هر زمان استقلال برنده میشد سوژههای حاشیهای اطراف تیم هم به شدت کم میشد اما برخلاف همیشه در روزی که استقلال برنده بازی حساس هفته سی و سوم شده بود، انواع و اقسام اتفاقات در این تیم رخ داد که یکی از آنها موضوع درگیریهای مرفاوی و مجیدی در حین بازی بود که دامنه آن به رختکن هم کشیده شد و تبدیل به یک فیلمفارسی به تمام معنا شد.
شروع دعوا
ماجرا از لحظهای استارت خورد که آرش برهانی موقعیت خوبی را برابر دروازه راهآهن از دست داد. از آن لحظه به بعد میشد فهمید که تعداد پاسهای منتهی به آرش از سوی همتیمیهای او کم و کمتر شد تا اینکه فرهاد مجیدی در یک صحنه به جای آنکه به آرش برهانی که در موقعیت مناسبی برابر هجدهقدم ایستاده بود پاس بدهد خودش نفوذ کرد و داد و بیداد مرفاوی شروع شد. مرفاوی بلافاصله پس از این اقدام مجیدی که در عمد یا غیرعمدی بودن آن شبهاتی وجود دارد به شدت نسبت به این رفتار مجیدی واکنش نشان داد و تا جایی پیش رفت که یک پای او از خط طولی گذشت.
درگیری لفظی
صدای داد و فریاد مرفاوی بلند بود که تصویر بسته او از اسکوربورد پخش شد. در آن لحظه کلمهای از دهان مرفاوی خارج شد که به راحتی میشد آن را لبخوانی کرد. بلافاصله پس از آن فرهاد مجیدی جواب مرفاوی را داد و با حرکت دستهایش به سمت نیمکت به حاضران در ورزشگاه فهماند که در حال جنگ با مرفاوی است. این جر و بحثها سر و صدای هواداران را هم بلند کرد.
لغو تعویض مجیدی
صمد مرفاوی وقتی واکنش مجیدی را دید به سمت نیمکت برگشت و به یکی، دو تن از بازیکنانش دستور گرم کردن داد تا مجیدی را بیرون بکشد. در همان لحظه مجید نامجومطلق با یک شیشه آب به سمت مرفاوی رفت و او را دعوت به آرامش کرد. نامجومطلق از مرفاوی خواست تا در عصبانیت تصمیمگیری نکند و در واقع دستور تعویض را وتو کرد.
درگیری مرفاوی با سکوها
باید به این نکته هم اشاره کنیم که در خلال داد و فریادهای مرفاوی وقتی تماشاگران در حمایت از کاپیتان استقلال شروع به تشویق مجیدی کردند، مرفاوی رو به سکوها هم فریادی کشید و با حرکت دست به آنها معترض شد. این رفتار صمدآقا موجی از عصبانیت را در میان طرفداران استقلال پدید آورد و آنها را بر آن داشت تا علیه مرفاوی هم شعار دهند. این اتفاق در پایان بازی هم تکرار شد و تماشاگران تیم به جای ابراز شادی به خاطر برد استقلال نسبت به رفتارهای مرفاوی معترض شدند.
فرار فرهاد
از آنجا که مجیدی بازیکن باتجربهای است و میدانست که پس از پایان بازی همه خبرنگاران به سراغش خواهند آمد به محض به صدا درآمدن سوت پایان بازی با سرعت به سمت رختکن دوید تا گرفتار خبرنگاران نشود. در این میان مشاور جوان واعظ !!! به سرعت به سمت مجیدی رفت و او را به رختکن برد تا با مصاحبههایش بیشتر وارد حاشیه نشود.
حمایت شدید تماشاگران
یکی از نکات جالب توجه این بازی عجیب آنجا بود که وقتی استقلال گل زد طرفداران این تیم به جای شادی جهت برد تیمشان علیه مرفاوی شعار دادند و درخشش فرهاد مجیدی را به رخ او کشیدند. آنها به محض گلزنی فرهاد شعار جدیدی سر دادند که «فرهاد جهانی شده ... صمد فراری شده ...» آنها با اشاره به قرار گرفتن اسم فرهاد مجیدی در جمع گلزنان پنج گله لیگهای قارهای این موضوع را به رخ مرفاوی کشیدند و به او هشدار دادند که حق ندارد با این بازیکن بدرفتاری کند.
دعوا در رختکن
به محض ورود کادرفنی به رختکن بهزاد غلامپور که پیش از این یکبار هم هنگام پشت چشم نازک کردن سیاوش اکبرپور برای مرفاوی بالاخواه سرمربی استقلال درآمده بود به پشتیبانی از مرفاوی به مجیدی حمله کرد.
فرهاد هم که تا آن لحظه کاری به کار کسی نداشت به محض مشاهده چنین رفتاری در دفاع از خودش در مقام پاسخگویی برآمد و در همین میان مرفاوی وارد رختکن شد. ورود مرفاوی به رختکن بهزاد غلامپور را شیر کرد تا بیشتر علیه فرهاد مجیدی موضع بگیرد و این اتفاق کافی بود تا جر و بحثها بالا بگیرد و طرفین از خجالت هم درآیند. هرچند که در این میان محمود بابایی یا همان مشاور جوان واعظ دستش را جلوی دهان فرهاد گرفته بود و مانع حرف زدن او میشد و هر بار مجیدی دست او را کنار میزد او دست دیگرش را جلوی دهان فرهاد میگرفت. تا اینکه پس از پرتاب چند بطری از این طرف رختکن به آن طرف و شکسته شدن شیشه رختکن غائله خاتمه پیدا کرد.
بازیکنان علیه غلامپور
نکته جالب توجه در خلال درگیریهای پرسروصدای داخل رختکن استقلال حمایت همهجانبه بازیکنان ریز و درشت استقلال از همتیمیشان برابر دخالت بیمورد غلامپور بود. آنها از مربی دروازهبانها خواستند تا خودش را قاطی ماجرا نکند و سرش به کار خودش باشد. حتی برخی بازیکنان در لابهلای داد و بیدادها چند متلک هم به غلامپور انداختند و او را فرصتطلب خطاب کردند.
مصاحبههای خنثی
پس از آرام شدن اوضاع وقتی بازیکنان استقلال یک به یک از رختکن خارج شدند هیچکس حتی اشارهای اندک به اتفاقات درون رختکن نمیکرد و بیشترشان میگفتند «اتفاقی نیفتاده است...!» آنها حتی منکر داد و فریادهایی شدند که صدای آن تا بیرون رختکن هم میآمد.