شد و نمی‌توانست کاری را که آنها می‌خواهند انجام دهد.
کاملا مشخص بود که از مدت‌ها پیش روابط بین آنها مثل گذشته نبود. گراهام تیلور مربی سابق انگلیس نیز می‌‌گوید: شروع پایان کار مورینیو زمانی بود که برخلاف میل او و به دستور مسئولان میشائیل بالاک و شوچنکو را خریداری کردند.

زندگی خانوادگی
خوزه مورینیو و همسرش «تمی» از نوجوانی به یکدیگر علاقه داشتند. در آن زمان تمی 14 ساله و خوزه 17 ساله بود. بعدها تمی در رشته فلسفه تحصیل کرد و خوزه به فوتبال روی آورد و سرانجام آنها در سال 1989 با یکدیگر ازدواج کردند. آنها در خانه‌ای اجاره‌ای و چهار طبقه در لندن زندگی می‌کنند و می‌گویند مارگارت تاچر نخست‌وزیر سابق انگلیس همسایه آنهاست ولی خوزه باخنده می‌گوید: فکر نمی‌کنم این حرف درست باشد چون در آن صورت من او را می‌دیدم من همه همسایه‌هایمان را می‌شناسم و باور کنید هیچ کدام از آنها شبیه به مارگارت تاچر نیست.»
خوزه و همسرش دو فرزند به نام‌های «ماتیلد» و «خوزه جونیور» دارند.

خوزه تمام وقت خود را صرف فوتبال نمی‌کند و به زندگی خانوادگی‌اش هم می‌رسد. او با اشتیاق می‌گوید: «چند وقت پیش با بچه‌ها به دیسنی لند رفتیم، من یک کلاه سرم گذاشته بودم و آن را تا گوش‌هایم پایین کشیده بودم که کسی مرا نشناسد آن روز خیلی خوش گذشت چون فقط من بودم و خانواده‌ام. من هم چند تا از بازی‌ها را سوار شدم خیلی خوب بود احساس می‌کردم مثل بوروس ویلیس شده‌ام. وقتی در شهر هستیم به اتفاق خانواده به پارک می‌رویم. بچه‌ها دوچرخه‌سواری می‌کنند و من و همسرم به اردک‌ها غذا می‌دهیم. ولی جدایی از فوتبال و وقت گذاشتن برای خانواده برای من کار سختی است و زیاد چنین فرصت‌هایی برایم پیش نمی‌آید. من همیشه به بازیکنانم فکر می‌کنم.یکی از سرگرمی‌های محبوب بچه‌های مورینیو این است که «ارنج» تیم پدرشان را در بازی‌های کامپیوتری عوض کنند. مورینیو می‌گوید: «من بازی‌های کامپیوتری بلد نیستم ولی بچه‌هایم در این زمینه حسابی مهارت دارند. آن وقت‌ها که من بچه بودم اوقات فراغتم را با تماشای فیلم و کارتون پر می‌کردم ولی این روزها معمولا مجبورم فیلم «هربی» یا چهار شگفت‌انگیز را تماشا کنم.مورینیو علاقه چندانی به پول ندارد، او می‌گوید: پول داشتن خوب است. آدم می‌تواند بچه‌هایش را به مدارس خیلی خوب بفرستد، خانه و لباس مناسب برای آنها تهیه کند و بهترین تعطیلات را داشته باشد. ولی من اهل تجملات نیستم و تنها یک اتومبیل برایم کافی است.

راز برملا شده
خبری که به تازگی از «خوزه مورینیو» در سایت‌های اینترنتی منتشر شده است تعجب و حیرت همگان را برانگیخت زیرا همه به صداقت، جدیت و درستکاری او اعتقاد داشتند و او را یک انسان تمام و کمال می‌دانستند. خبر از این قرار بود که: «مربی سابق باشگاه چلسی به مدت دو سال بدون اطلاع همسرش با یک زن دیگر زندگی می‌کرد.»
در طول مدت این دو سال مورینیو محبوب موطلایی‌اش را تنها زن زندگی و پرنسس خود خطاب می‌کرد و انواع و اقسام هدایا را برایش می‌خرید. مورینیو این زن را که «السا سوسا» نام دارد از زمان کار به عنوان مربی در زادگاهش پرتغال می‌شناخت و از همان زمان با او آشنایی داشت و حتی به گفته نشریات مختلف او را در مجامع کاری و نزد بازیکنان فوتبال همسر خود معرفی کرده بود. «السا» و وکیلش چندی پیش به دفتر نشریه nuS ehT رفتند تا درباره این موضوع و آشنایی‌شان صحبت کنند. وکیل السا در این باره گفت: «او به السا بد کرد چون به او قول ازدواج داده بود و السا مطمئن بود زمانی با خوزه ازدواج خواهد کرد. مورینیو جلوی همه طوری با السا رفتار می‌کرد که گویی همسر واقعی‌اش است و همه همین تصور را داشتند ولی به قولش عمل نکرد و او را رها کرد.» السا از این رفتار خوزه مورینیو آن‌قدر عصبانی است که تصمیم دارد از این رابطه استفاده کرده و کتاب زندگی خود را بنویسد و به ناشران بفروشد.

نکته‌هایی از زبان خوزه
در این قسمت گفته‌های‌ مختلف خوزه مورینیو را به مناسبت‌های مختلف بخوانید:
لطفا به من لقب متکبر ندهید ولی من قهرمان اروپا هستم و فکر می‌کنم انسان خاصی باشم.
اگر می‌خواستم شغل راحتی داشته باشم در پورتو می‌ماندم.
به مدل موهایم نگاه کنید، من آماده جنگ هستم.
(درباره مصدومیت بازیکنان) درست مثل یک پتو است که برای تختتان کوچک باشد. پتو را بالا می‌کشید تا سینه‌تان گرم بشود ولی پاهایتان یخ می‌کند، نمی‌توانید پتوی دیگری بخرید چون فروشگاه بسته است ولی همین پتو هم خیلی ارزش دارد چون جنسش کشمیری است.
بازیکنان جوان مثل هندوانه هستند، فقط وقتی می‌شود مزه‌شان را فهمید که باز شوند.
سبک بازی خیلی مهم است ولی موضوع تخم‌مرغ و املت هم در میان است، وقتی تخم‌مرغی نباشد، املتی هم در کار نیست. هر چه تخم‌مرغ بهتری خریداری بشود املت بهتری هم درست می‌شود. بعضی تخم‌مرغ‌ها درجه یک هستند، برخی درجه دو و برخی درجه سه. بعضی‌ها گران‌تر از بقیه هستند و املتشان هم خوشمزه‌تر است ولی وقتی تخم‌مرغ درجه یک در فروشگاهی باشد که نتوانی بروی و بخری آن وقت است که مشکل ایجاد می‌شود. (می‌گویند همین حرف باعث ناراحتی آبراموویچ و جدایی آنها شد)
(در مخالفت با خرید یک مدافع به قیمت بیش از عرف) من عاشق اتومبیل «استون مارتین» هستم ولی اگر برای یک اتومبیل استون مارتین از من یک میلیون پوند بخواهید می‌گویم حتما دیوانه‌اید چون استون مارتین فقط 250 هزار یورو می‌ارزد.
(درباره همسرش) دیدن یک مسابقه فوتبال از تلویزیون بستگی به همسرم دارد. اگر خانه باشم مسابقه را می‌بینم ولی اگر همسرم بخواهد جایی برود، من دوست دارم فوتبال تماشا کنم ولی دیگر اجازه ندارم


آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۲ روز قبل

## دکو  ##

روزهای خوب بازهم به سراغ "اندرسون لوئیس دسوزا" که بیشتر با نام «دکو» در جهان شناخته می شود، آمده اند. انتقال تابستانی دکو به چلسی بازهم او را به لوئیس فلیپه اسکولاری مردی که نخستین بازی ملی او را در سال 2003 رقم زد، رساند.

اکنون، در 31 سالگی و به دنبال تجربه قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا به همراه پورتو و بارسلونا، دکو بخت این را دارد که پس از "کلارنس سیدورف" دومین بازیکنی باشد که قهرمانی در لیگ قهرمانان را با سه تیم مختلف تجربه می کند.

پس از سپری کردن سالی دشوار همراه بارسلونا که با آسیب دیدگی های بسیار و مشکل های شخصی برای هافبک پرتغالی همراه بود، دکو در لندن، جایی که اسکولاری خیلی زود ارزش های او را مورد تحسین قرار داده، آغاز تازه ای داشته است.

چلسی تحت هدایت اسکولاری خصیصه تهاجمی بدست آورده است که توسط سرمربیان پیشین تیم یعنی ژوزه مورینیو و آورام گرانت فرو نشانده می شد.

اسکولاری می گوید: «ما به هیچ وجه بسته بازی نمی کنیم، بیشتر توپ را در اختیار می گیریم و بازیکنان به همدیگر نزدیکتر هستند چرا که اکنون دکو را در تیم داریم.»

او ادامه می دهد: «دکو بازیکن تطبیق پذیری است، و ما بازیکنان دیگری مانند فرانک لمپارد و نیکولا آنلکا را هم که مثل دکو از توانایی های بسیاری برخوردار هستند، در اختیار داریم. فوتبال آنها پیشرفت می کند چرا که اکنون بیشتر با توپ کار می کنند. همه این عوامل سبب می شوند که تیم بیشتر برزیلی به نظر برسد.»

دکو نقش عمده ای در برزیلی سازی چلسی ایفا کرده است، و آنهایی که فوتبال او را از زمان حضورش در سائوپائولو تاکنون دنبال کرده اند، نباید از این مساله حیرت زده شده باشند. اگرچه دکو بیش از 50 بار پیراهن تیم ملی پرتغال را به تن کرده، اما او قلباً یک برزیلی باقی مانده است.

عامل بسیار مهم که سبب موفقیت دکو در باشگاه های اروپایی شده، توانایی او در تصمیم گیری های لحظه ای است. اگرچه دکو بیشتر به عنوان هافبک بازی ساز مورد استفاده قرار گرفته است، اما برخی از موفقیت های بزرگش زمانی رقم خوردند که او در پست تخصصی خود توپ نمی زد.

در پورتویی که مورینیو هدایت آن را عهده دار بود، دکو در نوک مثلث خط میانی توپ می زد و کوشتینیا و مانیش استحکامی را که فضای مورد نیاز برای گرداندن بازی را به وی می داد، برایش فراهم می ساختند. اما در بارسلونا او بیشتر به عمق دفاع حریف می زد و سرعت عمل، تکل زدن و حس موقعیت یابی مهمتر از گلزنی بودند.

این توانایی تطبیق پذیری دکو جایگاه ویژه ای در بارسا به او بخشید و رهبر ارکستر توانست همراه آبی-اناری پوشان تحت هدایت فرانک ریکارد ضمن قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا در سال 2006 برابر آرسنال توانستند از عنوان قهرمانی خود در لالیگا نیز دفاع کنند. مردان ریکارد سنت شکنی کرده و نشان دادند که می توان دو عنوان داخلی و اروپایی را در یک سال بدست آورد.

دکو در آن سال نقش محوری در موفقیت های بارسا ایفا کرد و در چلسی نیز بزرگترین دلگرمی او بازهم توانایی سازگاری اش است. در خط میانی ای که پراز استعدادها و نام های بزرگ است، دکو به هیچ وجه خود را عقب نمی کشد. اما به نظر می رسد استعداد او برای اسکولاری قیمت ندارد. این مساله همواره به معنای بازی دکو در کناره ها در زمان های مورد نیاز و ایجاد فضاهای عمقی برای نفوذ لمپارد و بالاک است.

*متولد برزیل

دکو متولد سائو پائولو دوکامپو در ایالت سائوپائولوی برزیل است. نخستین باشگاه او تیم ناسیونال از شهر پائولیستا بود. دکو پیش از آنکه به تیم کورینتیانس آلاگوانو بپیوندد درخشش خیره کننده ای در تیم محلی کورینتیانس داشت. کورینتیانس آلاگوانو از باشگاههای پایه گذاری شده در شمال شرقی برزیل است که به سبب پرورش استعدادهای جوان شهرت بسیاری دارد.

پپه مدافع مرکزی رئال مادرید هم فوتبال خود را از آنجا آغاز کرد و همانند دکو تابعیت پرتغالی پیدا کرده و برای تیم ملی این کشور توپ زد.

در سال 1997، آلاگوانو و بنفیکا یکی از قدرت های بزرگ فوتبال پرتغال قراردادی امضا کردند که طی آن دکوی 19 ساله به همراه کاجو هم تیمی خود به تیم پرتغالی پیوستند.

دکو بلافاصله به صورت قرضی به تیم آلورسا رفت. او در آنجا در کنار بازیکنانی همچون مانیش و هوگو لیال که بعدها به هم تیمی هایش در تیم ملی پرتغال نیز تبدیل شدند توپ زد و این سه توانستند با نقش برجسته خود سبب شوند تا آلورسا به رقابت های لیگ دسته یک پرتغال راه یابد.

با این حال، دکو آن چنان که باید نتوانسته بود نظر گرائم سونس سرمربی بنفیکا را به خود جلب کند و سونس بهتر دید تا هافبک پرتغالی را راهی سالگویروس باشگاه شهر اوپورتو کند.

پایه و اساس فوتبال دکو در این شهر جنوبی پرتغال شکل گرفت چند ماه بیشتر طول نکشید تا او توانست به تیم پورتو قهرمان چندین ساله فوتبال پرتغال بپیوندد. در اواسط فصل 99-1998 دکو دوران اوج خود را سپری کرد. او خیلی زود در استادیو داس آنتاس درخشید و از آنجایی که هرگز در هیچ رده سنی برای تیم ملی برزیل بازی نکرده بود، برخی گمان کردند که شاید او به پوشیدن پیراهن تیم ملی پرتغال علاقه داشته باشد.

قانون تابعیت، نیازمند شش سال اقامت در پرتغال بود و هر بار که دکو در تیم پورتو می درخشید، شایعه ها پیرامون تابعیت هافبک برزیلی الاصل اوج می گرفت. مساله زمانی جدی شد که اسکولاری سرمربی پیشین تیم ملی برزیل در سال 2003 به عنوان سرمربی تیم ملی پرتغال برگزیده شد.

این موضوع سبب بحث و جدل های بسیاری در سرتاسر پرتغال شد چرا که بسیاری از سنت گرایان ایده پوشیدن پیراهن قرمز پرتغال توسط یک برزیلی را سرکوب کردند. این در حالی بود که برخی افراد کارآزموده بر این باور بودند که این بازی ساز بااستعداد دعاهای آنها را مستجاب می کرد. در این زمان خبری از اتفاق آرا نبود. طی یک نظرسنجی که توسط روزنامه ورزشی A Bola انجام شد، 60 درصد از خوانندگان این روزنامه بر این باور بودند که دعوت شدن دکو به تیم ملی پرتغال باعث تزلزل سلکائو می شود. ستارگانی همچون لوئیس فیگو و روی کوشتا نیز به شدت نسبت به این مساله اعتراض کردند. اما در نهایت تنها نظر اسکولاری مهم بود و او نیز مصمم بود تا دکو را در ترکیب خود داشته باشد.

اسکولاری در این باره گفت: «من حق دارم تا هر گزینه دارای صلاحیتی را برای بازی در تیم ملی پرتغال انتخاب کنم. هر مربی ثمره ایده های خودش را می بیند. دکو بازیکن بسیار تطبیق پذیری است، تکنیک بالای دارد و شوت های خوبی می زند. او برای هر تیمی مثمر ثمر خواهد بود.»

دکو که در دو راهی سرنوشت قرار گرفته بود، نخستین بازی ملی خود برای تیم ملی پرتغال را در مارس 2003 طی دیدار دوستانه این تیم در شهر پورتو برابر برزیل انجام داد. دکو در نیمه دوم به عنوان بازیکن جانشین وارد میدان شد و روی یک ضربه آزاد هوشمندانه تک گل پیروزی بخش تیمش را به ثمر رساند. این دیدار با نخستین پیروزی پرتغال برابر برزیل از جام جهانی 966 بود و دکو با گلی به ثمر رساند، پاسخ محکمی به انتقادهای وارد بر خود داد.

دکو دراین باره می گوید: «می خواهم همه بدانند که من به خاطر اینکه هرگز به تیم ملی برزیل دعوت نشدم، پرتغال را انتخاب نکردم. من متقاعد شدم که دیر یا زود به تیم ملی برزیل دعوت می شدم. تصمیم من برای جبران آنچه کشور پرتغال به من بخشید، صورت گرفت. این کشور کمک فوق العاده ای به فوتبال من کرد. هوادارانی که در خیابان از من استقبال می کردند، سبب شدند تا این تصمیم را بگیرم.»

او ادامه می دهد: «انتخاب واقعاً دشواری بود. وجود شما به جایی تعلق دارد که در آنجا متولد شده اید. من عوض نشده ام. هنوز خون برزیلی در رگ هایم جاری است اما این شرایط هستند که تغییر می کنند. زندگی من از زمانی که به پرتغال نقل مکان کردم سرتاسر تغییر کرد. هیچ چیز را درباره گذشته خود فراموش نکرده ام. هنوز برزیل را دوست دارم. برای بسیاری فرصت مناسبی جهت حمله به یکی از بازیکنان پورتو بود. فردی همچون اوزبیوی بزرگ از لحاظ ریشه و فرهنگ کاملاً پرتغالی نبود.»

این حقیقت که "اوزبیو" اصلیتی موزامبیکی داشته و سپس به پرتغال مهاجرت کرده بود به راحتی از ذهن دکو پاک شد و تاثیر او بر روی کشور جدیدش زمانی که پرتغال در یورو 2004 در خانه یک گام با قهرمانی فاصله داشت، به اوج خود رسید. عملکرد درخشان دکو در عرصه ملی در سال های 2003 و 2004 جدایی او از پورتو و پیوستنش به یک باشگاه ثروتمندتر را انکارناپذیر می ساخت.

بسیاری تصور می کردند که او بازهم در کنار مورینیو و این بار در چلسی حضور خواهد داشت و زمانی که دکو در تابستان 2004 با مبلغ 10 میلیون پوند راهی بارسلونا شد، همگان از این مساله شگفت زده شدند. در باشگاهی که رونالدینیو به عنوان نقطه اصلی خلاقیت شناخته می شد و ژاوی نقطه اتکای مرکز زمین آبی-اناری پوشان محسوب می شد، همه می ترسیدند که دکو در بارسلونا برای موفقیت دست و پا خواهد زد. با این حال، درخشش و شکوفایی هافبک پرتغالی در کاتالونیا دقیقاً نقطه برعکس این مساله بود. او فصل 2005-2004 را با قهرمانی در لالیگا به پایان برده و به عنوان بهترین بازیکن باشگاه اسپانیایی انتخاب شد. فتح لیگ قهرمانان اروپا در ماه مه 2006 در پاریس مهر تاییدی بر تصمیم درست دکو مبنی بر حضور در نوکمپ بود.

اما دردسرها کم کم پدیدار شدند. دکو به سبب آسیب دیدگی هایش دچار مشکل شده و همانند رونالدینیو در پی شب نشینی های پیاپی موجب نگرانی شد. مدیران باشگاه می ترسیدند که دکو به عنوان بازیکن بزرگسان بازیکنان جوان تر را به بیراهه خواهد کشید. در حالی که شهرت جهانی رونالدینیو هر روز کم فروغ تر می شد، دکو نیز به جای اینکه قسمتی از راه حل این مساله باشد، خود به قسمتی از مشکلات بارسا مبدل شد.

از سوی دیگر، دکو اختلاف نظرهایی با ریکارد سرمربی تیم پیدا کرد. در همین حال، زندگی خصوصی پیچیده که همواره سبب دو طلاق، چهار فرزند و بسیاری روزنامه های سودجو سبب شد تا سران بارسلونا ارزش های دکو را آشکارا زیر سوال ببرند



باشگاه اسپانیایی در تابستان سال 2007 به مشتریان دکو پاسخ منفی داده بود، اما یک سال بعد آنها از بابت قبول پیشنهاد 8 میلیون پوندی چلسی که اسکولاری را به عنوان سرمربی جدید خود می دید، خوشحال بودند. سران بارسا دلیل خوشحالی خود را فروش بازیکن 30 ساله و ناآماده خود اظهار کردند.

با این وجود، توانایی های دکو در استمفورد بریج همان چیزی بود که مردن اسکولاری به آن نیاز داشتند. اکنون دکو امیدوار است تا بتواند همراه آبی های لندن برای سومین بار در طول دوران فوتبال خود قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را تجربه کند. او مطمئن است که از توانایی لازم برای ایفای نقش به عنوان قلب خط میانی چلسی برخوردار است.

*برزیلی های حاضر در فوتبال جزیره

آرسنال: دنیلسون، ادواردو (اکنون ملیتی کروات دارد)

چلسی: الکس، جولیانو بلتی، مینیرو، دکو (اکنون ملیت پرتغالی دارد)

هال سیتی: جیووانی

لیورپول: فابیو اورلیو، دیگو کاوالیری، لوکاس

منچستر سیتی: الانو، گلابر، جو، روبینیو

منچستر یونایتد: اندرسون، فابیو، رافائل، رودریگو پسبون

میدلزبورو: آلفونسو آلوس

نیوکاسل: کاکاپا

تاتنهام: ژیلبرتو، جیووانی (اکنون ملیت مکزیکی دارد)، هیورلیو گومس


گفت و گوی WorldSoccer با دکو در زیر می آید:

* نظرت درباره لندن چیست و چگونه خود را با شرایط اینجا تطبیق داده‌ای؟

کار دشواری است چرا که بارسلونا کوچکتر از اینجا بود. لندن شهری بسیار بسیار بزرگ و هوای آن بسیار سرد است، اما من خیلی خوب خودم را با شرایط باشگاه تطبیق می‌دهم. پیش از این چند بازیکن همچون "ریکاردو کاروالیو"، "پائولو فریرا"، "هیلاریو" و "بلتی" را در اینجا می‌شناختم، بنابراین اکنون از حضور در چلسی بسیار خوشحالم.

* "لوئیس فلیپه اسکولاری" تا چه اندازه به تطبیق‌پذیری تو در چلسی کمک کرده است؟

وجود او در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که من در شهر و باشگاه جدیدی قدم گذاشته‌ام و با وجود اینکه چند بازیکن را در اینجا می‌شناسم، اما اسکولاری مربی من است و تاثیر بسیاری روی من دارد.

* فشارها در چلسی و بارسلونا را چگونه ارزیابی می‌کنی؟

در اینجا تمرکز بر روی فوتبال آسان‌تر است چرا که در بارسلونا ما دو روزنامه ورزشی داشتیم که درباره بازیکنان و باشگاه می‌نوشتند و رسانه‌ها هم هر روز در تمرین حضور داشتند. از این لحاظ آرامش در اینجا بیشتر است. محل تمرین ما فاصله بسیاری با شهر دارد و هیچ هوادار یا خبرنگاری آنجا نیست بنابراین کار آسان‌تر می شود.

* یادگیری زبان انگلیسی چگونه پیش می‌رود و چطور با سایر بازیکنان ارتباط برقرار می‌کنی؟

انگلیسی من فوق‌العاده نیست اما می‌توانم کمی صحبت کنم. از طریق گوش کردن به صحبت‌های سایرین یاد می‌گیرم و چند هفته‌ای است که مطالعه را آغاز کرده‌ام. سعی می‌کنم بهتر صحبت کنم اما این مساله زمان می‌برد با این حال چالش خوبی برای من است.

* رابطه تو با اسکولاری به چه شکل است و چگونه او را توصیف می‌کنی؟

من در پرتغال و در تیم ملی با او کار کردم و رابطه ما فوق‌العاده است. او خارج از زمین آرام است و این مساله عجیب به نظر می‌رسد چرا که او هنگام تمرین و در طول بازی بسیار پر جنب و جوش و پر سر و صدا است. اسکولاری کسی است که می‌توانم درباره هر موضوعی با او صحبت کنم و ازحس شوخ‌طبعی بالایی هم برخوردار است.

* تو با ژوزه مورینیو هم کار کرده‌ای. مقایسه تو از اسکولاری و مورینیو چیست؟

آنها شبیه هم هستند چرا که هر دوی آنها رهبران بزرگ و شخصیت‌های قدرتمندی هستند. به هر حال، رفتار آنها متفاوت است. اسکولاری روزانه بیشتر با بازیکنان صحبت می‌کند در حالی که مورینیو ترجیح می‌دهد.

بیشتر روی بازی تمرکز کرده ودرمواقع لزوم به طور شخصی با شما صحبت می‌کند.

* سازگاری با شرایط لیگ برتر برای تو زمان چندانی نبرد. چگونه این قدر سریع توانستی به موفقیت در فوتبال جزیره برسی، در حالی که بازی در اینجا یا بازی در اسپانیا کاملا متفاوت است....

این کار دشوار است چرا که بازی در اینجا فیزیکی‌تر و سریع‌تر است و تیم‌ها بیشتر به بازی مستقیم رو می‌آورند.

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۲ روز قبل

## میشل پلاتینی ##


میشل پلاتینی در 21 ژوئن سال 1955 در فرانسه به دنیا آمد.
میشل پلاتینی که نوه یک مهاجر ایتالیایی‌تبار است در فرانسه متولد شد و مبدل به برترین چهره فوتبال قاره اروپا در دهه 80 گردید. او فوتبال حرفه‌ای را با باشگاه نانسی و در سال 1972 آغاز کرد و پس از 7 فصل حضور در این تیم به سنت اتین پیوست.

پلاتینی در المپیک 1976 در تیم فرانسه حضور داشت و 2 سال بعد در اولین جام جهانی زندگی‌اش به میدان رفت. او به سنت اتین کمک کرد تا قهرمان لیگ فرانسه شود و سپس با مبلغ 7/1 میلیون دلار در سال 1982 به یوونتوس پیوست. در همین سال در جام جهانی اسپانیا او به همراه فرانسه به مقام چهارم رسید و با ارائه بازی‌های زیبا به عنوان بهترین بازیکن جام انتخاب شد.

پلاتینی 5 فصل طلایی را در یوونتوس گذراند و با این تیم به دو عنوان قهرمانی لیگ ایتالیا و یک قهرمانی اروپا دست یافت. او در 3 سال پیاپی عنوان بهترین بازیکن اروپا را به دست آورد که در نوع خود رکورد جالب توجهی است. اوج هنرنمایی پلاتینی جام ملت‌های اروپا در سال 1984 بود که تیم فرانسه با 9 گل او به مقام قهرمانی اروپا رسید.


در آن زمان تیم ملی فرانسه با حضور وی، ژان تیگانا، آلن ژیرس، لوییس فرناندز و ... پرقدرت‌ترین تیم اروپا بود و با این ترکیب عازم مکزیک شد تا افتخاری دیگر در جام جهانی به دست آورد.

در جام جهانی 1986 مکزیک، تیم فرانسه با رهبری پلاتینی موفق به حذف برزیل در یک چهارم نهایی شد، دیداری که زیباترین بازی تاریخ جام جهانی خوانده می‌شود. یاران پلاتینی در نیمه نهایی مغلوب آلمان‌غربی در ضربات پنالتی شدند تا پس از پیروزی بر بلژیک به عنوان سوم جام جهانی رضایت دهند.

اسطوره بزرگ فوتبال فرانسه و باشگاه یوونتوس در سال 1987 در دیداری که بزرگترین ستارگان فوتبال جهان در آن حضور داشتند از دنیای توپ گرد خداحافظی کرد.

پلاتینی به عنوان مسئول برگزاری جام جهانی 1998 توانایی‌های خود را در مدیریت فوتبال به نمایش گذاشت و پس از آن به عضویت کمیته اجرایی فیفا درآمد. در ماه‌های آغازین سال 2007 پلاتینی به عنوان رییس جدید یوفا انتخاب شد تا یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های فوتبال دنیا در آغاز قرن بیست و یکم باشد.

وی برای تیم ملی فرانسه 72 بازی انجام داد و 41 گل به ثمررساند. همچنین در 3 جام جهانی (1978، 1982 و 1986) حضور داشت و در 16 بازی ، 6 گل زد.

مهمترین افتخارات میشل پلاتینی:

قهرمان جام ملت‌‌های اروپا 1984
مقام سوم جام جهانی 1986
بهترین بازیکن جام جهانی 1982
قهرمان جام باشگاه‌های اروپا 1985
قهرمان جام برندگان جام اروپا 1984
مرد سال فوتبال اروپا 1983، 1984 و 1985
مرد سال فوتبال جهان 1984 و 1985
آقای گل و بهترین بازیکن جام ملت‌‌های اروپا 1984

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۱ روز قبل

## روبرتو مانچینی ##

نام کامل: روبرتو مانچینی
متولد: ?? نوامبر ???? (?? ساله)
قد: ??? سانت
وزن: ?? کیلو گرم
اسم مستعار: مانچو
محل تولد: جسی - ایتالیا
شغل:مربی (در زمان بازیگری :مهاجم)
باشگاه فعلی(سرمربی): اینتر میلان (ایتالیا)
باشگاه های قبلی (سرمربی): لاتزیو (ایتالیا) - فیورنتینا (ایتالیا)
اولین باشگاه (بازیکن): بلونیا
باشگاه های دوران بازیگری: بلونیا - سمپودریا - لاتزیو - لستر سیتی


روبرتو مانچینی مربی مستعد و جوان از کشور چکمه ای مربی کم حاشیه و در خدمت تیم شخصیتی بزرگ و ستاره های بی بدیل در دوران بازیگری...!روبرتو مانچینی سرمربی فعلی تیم اینتر میلان ایتالیا در ?? نوامبر ???? در شهری کوچک به نما جسی در ایتالیا (کشوری چکمه ای) دیده به جهان گشود.مانچینی که خیلی ها نام او را به اشتباه منچینی هم تلفظ می کنند.مانچینی جوان از سن ?? سالگی به تیم جوانان بلونیا پیوست و در واقع محصول این باشگاه به شما می آید مانچینی با بازی های خوب توانست جواز حضور در تیم اصلی باشگاه بلونیا را کسب کرده و توانائی های خود را در گل زنی اثبات کند.و سری آ را اولین و آخرین خانه خود به شما آورد وی در سال ????به تیم بلونیا (الف) ملحق شد.و در تک فصلی که در این تیم حضور داشت.در سی باری که برای این تیم به میدان رفت موفق شد نه گل به ثمر برساند تقریبا هر سه بازی یک گل و این آمار خوبی بود و توجه باشگاه سمپودریا را به خود جلب کرد.مانچینی در سال ???? با قراردادی به مدت پنج سال به تیم سمپودریا پیوست و در طی ??? باری که برای این تیم به میدان رفت.موفق شد ??? بار دروازه حریفان را بگشاید.وی در سال ???? به باشگاه بزرگ لاتزیو پیوست و به گفته خود مانچو من هر چه دارم از لاتزیوست..! مانچینی در سال ???? به باشگاه لاتزیو که از باشگا های قدر ایتالیائیست پیوست وی در واقع سه بار به باشگاه لاتزیو پیوست و به شهر رم رفت.یک بار به عنوان بازیکن و دو بار به عنوان سرمربی.! مانچینی افتخارات در خوره نامی به همراه لاتزیو کسب کرد و توانست طی ??? بازی که برای این تیم انجام دهد ?? گل نیز به ثمر برساند و توجه باشگاه های لیگ برتری همچون لستر سیتی را به خود جلی کند.مانچینی در سال ???? باشگاه لاتزیو را بدرود گفت و به لیگ برتر منتقل شد.تا بازی در لیگ برتر را تجربه کند.اما دوران موفقی برای وی در انگلستان رقم نخورد و این بازیکن خوش آتیه نتوانست نامی برای خود دست و پا کند و نظر خیلی از کارشناسان حتی دچار اشتباه هم شد که به فوتبال جزیره روی آورد.وی در یک فصل ناموفقی که در لستر بود تنها در چهار بازی به تیم فراخوانده شد و هیچ گلی نیز به ثمر نرساند.و مانچو ناچار شد که در سن ?? سالگی از دنیار فوتبال در مقطع بازیگری خداحافظی کند.و مهاجم مستعدی بود اما هیچ موقع نتوانست خود را به عنوان یک ستاره به دنیای توپ گرد تحمیل کند مانچو در طول ??? باری که در میدان مستطیل سبز حضور یافت ??? گل به ثمر رساند.
مانچینی در تیم ملی:
مانچینی در کارنامه خود برای اتزوری ها کلا ?? بازی انجام داده است که در طول این ?? بازی در طی سال های ???? تا ???? موفق شده است ?? بار دروازه حریفان را بگشاید.وی طی سال های ???? تا ???? برای تیم ملی زیر ?? سال های ایتالیا به میدان رفته با ? گل زده و طی سال های ???? تا ???? برای تیم ملی ایتالیا به میدان رفته است و ? گل هم به ثمر رسانده که نسبتا آمار قابل قبولی به شما می رود.کشوری که در طول تاریخ مهاجمان بزرگی به خود دیده است.
مانچینی و مربیگری:
مانچینی در سال ???? بلافاصله و بعد از این که از بازیگری نا امید شد به سری آ و تیم لاتزیو بازگشت و به عنوان کمک مربی در تیم لاتزیو مشغول به کار شد اما این دوران هم برای مانچو کوتاه سپری شد و وی در سال ???? با کارنامه ای درخشان به سرمربی گری تیم بزرگ فیورنتینا نائل شد تا مقصد بعدی وی شهر فلورانس باشد.اما وی باز هم تک فصل در این تیم دوام نیاورد و تنها یک فصل مربی گری این تیم را بر عهده نداشت.اما لاتزیو بار دیگر به مانچو روی آورد وی دوباره به المپیکو بازگشت و این بار موفق شد دو فصل در این تیم حضور داشته باشد.
مانچینی در اینتر میلان:
مانچینی در سال ???? میلادی به تیم اول ایتالیا اینتر میلان پیوست و به عنوان مربی هدایت نراتزوری ها ره به عهده گرفت.مانچو کار سختی در پیش داشت چون وی مربی محبوب ترین تیم ایتالیا شده بود و در پوست خود نمی گنجید.مانچینی از همان اول کار خود را موفقیت آغاز کرد و رکورد های بی نظیری به جای گذاشت.که مهترین آنها قهرمان کردن اینتر میلان بعد از ?? سال بوده است.و این از همه برای تیفوسی ها مهمتر بوده و مانچو را به یک چهره محبوب در شهر میلان مبدل کرده است.مانچینی رکورد ?? برد پیاپی را به جای آورد و نام اینتر را بر زبان همگان انداخت.تا دیگر کسی جرئت نکند نام مربی دیگری را برای کاندیداری مربی گری در تیم اینتر به زبان بیاورد.به نظر خیلی از کارشناسان مانچینی علاوه بر اینکه توانائی های تاکتیکی و تکنیکی اینتر را در کل افزایش داده است توانسته با صمیمیت خاص بازیکنان را به وحدت کلمه نیز برساند.مانچینی که ؟؟ مریی اینتر در طول تاریخ می باشد جای پای خیلی از بزرگان را گرفت.اما با این تفاوت که مانچو تاوسنت شخصیت قهرمانی به آبی و مشکی پوشان شهر میلان بدهد به طوری که هر تیمی که در برابر اینتر قرار می گیرد اولین و آخرین آرزویش نباختن است و بس..!

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۱ روز قبل

##  رونالدینیو ##

رونالدو ده آسیس موریرا (زاده? 21 مارس 1980 در پورتو آلگره، برزیل) فوتبالیست مشهور برزیلی است که بیشتر با نام رونالدینیو گائوچو یا تنها "رونالدینیو" شناخته می‌شود. رونالدینیو در زبان پرتغالی به معنی "رونالدوی کوچک"‌ است و جهت تمیز دادن او از رونالدو استفاده می‌شود.
رونالدینیو در حال حاضر در میلان ایتالیا بازی می‌کند وقبل از آن در تیم بارسلونای اسپانیاافتخارات زیادی همچون قهرمانی لیگ و جام حذفی اسپانیا و جام قهرمانان اروپا رسیده است. او تا بحال دو بار از سوی فیفا به عنوان بهترین بازی‌کن سال برگزیده شده است.
او در ضمن از موفق‌ترین بازی‌کنان تیم ملی برزیل است و با این تیم به قهرمانی جام جهانی 2002 رسیده است.


تیم ملی برزیل
رونالدینیو در تیم زیر 17 سال برزیل شرکت داشت و در جام جهانی زیر 17 سال مصر 1997 برای برزیل به میدان آمد و درخشید. رونالدینیو اولین بار در 19 سالگی و در 1999 به تیم ملی بزرگسالان برزیل دعوت شد و در 26 ژوئن آن سال برای اولین بار مقابل لاتویا به میدان آمد. اولین تورنمنتی که او در آن شرکت داشت جام ملت‌های آمریکای جنوبی 1999 بود که او در اولین بازی خود در آن (در مقابل ونزوئلا)‌ گلی را به ثمر رساند و در پیروزی برزیل نقش داشت.
رونالدینیو در فتح جام جهانی 2002 توسط برزیل نیز نقش داشت و مشخصا در مرحله‌ی یک چهارم نهایی از روی ضربه‌ی آزاد و از فاصله‌ی 25 متری دروازه‌ی انگلستان را گشود. او در همان بازی به علت خطا روی دنی میلز اخراج شد و نیمه نهایی را از دست داد اما مجددا در فینال به میدان آمد و در پیروزی دو بر صفر مقابل آلمان و فتح جام شرکت داشت.
در 9 ژوئن 2005 او به عنوان کاپیتان تیم ملی برزیل در مسابقات جام کنفدراسیون‌ها شرکت کرد و به همراه برزیل فاتح آن مسابفات شد. فینال آن بازی‌ها بین آرژانتین و برزیل بود که به پیروزی 4-1 برزیلی‌ها انجامید و رونالدینیو بهترین بازیکن این دیدار شناخته شد.
رونالدینیو در تیم برزیل برای جام جهانی 2006 حضور داشت و به همراه کل تیم جامی کابوس وار را سپری کرد.



باشگاهی


گرمیو
رونالدینیو فوتبال حرفه‌ای را از تیم جوانان گرمیو (در شهر پورتو آلگره)‌ شروع کرد. اولین مربی او لوئیس فیلیپ اسکولاری بود که بعدها در فتح جام جهانی 2002 نیز مربی او شد. او برای اولین بار در جام باشگاه‌های آمریکای جنوبی در تیم بزرگسالان به دنیا آمد و سبک بازی، شم گلزنی، و قدرت کنترل توپ توسط او به شهرتش انجامید و نهایتا در 1999 در سن 19 سالگی به تیم ملی برزیل دعوت شد.
او در سال 2001 درصدد جدایی از گرمیو بود و از بسیاری از باشگاه‌ها بخصوص باشگاه‌های انگلیسی پیشنهاد داشت. علیرغم تمام این پیشنهادات (و برای مثال پیشنهاد باشگاه لیدز با رقمی نجومی)‌ او به لیگ فرانسه رفت و با پاری سن ژرمن قراردادی پنج ساله بست.



پاری سن ژرمن
در 2001 رونالدینیو از گرمیو جدا شد و به پاری سن ژرمن پیوست. او در پاری سن ژرمن با مربی، لوئیس فرناندز، مشکلاتی داشت و مربی مدعی بود که او بیش از حد درگیر ذرق و برق پاریس و مسائل حاشیه‌ای است.
پس از جام جهانی و درخشش ویژه‌ی او رونالدینیو مورد پیشنهادات بسیار قرار گرفت و بالاخره در 2003 قصد جدایی خود را اعلام کرد. نتیجتا باشگاه‌های بزرگ جهان همگی شروع به ارائه‌ی پیشنهادهای خود کردند. منچستر یونایتد و بارسلونا مهم‌ترین پیشنهاد‌دهنده‌ها بودند.




بارسلونا
در 19 ژولای 2003 رونالدینیو با مبلغ 18 میلیون پاوند به بارسلونا پیوست. خوان لاپورتا، رئیس وقت بارسلونا، ابتدا قول آوردن دیوید بکهام را به هواداران داده بود اما پیوستن بکهام به رئال مادرید او را بر آن داشت که به دنبال رونالدینیو برود و نهایتا از سد رقبایی چون منچستر یونایتد گذاشت و رونالدینیو را جذب کرد. بدین ترتیب رونالدینیو در میان بازار شایعات به باشگاهی پیوست که قبلا برزیلی‌های بسیاری را در پرورش داده بود: اواریستو، روماریو،‌رونالدو و ریوالدو.
رونالدینیو از همان ابتدا هنر خود را در بارسلونا نیز نشان داد. او در بازی تدارکاتی مقابل آث میلان گلی به ثمر رساند و از پایه‌های پیروزی 2 بر صفر تیمش بود. این اولین گل او برای بارسلونا بود.
او در اولین فصل حضورش در لالیگا به همراه بارسلونا به نایب قهرمانی آن رسید.در 20 دسامبر 2004 رونالدینیو از سوی فیفا به عنوان بازی‌کن برگزیده‌ی سال انتخاب شد و در این راه تیری آنری و آندری شوچنکو را مغلوب کرد.
در 19 نوامبر 2005 هنرنمایی رونالدینیو و به ثمر رساندن دو گل از سمت او بود که باعث پیروزی سه بر صفر بارسلونا مقابل رئال مادرید شد. رونالدینیو در سال 2004 و 2005 به خوبی برای تیمش به میدان رفت و به عنوان بهترین بازی‌کن اروپا و بهترین مهاجم جام قهرمانان اروپا انتخاب شد. رونالدینیو سومین فوتبالیست برزیلی تاریخ است که عنوان بهترین بازی‌کن سال اروپا را به دست می‌آورد. او در 19 دسامبر 2005 دوباره به عنوان بهترین بازی‌کن سال انتخاب شد و این عنوان را از فرانک لمپارد و ساموئل اتوو ربود. رونالدینیو در سال 2006 نیز در جام قهرمانان اروپا برای بارسلونا به میدان آمد. در 7 مارس 2006 او در بازی برگشت مقابل چلسی (در نوکمپ) انتقام سال گذشته را با به ثمر رساندن یک گل در تساوی یک بر یک مقابل چلسی گرفت. این تساوی باعث صعود بارسلونا به یک چهارم نهایی بازی‌ها شد. جلوه‌ی دیگر رونالدینیو در 18 آپریل 2006 و بازی رفت نیمه‌نهایی مقابل آث میلان بود که رونالدینیو با پاس خود، پایه‌گذار تک گل بازی توسط لودویک ژولی شد. بازی برگشت نیز بدون گل تمام شد تا رونالدینیو به همراه بارسلونا به فینال بازی‌ها راه پیدا کند. در این میان در 3 می 2006 بارسلونا با شکست دادن یک بر صفر سلتاویگو قهرمان لیگ اسپانیا شد و رونالدینیو نیز این افتخار را به کارنامه‌اش افزود. تنها چند هفته بعد، در 17 می 2006، بارسلونا به فینال جام باشگاه‌های اروپا رفت و آن‌جا آرسنال را 2 بر یک مغلوب کرد. رونالدینیو آن فصل را با مجموع 25 گل تمام کرد که تابحال بهترین رکورد او است.بعد از سال 2006 رونالدینهو در فصل دیگر را نیز برای بارسا انجام داد ولی به توفیقی نه در اروپا و چه در لیگ دست نیافت ولی در این دو فصل با زدن دو گل استثنایی یکی به ویارئال و دیگری به آتلتیکو مادرید نامی جاودانه از خود برجای گذاشت ولی به دلیل کم لطفی برخی هواداران افراطی بارسلونا در حق وی در دوران افت وی تصمیم به ترک این باشگاه بعد از پایان فصل 2007-2008 گرفت.



میلان
مقصد بعدی رونالدینهو اینبار ایتالیا و باشگاه پر افتخار میلان بود و او در تابستان سال 2008 به این تیم پیوست و اکنون در حال بازی در این تیم است .وی خیلی زود در تیم میلان جا افتاد و در اولین دربی میلانو تک گل برتری تیمش را به ثمر رساند تا میان هواداران محبوبیت ویژه ای کسب کند .در حال حاضر نیز مسولان میان در تدارک انعقاد قراردادی جدید با وی هستند تا از بازی عالی وی در دو ماه حضور فوق العاده اش در میلان قدردانی کنند. زوج رونالدینهو – کاکا – پاتو((KAPARO هم اکنون برای میلان مبدل به سللحی قدرتمند برای فتح دروازه ی حریفان شده است .


زندگی شخصی
مادر رونالدینیو، میگوئلینا،‌ سابقا فروشنده‌ی خانه‌به‌خانه بوده است و اکنون پرستار است. پدر او،‌ژائو، کارگر کشتی بود و در ضمن فوتبالیست آماتوری برای تیم کروزیرو. ژائو هنگام هشت سالگی رونالدینیو هنگام شنا در استخر خانوادگی دچار حمله‌ی قلبی شد و درگذشت. برادر بزرگ رونالدینیو،‌ روبرتو، در سطح حرفه‌ای و برای باشگاه گرمیو بازی می‌کرد اما مصدومیت باعث شد فوتبال را کنار بگذارد. او در حال حاضر مدیر برنامه‌های رونالدینیو است.
رونالدینیو با خاناینا ناتیل ویانا مندس، رقاصه‌ای که سابقه‌ی شرکت در برنامه‌ی تلویزیونی "دومینگائو ده فائوستائو" را داشت، ازدواج کرد و در 25 فوریه 2005 صاحب اولین فرزند خود از خاناینا شد و او را به یاد پدرش ژائو نام‌گذاری کرد.
معروف است که او از کودکی به فوتسال و فوتبال ساحلی علاقه داشت و استعدادش به همان‌جا برمی‌گردد.
رونالدینیو در ضمن از طرفداران پر و پا قرص موسیقی برزیلی است و با دوستانش طبل می‌نوازد و آواز می‌خواند

نکات جالب
1.رونی در دو سالی رو که در پاری سن ژرمن به سر برد روزگار خوشی رو نداشت و مدام با لوئیس فرناندز درگیری داشت و در یکی از بازی های جام یوفا حاضر نشداز زمین بیرون بیاید و تعویض شود.وی همچنین سر وقت در تمرینات این تیم حاضر نمی شدو به فوتبال ساحلی می پرداخت.لوئیس فرناندز سرمربی پیشین پاری سن ژرمن در مورد اخلاق رونی می گوید:«زندگی رونی مطابق با استانداردهای یه ورزشکار جهانی نیست.وی زمانی رو که در پاری سن ژرمن بودهرکاری که دوست داشت می کرد و او سبب شد تا ما یازدهم بشیم.»البته رونالدینهو هم دراین تیم فرانسوی در پست ایده آلش بازی نمی کرد و بیشتر در نوک خط حمله و هافبککناری به کار می رفت.خود رونی در مورد این وضعیت می گوید:«من دوست دارم توپ هر لحظهبا پاهام تماس داشته باشه و به عنوان بازیگردان تیم کار کنم.»
2.والدین رونالدینهو وقتی بخاطر یافتن کار به پورتو آلگرا مهاجرت کردند رونالدینهو به دنیا آمد.پدرش یک جوشکار بود ولی بعد ها خدمتکار ورزگاه گرمیو شد و همین سبب شد تا این خانواده مشهور شوند و برادر رونالدینهو زیر نظر تيم های ایتالیایی قرار گیرد اما با وجود علاقه ی برادر رونی باشگاه برزیلی از این انتقال ممانعت کرد.بعد ها باشگاه برای دلجویی استخر خانه ی رونالدینهو رو کرایه کردند و به آنها پول خوبی دادند،همان استخری که بعد ها رونالدینهو رو به یک یتیم تبدیل کرد.پدرش در این استخر غرق شد.رونالدینهو که شاهد صحنه ی غرق پدر بوده،هر بار پس از گلزنی نگاهی به آسمان می کند و به پدر درود می فرستد.رونالدینهو که جای خالی پدر رو بیناست می گوید:«بزرگ ترین حسرت من اینه که چرا پدر من زنده نیست تا شاهد این موفقیت هایم باشه.»حال به طور حتم پدر از پسرش راضی است چون وی سلطان فوتبال است.رونالدینهو با لبخندش روی فوتبال جهان سایه انداخته.رونی در این مورد میگه:«از لحاظ ظاهری دنبال شادی هستم ولی از لحاظ باطنی به دنبال شادی هستم که از کودکی بدنبال آن بوده ام.»عشق و علاقه ی رونی به فوتبال،از فوتبال ساحلی و فوتسال آغاز شد و بعد ها رونی تصمیم گرفت که به فوتبال مدرن رو بیاورد و همین سبب شد تا خلاقیت هایش رو از همون دوران نوجوانی نشون بده.وی در یه بازی محلی تونست با تیمش 23بر صفر برنده ی بازی بشه.وی آن موقع 13 سال داشت و جالبه بدونید که هر 23 گل اون بازی رو خود رونالدینهو زد.این علاقه سبب می شد که وی گاهی فوتبال بازی کردن رو به مدرسه رفتن ترجیح بده

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۱ روز قبل

## لئو یاشین ##

متولد: 1929 در دینا موسکو
ملیت: شوروی سابق
پست: دروازبان gk
قد: 186 سانتی متر


 

ویژگی ها: خونسرد - جای گیری مناسب- پنالتی گیری قهار
مهمترین افتخار شخصی: مرد سال اروپا در سال 63


 

در سال 1929 کودکی به دنیا آمد که بعد ها دنیا و رکوردهای آن را تغییر داد
یاشین موفق شد رکور بیشترین بازی در لیگ قهرمانی جام اتحادیه جماهیر شوروی را به دست بیاره و
طی 326 بازی موفق شد قهرمانی در سالهای 54-55-57-59-63 و مقام دومی در سالهای 56-58-62-67-70 و مقام سومی در سال 60 لیگ شوروی را به کلکسیون افتخارات دیناموسکو بیاورد


 

در رده ملی هم او از سال 54 تا 67 دروازبان ثابت شوروی بود.
یاشین موفق شده بهترین دروازبان فصل در فصل های 60-63-66 انتخاب شود
وی در 3 دوره جام جهانی (58-62-66) حضور داشته باشد که اوج کار وی در جام 66 بوده که تیمش را به مقام چهارم رساند
و در یورو60 هم با درخشش خود شوروی را به مقام قهرمانی رساند
وی 78 بازی ملی دارد
در سال 63 وی مزد زحمات خود را گرفت و در مجله معتبر فرانس فوتبالبه عنوان بهترین دروازبان و بهترین بازیکن اروپا معرفی کرد.
در سال 71 در حالی که 42 سال داشت از فوتبال خداحافظی کرد.
در سال 86 یاشین پا به سن گذاشته، بخاطره بیماری مجبور شد یک پایش را از ناحیه زانو از دست بدهد
و سالها بر روی صندلی چرخدار زندگی کند و عاقبت این افسانه فوتبال در سن 68 سالگی( سال 1997)
در حین عمل جراهی درگذشت
بخاطره قدردانی از این سنگربان بزرگ ، هر ساله به بهترین دروازبان سال جایزه ای با نام جایزه یاشین داده می شود
البته شوروی بعد او داسایف بزرگ را هم به جهام معرفی کرد و بعد از سالها الان دروازبانی جوان به نام
ایگور آکینفیف 21 ساله است که در زسکامسکو قرار دارد و خیلی از او تعریف می شود ، ببینیم وی هم می تواند به شهرت یاشین نزدیک شود یا نه !
آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۱ روز قبل

## فرانس بکن باوئر ##

متولد: 11 سپتامبر 1945 در مونبخ
ملیت: آلمانی

پست: مدافع لیبرو
قد: 181 سانتی متر
لقب: قیصر (kaiser)
خصوصیات: بازیساز - شوت زن - ضربه ایستگاهی زن
افتخارات مهم شخصی: سومین بازیکن برتر فوتبال بعد از (مارادونا - پله به عقیده خیلی از بزرگان فوتبال) - بهترین بازیکن تاریخ تیم ملی آلمان
دو بار مرد فوتبال اروپا شد (72 و 76 )- بهترین مربی تاریخ جام جهانی - وی در هر 3 دوره جام جهانی که قرار داشته در هر 3 دوره در تیم منتخب جام قرار داشته است بهترین مربی تاریخ جام جهانی - وی در هر 3 دوره جام جهانی که قرار داشته در تیم منتخب جام قرار داشته
قرار داشتن در تیم منتخب تاریخ جام جهانی البته در پست هافبک دفایی

بکن باوئر انصافا از بازیکن های کمیاب دنیای فوتبال به حساب میاد. زیرا با اینکه یک مدافع بود اما در کارهای هجومی و بازیسازی هم عالی عمل می کرد. فردی که اینقدر بهش بها داده شد که آلمانیها با
ارزش دادن به او سیاست ورزشی کشورشان را هم به اوج بردند و حالا همه از بکن باوئر یک مرد بزرک در امور تصمیم گیری و فیفا میدانند.
من سعی می کنم درباره فوق ستاره ها بیشتر بنویسم و خلاصه نویسی رو کمتر رعایت کنم

بکن باوئر فوتبال را در sc ویلشافن آغاز کرد و در 14 سالگی به جوانان بایرن ملحق شد و در 19 سالگی به تیم اصلی بایرن مونیخ پیوست
از سال 64 تا 77 یعنی سیزده سال را در باشگاه بزرگی چون بایرن ثابت بازی میکرد
در سال 64 کسی فکر نمی کرد این جوان 19 ساله بعدها به یک ابرستاره تبدیل شود
463 بازی و 47 گل زده ، همراه با بایرن نشان از بزرگی وی میدهد
قهرمانی های متعدد همراه بایرن که هر روز کلکسیون بایرن پررنگتر می شد
قهرمانی در بوندسلیگا در سالهای 69-72-73-74
سه مقام قهرمانی جام باشگاههای اروپا در فاصله سالهای 76-1974
قهرمانی در جام برندگان جام( جام برندگان اروپا) در سال 67 از مهمترین افتخارات باشگاهی وی بوده است
در سال 77 و در 32 سالگی به باشگاه کاسموس نیویورگ پیوست
و از 81 تا 83 هم به آلمان بازگشت و در 36 سالگی به باشگاه هامبورگ ملحق شد و در 28 بازی این تیم را همراهی کرد
و سر انجام در فصل (84-83) هم به کاسموس نیویورگ برگشت و بعد از کمتر از 1 سال ماندن، به طور حرفه ای کفش هایش را آویخت

در رده ملی وی در سه دوره جام جهانی بازی کرده(66-70-74) که دوران قدرت فوتبال آلمان هم بود
به ترتیب در جام جهانی 66 مقام دوم - در 70 مقام سوم و در 74 با شکست هلند قهرمان شدند که کاپیتان آلمان هم همین بکن باوئر بود
در کل وی 50 بار بازوبند کاپیتانی تیم آلمان را بر دست بسته و 482 بازی در بوندسلیگا انجام داده

بعد از پایان دوره بازیگری بکن باوئر علاقه خود را به مربیگری نشان داد و 2 جام جهانی 86 و 90 مربی آلمان بوده که واقعا و انصافا(واژه بهتری اگه هست بگین) دوران باشکوه تیم ملی آلمان بوده ، زیرا در 86 با شکست خوردن آرژانتین نایه قهرمان شدند و در 90 هم با مغلوب کردن آرژانتین قهرمان شدند تا بکن باوئر اوج قدرت یک مربی رو به دنیا نشان بده
وی در فصل (90-91) به عنوان مدیر فنی در تیم المپیک مارسی کار کرده است.
سمت فعلی وی هم رئیس باشگاه بایرمونیخ/ نایب رئیس فدراسیون فوتبال آلمان و همچنین رئیس کمیته برگزارکننده جام جهانی بوده

آواتار حمید شریفی
توسط   حمید شریفی   ۵۷۴۱ روز قبل

## لوتار ماتیوس ##

ملیت: آلمانی

متولد: 1961 (46)
قد: 1/743
پست: هافبک بازیساز


افتخاراتخصوصیات :قهرمان جام ملتهای اروپا در 96 - شوت های وحشتناک - جنگنده - نسبتا خشن اما دوست داشتنی
مهمترین افتخارات: قهرمان جام جهانی 90 و نایه قهرمانی در 86 شخصی: بهترین بازیکن اروپا در 90 و جهان در 91 _ دومین بازیکن برتر تاریخ آلمان بعد ار بکن باوئر _ بهترین هافبک تاریخ تیم ملی آلمان
بیشترین حضور در جام جهانی (82-98) _ دارنده بیشترین بازس ملی در اروپا با 150 بازی
گفتگو مهمت شول در اوایل بوندسلیگا 2006-2007 در مورد ماتیوس: او یک بازیکن بزرگ و قابل احترام بوده و خواهد بود و رهبری به مانند او دیگر وجود نخواهد داشت
لوتار بازی خود را از تیم محلی هرزنژراش آغاز کرد و در دوران نوجوانی زمانی که تنها 18 سال داشت (1979) به تیم مونشن گلاد باخ پیوست، تیمی که دهه 80 و 90 تیم بسیار قدرتمندی بود و هافبک های خوبی مثل لوتار - افن برگ و ... را به دنیا معرفی کرد.
ماتئوس با بازیهای خوب خود در این تیم به تیم ملی آلمان هم دعوت شد و از بازیکنان تیم ملی آلمان در جام جهانی 1982 بود که آلمان در فینال به ایتالیا باخت.
در این جام ماتئوس جوان ذخیره بوده و لیتبارسکی بزرگ تیم آلمان بوده است.
در سال 84تا 88 به بایرمونیخ پیوست و افتخارات بیشماری را بدست آورد کهمهمترین آن قهرمانی در بوندسلیگا در سالهای 85-86-87بوده است.
سپس در سال 88 به اینتر رفت و تا سال 92 در این تین عضویت داشت که واقعا دوران طلایی را در این تیم سپری کرد به حدی که مدیران اینتر اذهان داشته اند که بعد او دیگر هافبکی در اندازه های او پیدا
نکرده اند. به واقع او از بهترین شوتزنهای سری A و اروپا بوده است که چندین بار با ضربات وحشتناک خود دروازهها را لرزاند. در همان سال اول حضور خود (1888-1889) اینتر را قهرمان کرد و از 32 بازی انجام داده 9 گل به ثمر رساند. در کل 4 فصل وی 115 بازی و 39 گل در لیگ ایتالیا به ثمر رساند
در سال 1889 دوباره به بایرن مونیخ پیوست و سه بار(94-97-99) بوندسلیگا و دو بار (94-97) جام حذفی را به کلکسیون افتخاراتش افزود.


 

ماتئوس با بایرن نتوانست افتخارات اروپایی کسب کند و تنها در سال 1999 در آن فینال جام قهرمانان در حالی که تا آخرین دقایق 1 بر 0 جلو بودند دو بر 1 بازی را واگذاز کردند.
در سال 2000 وی به امریکا و باشکاه مترواستارز رفت و بعد از حدودا 1 سال کفشهای ارزشمندش را آویزان کرد.

در رده ملی وی با کسب تجربه در سال 82 که ذخیره بود، در سال 86 با موهایی روشن به عنوان هافبک دفایی کار می کرد و دیگر خود را کوچکتر از لیتبارسکی و بره مه نمی دید و آلمان با کمک هافبک های خوب خود تا فینال پیش آمد ولی در مقابل اعجوبه ای چون مارادونا که به تنهایی تیمی بود کم آرودند و بازی را 3بر2 واگذار کردند که 2 گل آلمان را رومنیگه و فولر زدند
در جام جهانی 90 آلمان با بازیکنهای پخته و مهاجمینی گل زن ، وحشتناک کار را آغاز کردند و فقط قهرمانی این تیم را به آسایش می رساند
در این جام ماتئوس انصافا یکه تاز بود و رهبری رویایی برای تیمش بود( من بازیهای آلمان در اولین حضور خود در جان جهانی تا آخرینشو دیده ام ، البته از فیلم و گرنه سن من که نمیرسید.در دو جام 86و90 به واقع جام مارادونا و ماتئوس بود) ماتئوس در یکی از بازیها که به گمانم یوگوسلاوی بود لوتار که هافبک بازیساز بود 2گل زد هر دو هم شوت از پشت محوطه که یکیش از بهترین گل های آن جام بود
در فینال باز هم نبرد ماتئوس و مارادونا بود و وقت انتقام فرا رسیده بود
آلمان پرستاره تر از آرژانتین بود و با دروازبانی چون ایگنر و مدافعی مثل کوهلر و هافبک های استسنایی چون هسلر- بره مه - لیتبارسکی- ماتئوس و خط حمله ای عالی با بودن کلینزمن و رودی فولر قهرمانی را بدست آوردند و لوتار در پایان به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شد و مرد سال اروپا گردید.
در یورو 96 هم قهرمان شدند ولی در جام جهانی 98 ماتئوس پیر شده بود و یک مدافع بود و آلمان تا نیمه نهایی هم بالا نیامد.
در دوره مقدماتی یورو2000 وی از بازیهای ملی خداحافظی کرد تا عاشقان او چشمانی پر از اشک داشته باشند.
ماتئوس 150 بازی ملی و 23 گل زده دارد
وی در دو جام جهانی 86-90 در منتخب جام بوده است و سالها کاپیتان آلمان بوده و بعد او این بازوبند به کلینزمن - کان - بالاک داده شده
البته وی بازیکن تکنیکی نبوده بلکه یک رهبر تمام عیار بوده که در منتخب تاریخ جام جهانی او را قرار نداده اند و نام پلاتینی - کرایوف - بکن باوئر است که اگر بکن باوئر را مدافع حساب کنیم او جایگزین خوبی است

در رده مربیگری هم ماتئوس با راپید وین اتریش آغاز کرد یکسال بعد هم مربی ستاره سرخ بلگراد شد و این تیم را قهرمان یوگوسلاوی کرد و همچنین برای اولین بار در تاریخش ، بلگراد توسط ماتئوس به جام قهرمانان صعود می کند
در آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی 2006 ، ماتئوس مربی مجارستان می شود تا عملا اسم بزرگی در میان مربیان پیدا کند
من شخصا از رفتن او ناراحت بودم و هستم و بازی بالاک یاد او را برایم زنده می کند
در ادامه به فلومنینزه برزیل رفت ولی چند ماه بیشتر دوام نیاورد تا مربی گری سالزبورگ اتریش شود و حالا هم با این تیم کار می کند
آواتار رامین علیزاده
توسط   رامین علیزاده   ۵۷۴۱ روز قبل
اطلاعات خوبی کسب  کردیم ممنونیم
آواتار ali deghan
توسط   ali deghan   ۵۷۰۱ روز قبل

شیر مرغ برای فروشی نداری؟

آواتار تارا احمدی
توسط   تارا احمدی   ۵۶۶۴ روز قبل

الساندرو دل پیرو

متولد 9 نوامبر 1974 در شهر Conegliano ایتالیا می باشد . پست تخصصی او حمله است و از سال 1993 عضو باشگاه یونتوس است. بزرگترین مهارت او دیریبل کردن مدافعان حریف با سرعت بالا می باشد و اینطور به نظر میرسد که او از هر جایی در زمین به راحتی به سمت هدفش نشانه می گیرد.

اولین باشگاهی که او عضو بود تیم دسته دومی پادوا بود که فقط به مدت 2 سال در آن باشگاه بازی کرد و در سال 1993 به باشگاه یونتوس منتقل شد و تا کنون هم در این باشگاه مانده است . او با باشگاه محبوب شهر تورین عناوین قهرمانی زیادی از جمله : شش بار قهرمانی در لیگ سری A ایتالیا - کالچو - در سالهای 95/97/98/2002/2003 و 2005 و یکبار قهرمان جام باشگاهای اروپا در سال 1996 و همچنین در این سال قهرمان جام تویوتا هم شده است . او در دوران اوج بازیگری خود در سالهای 8-1997 رکورد 21 گل در سری مسابقات سری A ایتالیا و به پایان رساندن جام UEFA همان سال با 10 گل - که گل به یاد ماندنی او در بازی یک چهارم نهایی در مقابل موناکو از روی یک ضربه ایستگاهی هنوز هم در اذهان است - را بر جای گذاشته است .

شایعاتی در خصوص دوپینگ او در ابتدای فصل 9 -1998 بر سر زبانها افتاد و در اواسط همان فصل او به شدت از ناحیه زانو در مسابقه ایی که با نتیجه 2 - 2 در مقابل اودینزه پایان یافت مصدوم شد و تا پاپان فصل از جوامع ورزشی به دور بود و این باعث شد که یونتوس بدون دل پیرو در آن سال به رتبه ششم جدول اکتفا کند . خیلی از هواداران یونتوس از او انتقاد کردند که او قبل از اینکه بطور کامل از مصدومیت رهایی پیدا کند به بازی برگشته و این حالت باعث افت چشمگیر بازی های او نسبت به سالهای قبل شده است . Nickname او Pinturicchio است و این اسم را جیانی آنجلی هنگامی که در یک نمایشگاه نقاشی او در میان تابلوی نقاشی از دو نقاش معروف پینتوریچیو و رافائل در کنار روبرتو باجیو قرار داشت به او داد .

یکی از استعداد های او در نقش یک مهاجم فوتبال این است که می تواند از نقاط مختلفی به دروازه حریف حمله کند و بعنوان یک مهجام از سرعت بالایی جهت نفوذ به عمق دفاع حریف برخوردار است.خلاقیت و توانایی بالای او عمده ترین دلیل انتخاب او از طرف مارچلو لیپی مربی دهمه 90 یونتوس بوده است . دل پیرو با سرعت با زیدان اینزاگی به یکی از بهترین خطوط حمله ایتالیا تبدیل شدند. بعد ها با دیوید ترزگه و پاول ندود ترکیب موفقیت آمیزی را برای یونتوس به ارمغان آوردند.
بر خلاف درخشش او در تیم و مسابقات باشگاهی او امید چندانی برای دعوت شدن به تیم ملی ایتالیا را ندارد . او در جام جهانی 1998 به علت اینکه به تازگی از آسیب دیگی رها شده بود نتوانست مکمل خوبی برای روبرتو باجیو باشد و اشتباهات جبران ناپذیری را در مقاب نروژ انجام داد که باعث از دست رفتن دو مقعیت مسلم گل برای ایتالیا شد. و همچنین دو سال بعد که او مهاجم اصلی تیم ملی ایتالیا بود در جام باشگاه های اروپا در دقایق پایانی دو مقعیت گل دیگر را از دست داد و بخت را به تیم فرانسه تقدیم کرد.

در جام جهانی 2002 با وجودی که دل پیرو اولین گل تیمش را در درون دروازه مکزیک قرار داد و شایستگی های بسیاری داشت ولی نتوانست در دور دوم مقابل کره جنوبی کار مثبتی برای تمی کشورش انجام دهد. و توسط مربی علاقمند به بازی دفاعی ایتالیا جیوانی تراپاتونی تعویض شد.

او همچنین در مسابقات جام ملتهای اروپا در سال 2004 هم برای تیم ملی ایتالیا به میدان رفت . بعد از بازیهای جام ملتهای اروپا در سال 2004 مربی یونتوس از مارچلو لیپی به فابیو کاپلو تغیر یافت . کاپلو کسی بود که به دل پیرو و توانایی او اعتقادی نداشت و بر همین اساس قرار دادی با زلاتان ابراهیمویچ بستنند و در اکثر مواقع او را روی نیمکت می نشاند. مختصاصان اعتقاد دارند که دل پیرو به دوران طلایی خودش بازگشته و بازی های قابل توجهی از خودش در سری مسابقات لیگ کالچو نمایش داده است . او تا فوریه 2006 برای یونتوس 16 گل زده بود.

او تا کنون 199 گل باشگاهی را در کارنامه اش ثبت کرده است که رکورد قبلی از آن ِ جیامپیرو بونیپرتی با 183 گل باشگاهی بوده است.
طبق آماری که در سال 2002 منتشر شد الساندرو دل پیرو بیش از یک میلیارد طرفدار در دنیا دارد که به عنوان محبوبترین فوتبالیست در این سال در دنیا انتخاب شد . لازم به ذکر است که در ایران نیز دل پیرو یکی از محبوبترین بازیکنان فوتبال میباشد
اخلاق خوب ، سر به زیر بودن و همچنین بازی خوب وی دلیل محبوبیت چشمگیر این فوتبالیست میباشد .

برخلاف شایعاتی که گاهأ در روزنامه ها و حتی تلویزیون ایران گفته میشود . دل پیرو دارای یک همسر به نام سونیا میباشد که از یکی از خانواده های بسیار با اصالت و شناخته شده ایتالیایی است .

آواتار mohammad javadi
توسط   mohammad javadi   ۵۵۳۰ روز قبل
آقا عالی بود دمتون گرم