سیدمهدی رحمتی حالا در سی و شش سالگی ، دوباره به روزهای نوجوانی
برگشته. دوباره باید برای جلب نظر یک مربی اسم و رسم دار تر از خودش بجنگد.
دوباره باید برای اثبات خود و شایستگی هایش تلاش کند؛ چرا که این بار ،
دست بالا را ندارد. این بار ، خیلی اوضاع به مرادش نیست.
او که می داند مربی آلمانی ، قطعا در مورد او هشدارهایی از سوی منتقدانش
دریافت کرده ، حالا به فرصت اندکی فکر می کند که در اختیار دارد تا نظر
مساعد شفر را جلب کند و در استقلال بماند. می داند که ماندنش در تیم به
مویی بند است و نمی خواهد اجازه دهد این آخرین فرصت برای ماندن در تیمی که
دوستش دارد را از دست بدهد.
در تمرین استقلال شفر ، بیش از دیگر بازیکنان عملکرد رحمتی را در نظر دارد.
او بارها میانه های میدان را رها می کند و به سمت دروازه می آید تا
سنگربان اسم و رسم دار را متوجه این واقعیت کند که حواسش به او هست!
اینکه رحمتی می تواند شفر را متوجه ارزش ها و توانایی های خود کند یا نه را
نمی دانیم. این هم که شفر تیر خلاص را به کاپیتان استقلال می زند و مجوز
خروجش از تیم را صادر می کند یا نه را نیز فعلا نمی توانیم بدانیم. با این
همه، خوب است که استقلال سرمربی ای داشته باشد که ترس را در دل همه
بیندازد. خوب است که تیم های ما روی نیمکت، مردی را داشته باشند که حتی
بازیکن های بزرگ هم بخواهند برای جلب رضایتش طوری بجنگند که چمن زیرپایشان
کنده شود یا با استخوان درد تمرین را ترک کنند.