کد خبر : ۸۴,۳۷۴
سال١٣٤٣- تیم جوانان دارایى، یک به یک حریفان خود را مغلوب مى کند. در بازى نیمه نهایى، جوانان راه آهن شامل فریدون معینى و رضا وطن خواه، بازى را مى بازند. در مسابقه پایانى و در فینال نخستین دوره مسابقه جوانان تهران، بچه هاى دارایى، تیم کیان را هم با دو گل از سر راه برداشتند. اسمى شده هاى کیان عبارت بودند از على پروین، پرویز قلیچ، محمود قمرى، قاسم پناه گر، بهروز کیانى. در تیم دارایى، خسرو هاتفى، امیر فرخجسته، مسعود عظیمى، غلام وفاخواه، خسرو امینى و منصور پورحیدرى، جنس دیگرى از فوتبال را عرضه مى داشتند.
پورحیدرى، ٥١ سال در فوتبال؛ منصورخان، ٤٨ سال در استقلال

 

دارایى قدر سرمایه هاى جوانش را مى دانست. منصور، خسرو، امیر، غلام خیلى زود به رحمت سپاسى، فریدون شهیدى، عبداله رحیمى، آوانس آوانسیان، اضافه شدند. به شهرام وزیرى، به ایرج سودآور!  باشگاه دارایى به سال ٤٦ تعطیل و منحل شد. پورحیدرى که چشم تاجى‌ها را گرفته بود راهى باشگاه تاج شد تا یکى از بهترین شاگردهاى موسیو رایکوف باشد. هم در تیم ملى، هم در تیم تاج!

منصور، یواش-یواش بدل مى شد به منصورخان و تبدیل مى شد به دستیار اول و کمک ارشد موسیو رایکوف. مردى که سازنده بود و جانشین خود را هم مى ساخت! پورحیدرى اما، فقط یک مربى نبود. در رفتار او، مایه هاى مدیریت و سرپرستى و غمخوارى، بارز بود و بارزتر مى شد. استقلال اگر منصور پورحیدرى را نداشت، در برهه اى از زمان تیم نداشت و در برهه مهم ترى وجود خارجى پیدا نمى کرد. استقلال را عشق سرپا نگهداشت.

عشق مبهوت‌کننده مردانى انگشت شمار که تاج سرشان، منصورخان بود. آقاى پورحیدرى که از گلوى خودش و خانواده‌اش مى زد تا استقلال بماند! تا استقلال نپاشد. استقلال که با منصور، در حضور رایکوف، نخستین ستاره آسیایى‌اش را روى سینه خود نصب کرده بود، دومین ستاره را توسط خود منصورخان کسب کرد، با کلى افتخار و مدال هاى دیگر. پورحیدرى، تیم ملى را هم به مدارج بالا و اعلا رساند. پورحیدرى، هم مربى، هم سرمربى و هم مدیرفنى تیم ملى شد.

قهرمان سال ١٩٩٨ بازى هاى آسیایى. درباره پورحیدرى، ده‌ها و صدها نکته مى توان گفت. نکته هایى از وفا، از فداکارى، از ایثار و گذشت، همه در یک دایره. همه در یک باره: ... دوست داشتن باورنکردنى استقلال! عشق خالصانه به استقلال! تیمى که بسیار چیزها دارد و بسیارى را هم ندارد، اما با وجود منصور پورحیدرى، انگار باکى از نداشته‌هایش نداشت و نباید مى داشت! منصورخان جاى همه‌چیزها را پر مى کرد. براى شناختن پورحیدرى و پى بردن به آثار شگرف و شگفت آفرین وجودى‌اش، باید پاى حرف هاى عباس کردنورى نشست، پاى حرف هاى جلال طالبى، بیژن ذوالفقارنسب، على فتح‌الله زاده، کاظم اولیایى... دوباره على فتح‌الله زاده! باید سرى زد به عمق سخنان ناصر حجازى درباره منصور پورحیدرى. باید به دلایل رفاقت عمیق ناصر و منصور پى برد. به ریشه هاى احترامى که امیر قلعه نویى، صمد مرفاوى، پرویز مظلومى، مجید نامجو و همه، براى بهترین شاگرد ایرانى موسیو رایکوف (منصور پورحیدرى) قایلند. درباره منصور پورحیدرى باید از همسرش پرسید و باید گوش سپرد به کلام گرم امیر یزدجردى که فوتبال را نیک دید و درباره‌اش نیک نوشت و از نیکمردى دفاع کرد. منصورخان، یکى از نیکان و پایمردان بود، هست و خواهد بود.

۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۱۴:۴۵
اردشیر لارودی |

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید