1- سوت پایان که به صدا در آمد و استقلال که حذف شد، بیش از آنکه از ناکامى این تیم ناراحت باشیم، تاسف خوردیم بابت بردى که بدل شد به باخت. تاسف خوردیم بابت اینکه استقلال دیدارى را از دست داد که برنده آن بود. این البته همه قصه نیست اما تلخ ترین قسمت قصه فوتبال ایرانى است.
۲- وقتى استقلال با سرمربیگرى امیر قلعه نویى نخستین بازى خود در لیگ قهرمانان آسیا را به حریف عربستانى باخت از قلعه نویى انتقاد کردیم که چرا یک بر صفر جلو افتاد اما در دقایق پایانى ۲ گل خورد و بازى برنده را باخت. قلعه نویى را متهم کردیم به اینکه مدیریت نداشته تا بازى برنده را اداره کند. متهمش کردیم که از چندین و چند راهکار مشخصى که براى حفظ و اداره بازى برنده وجود دارد، هیچ یک را به کار نبرده است.
۳- یک ماه بعد على دایى در تهران و در ورزشگاه آزادى مقابل چشمان یکصد هزار تماشاگر مشتاق، بازى برنده را به عربستان واگذار کرد. گل را که زدیم، کشیدیم عقب. چسبیدیم به لاک دفاعى. یک تعویض کمر تیم ما را شکست. مربى پرتغالى عربستان یک تعویض انجام داد و تیم ما بازى برنده را با بازى بازنده تعویض کرد. روته مولر بعد از بازى گفت: «به بچه ها گفتیم عقب نکشید، گوش نکردند»!
۴- حالا نوبت رسیده به صمد مرفاوى. صمد مرفاوى در عربستان بازى برده را با باخت عوض کرد. آب هم از آب تکان نخورد! کسى گریبان صمد مرفاوى را نمى گیرد. کسى از او نمى پرسد که راهکارش براى حفظ بازى برده چه بوده که به محض آغاز نیمه دوم گل تساوى را دریافت کرده! مربیان ما «انگیزه دهنده» نیستند. معناى کلمه انگیزه دادن را نمى دانند. مربى فکر مى کند که براى انگیزه دادن باید تیمش را تحقیر کند. یک فرقى وجود دارد بین انگیزه دادن و انگیزه گرفتن! مربیان دیگرى هم هستند که از آن سمت بام مى افتند. توهین نمى کنند اما انگیزه هم نمى دهند. تیمشان «گرم» به رختکن مى رود و «سرد» بیرون مى آید. به محض شروع نیمه دوم گل تساوى را دریافت مى کنند. تیمشان مى چسبد به دفاع و هر چه مربى فریاد مى زند بیایید بیرون، گوش نمى کنند!
۵- صمد مرفاوى فقط یک تعویض مى کند. فابیو را مى کشد بیرون و جبارى را مى آورد داخل. همین! نگاه نمى کند به مدافعان و هافبک هاى خسته اش! روى نیمکت نفر ندارد بفرستد داخل زمین. از اول فصل آنقدر از رینالدو و محبوب مجاز و میلاد نورى و بقیه نیمکت نشین ها بازى نگرفته که حالا در آخر فصل همه تبدیل شده اند به «مرد روزهاى تعطیلات»! صمد نمى تواند مدافعان خسته اش را عوض کند. نمى تواند هافبک هاى خسته اش را عوض کند. روى نیمکت نفر دارد اما نفراتش را براى این روزهاى سخت آماده نکرده و به آنها میدان نداده. تر و خشکشان نکرده. آنها را نساخته براى روزهاى مبادا. این مى شود که صمد مرفاوى در لیگ قهرمانان آسیا تعویض نمى کند. تیمش دو ماه است که از فرط خستگى مثل «بایسیکل ران» چوب کبریت مى گذارد لاى چشم هایش اما تا کسى رباطش پاره نشود از ترکیب بیرون نمى آید.هادى شکورى و سیدصالحى تعطیل مى شوند. صمد آنقدر از اینها کار کشیده که رباطشان رفته تعطیلات! لیگ تمام شد و بیژن کوشکى بازى نکرد. از اول تا آخر فصل مصدوم بود؟ میلاد نورى هم مصدوم بود؟ بازیکنان امید استقلال هم مصدوم بودند؟
۶- دلمان سوخت. استقلال مى توانست برنده از زمین بیرون بیاید و نتوانست. الشباب هم مى توانست بازنده از زمین بیرون بیاید اما نیامد. تفاوت این دو تیم در رختکن هاست. در نیمکت هاست. در سرمربى هاست. دو سرمربى داریم. یکى بازنده به رختکن مى آید و برنده از زمین خارج مى شود. دومى برنده به رختکن مى رود و بازنده از زمین بیرون مى آید. سرمربى برنده تعویض طلایى دارد و سرمربى بازنده اصلاً نیمکت نشینانش را قابل نمى داند که آنها را بازى دهد. به نظر شما عجیب بود که استقلال باخت؟
۷- به آندو گفتم: کمى از صمد مرفاوى برایمان بگو. کسى که مربى تو بود. کسى که تو را از دفاع راست به هافبک وسط برد و کمک کرد تا تبدیل شوى به آندو تیموریان.
آندو گفت: «آقا صمد به ما یاد داد که براى بردن بجنگیم. به ما گفت: پایت را بگذار روى سینه بازیکن حریف و از روى او عبور کن و بازى را ببر. من بردن را از او یاد گرفتم.»
سوال؛ کسى که بین دو نیمه در رختکن تیم برنده را تحویل گرفت، همان بود که به آندو «بردن» را یاد داده بود؟