با این حال کم بودند تعداد کسانى که این اختلاف را تمام شده مى دانستند. از فحواى کلامش می توان فهمید که او تمایلى به حضور قلعه نویى در استقلال ندارد و به گفته خودش هنوز هم «تکلیفش» مبارزه با فوتبال «ناپاک» است. با ما همراه باشید:
• بهتر است مصاحبه را این طور شروع کنیم. در فوتبال ایران رسم بر این است که مدام یک نفر تخریب مى شود، بعد تیم افت مى کند و سپس نفر جدید روى کار مى آید. به درست و غلط بودن این مساله کارى نداریم. حالا هم گویا فضا فراهم است. خیلى ها روى غیر ورزشى بودن شما تاکید مى کنند.
- اینها بهانه هاى افراد سفسطه گر و مغلطه کار است که مى خواهند رویه هاى کودکانه خود را پیش ببرند. ضمن اینکه من حرف هایم را درباره مدیریت و محتواى آن زده ام.
بحث مدیریت بحث فراگیرى است که هر مدیرى این توانمندى و این هنر ذاتى را دارد ،باید بتواند از این توانایى ذاتى اش استفاده کند و مجموعه اى را مدیریت کند. طبیعى است این مدیر باید در چهارچوب هاى تعریف شده کارش را انجام بدهد. من در گذشته اعلام موضع کرده ام. اول اینکه فرض بگیریم بنده غیر ورزشى ام. ورزشى را چه مى دانند؟ اول ورزشى بودن را مشخص کنند. ضمن اینکه اینهایى که اکنون در ورزش هستند چند درصد آنها به تعبیر منتقدین، ورزشى هستند؟ اما اگر تعریف غیر ورزشى این است که آدم بیاید قالتاق بازى و شامورتى بازى ها و بدى هاى ورزش را وارد کارش کند، این هم یکى از آن تعاریف است.
اگر باور به این داریم که ورزش در دنیا، امروزه به صنعت گسترده اى تبدیل شده ، باید حضور مدیران فرانگر را در ورزش بپذیریم. یعنى شما نگاه کنید چندین رشته ورزشى وجود دارد که در کنارش هم صنعت به کار مى برد، هم علم مدیریت و هم بحث تجارت و بازرگانى. اگر مدیر ورزشى را این طور تعریف کنیم که فقط ورزش را بفهمد، مطمئنا در دنیاى امروز که ورزش به صنعت تبدیل شده بعضى ها نمى توانند موفق باشند چرا که کسانى که در مصدرهاى مختلف ورزش حضور دارند باید هم سیاست را خوب بفهمند، هم فرهنگ، هم معضلات اجتماعى، هم بحث تجارت. این فرد با این نوع نگاه مى تواند مجموعه اى را اداره کند. حالا ما نمى گوییم در هر کدام از این ها باید استاد باشد اما باید از وجود کارشناسانى در هر زمینه استفاده ببرد. اگر یک فردى ورزشى بود و فاقد این نگاه ها بود و صرفا نگاه ورزشى داشت، آیا مى توانیم از این فرد به عنوان مدیرى موفق یاد کنیم؟
• گویا شما با این صحبت ها، مستقیما به فشارهایى که براى برکنارى صمد مرفاوى آمده اشاره مى کنید؟
- بله، یکى مى گوید مرفاوى مناسب استقلال نیست، یکى مى گوید مرفاوى مربى سالمى است، دیگرى مى گوید باید به او فرصت داد، نفر بعدى مى گوید که مرفاوى را نباید عوض کنید. نگاه هاى متنوع و متفاوتى وجود دارد اما بحث من این است که کمى با تعمق با مسائل برخورد کنیم. چون عادت نکرده ایم با تعمق مسائل را ببینیم و چون فکر مى کنیم تنها ما هستیم که بهتر از دیگران مى فهمیم و دیگران چیزى نمى فهمند و تنها ما ورزشى ها ژورنالیستها را مى فهمیم، همین عامل باعث شده امروز فوتبال و ورزش ما اینجا ایستاده است!
• چیزى که خیلى مورد انتقاد قرار مى گیرد، این شعار شما براى فوتبال علمى بود. ۲ روز قبل از داربى هم شما در مصاحبه اى گفتید که فوتبال ما نتیجه گراست و به این باور رسیده اید که در این فوتبال نمى شود کارهاى زیربنایى انجام داد. آن شعار شما در ابتداى فصل و این حرف هاى جدیدتان به نظر نوعى عقب نشینى است؟
- وقتى مى گوییم فوتبال علمى، یعنى اینکه آدم هاى بى سواد باید از ورزش و فوتبال بروند و به جاى آنها افراد باسواد با تفکرات توسعه اى حضور داشته باشند. رفتار لمپنیزم باید از ورزش و فوتبال بیرون برود اگر این مهم اتفاق افتد و افرادى با نگاه برنامه اى و توسعه اى ورود پیدا کردند آن موقع باید انتظار پیشرفت را داشت.
• واقعا این شدنى است؟
- شما مطمئن باشید، تغییرات و تحول همیشه همراه با مقاومت است. نکته اى که براى من اهمیت دارد، این است. افراد فرهیخته اى که من از مصاحبت و مشورت آنها ایده مى گیرم و عمدتا از قشر فهیم ورزشى و غیرورزشى دانشگاهى هستند، مى گویند باید از یک جایى شروع مى شد.
• شاید اگر شما در باشگاهى کوچک به جنگ با «بى سوادهاى» فوتبال مى رفتید، این رفتار تبعات کمترى داشت اما شما مدیر باشگاهى هستید که هواداران بسیارى دارد و این هواداران به همه اتفاقات حساس اند.
- این جور نباید ورود پیدا کنیم. قطب فوتبال ایران، چه بخواهیم چه نخواهیم استقلال و پرسپولیس هستند. این ۲ باشگاهى هستند که طرفدار در سطح ملى دارند. باور بر این است که اگر این ۲ باشگاه در مسیر تحول قرار بگیرند، مطمئنا در فوتبال ایران تاثیرگذارند. ما اگر از باشگاه استقلال شروع کردیم، رفتارمان خیلى با طمأنینه بود. وقتى آمدم به استقلال، این تیم از ۵ بازى ۵ یا ۴ امتیاز گرفته بود. طبیعى بود که باید سرمربى تیم عوض مى شد اما اینکار را نکردم.
• سازمان تربیت بدنى موافق بود؟
- سازمان تربیت بدنى دخالتى در این مسائل ندارد.
• آن موقع این شائبه مطرح شد که رئیس سابق سازمان تربیت بدنى معتقد بود به جاى سرمربى تیم باید مدیرعامل عوض مى شد؟
- من کارى به شایعه ها ندارم. اجازه بدهید من نکته اى را بگویم. هر مدیرى براى خودش مانیفستى دارد و بر اساس آن جلو مى رود. بنده کسى نبودم که با توصیه کسى، فردى را انتخاب کنم یا کسى را برکنار کنم.
• یعنى شما این شایعه را تکذیب مى کنید؟
- من اصلا چنین آدمى نیستم. شما مطمئن باشید اگر قرار باشد کسى را به من تحمیل کنند یا به من فشار بیاورند که کسى را برکنار کنم، آن روز خودم مى روم. در هر صورت یک مدیر باید این اختیار را داشته باشد که با مشورت هیات مدیره اش بتواند باشگاه را اداره کند. ما باید تلاش کنیم که پاى در مسیرى بگذاریم که در آینده نشانى از روشنایى داشته باشد. آن زمان مى توانستم مربى تیم را خیلى راحت عوض کنم. اتفاقا به من هم گفتند. فضا هم فراهم بود اما من این کار را نکردم و از مربى ام حمایت کردم. جالب است آن زمان حمایت کردم، هیچ کس مقاومت نشان نداد، حتى فضاى ژورنالیستى هم سکوت کرد. این جاى تعجب ندارد ؟
• دلیل حمایتتان چه بود؟
- اعتقادم این بود که باید خط و خطوطى را با سرمربى سابق مشخص مى کردم. در باشگاه استقلال تعریفى وجود نداشت که سرمربى تا کجا اختیار دارد. فقط یادم است، وقتى به سرمربى قبلى گفتم که شما فقط به فکر تیم باش، بعضى روزنامه ها نوشتند واعظى با فلان کس اختلاف دارد. این را خوب بلد بودند، بنویسند. شاید هم چون روحیه ایشان را مى دانستند! در صورتى که در آن مقطع بحث اختلاف نبود. ما آمدیم تعریف کردیم که هر کس چه وظیفه اى دارد و این تعریف هم آرام آرام پیش رفت.
• از سوى سرمربى سابق پذیرفته شد که تنها مى تواند در آن حیطه فعالیت کند؟
- به هر جهت بحث پذیرفتن یا نپذیرفتن نبود. این چهارچوب منطقى بود که باید عمل مى کردند و طبیعى بود که او هم به کار خودش مى پرداخت. حالا چه اتفاقاتى بعدا افتاد، بحث جدایى است. او کار خودش را انجام مى داد و ما هم کار خودمان را. ضمن اینکه بنده نشست هاى خودم را با سرمربى و عوامل دیگر داشتم.
توجه کنید ما پارسال ۲ دربى برگزار کردیم که هر کدام حاشیه بسیارى را به خودش اختصاص داد. بروید بپرسید که چه کسى آن حاشیه ها را جمع کرد و چه کسى حاشیه را درست کرد. من به عنوان مدیرعامل درست کردم؟ در بازى برگشت هم همین اتفاق افتاد. بروید ببینید که حاشیه بازى رفت و برگشت را چه کسى درست کرد. من که در کنار زمین نبودم، کنار تیم که نبودم. پس من درست نکردم. مهم این است که چه کسى حاشیه ها را جمع کرد. بعد از آن بازى ما تا پایان لیگ چند تا برد آوردیم؟ سیر نزولى استقلال آغاز شد اما من بازهم حمایت کردم. همزمان در لیگ قهرمانان آسیا شرکت کردیم. مى دانید که ما درگروهمان آخر شدیم، دوباره چه کسى حمایت کرد؟ خیلى مهم است. فراموش نکنیم که چه بودیم و چه شدیم. من نسبت به سال گذشته کمترین حمایت را از صمد مرفاوى انجام داده ام. الان مگر تیم کجاست؟ ما وضعیت بدى نداریم و هنوز ۸ بازى دیگر تا پایان فصل داریم و در لیگ قهرمانان آسیا هم چهارم نشده ایم. این بى انصافى است. اگر امروز در این شرایط مى بینید این اتفاقات مى افتد، من بارها گفته ام چون صمد مرفاوى آنقدر رابطه ژورنالیستى ندارد و توان پرداخت هزینه به برخى از افراد مشخص را هم ندارد که از او حمایت کنند. اینگونه به او مى تازند!
• این خوب است یا بد؟ چون خیلى ها نداشتن رابطه ژورنالیستى خوب را یکى از ضعف هاى مرفاوى مى دانند.
- مى خواهم این را بگویم. امروزه رابطه ژورنالیستى قوى ، بخشى از آن تامین مالى است. این را که نمى شود کتمان کرد. آیا کسى مى تواند این موضوع را منکر شود؟ به اعتقاد من تخریب مرفاوى پروژه است. شما فکر نکنید، تخریب مرفاوى یک امر عادى است. یک پروژه است و برخى ها خبر ندارند که این داستان طراحى شده است و ناآگاهانه وارد این پروژه مى شوند. بازى هاى ژورنالیستى با بعضى افرادى که خودشان نمى دانند گام در جهت چه افرادى مى گذارند. از تخریب مرفاوى به چه چیزى مى خواهند برسند؟ اصلا فرض بگیریم که مرفاوى از استقلال رفت شما فکر مى کنید دنبال چى هستند؟ فکر مى کنید این افراد خیر و صلاح استقلال را مى خواهند؟ یک عده هستند که آلت دست کسانى شده اند که پروژه را طراحى کرده و آنها در بى خبرى سپرى مى کنند.
• شما قبول دارید شروع کننده این بازى به یک نحوى خودتان بودید؟ شاید غیر قابل کتمان باشد که یک مربى آدمى است که رابطه دارد و سعى کرده با رابطه خوبى که با خبرنگاران ایجاد مى کند وضعیت رسانه اى را به سود خودش تغییر دهد. در فوتبال حرفه اى این خودش یک حسن است و به اعتقاد بسیارى مرفاوى نتوانسته از این ابزار به خوبى استفاده کند. شاید این نکته منفى در على دایى هم وجود داشته است.
-من خیلى از روشنگرى ها را نکرده ام. گذاشته ام در یک روز مناسب با تحلیل مناسب صحبت کنم.
• ببخشید اما ساختار فوتبال ایران به نحوى است که یک دفعه مدیرعامل باشگاه عوض مى شود و ممکن است شما را بردارند. اگر آن موقع شما را برداشتند، این استنباط نمى شود که چون شما برکنار شده اید، این حرف ها را مى زنید؟
- مطمئن باشید قبل از اینکه احیانا بخواهم یک روز بروم حرف هایم را مى زنم.
• قبول کنید که ساختار فوتبال ما طورى است که امکان دارد یک دفعه شما را همین فردا بردارند؟
- بارها گفته ام، اراده رفتنم با خدا است. اگر بخواهم یک روزى بروم، قبل از اینکه بروم حرف هایم را مى زنم و نمى گذارم چیزى بماند. من مثل برخى ها نیستم که بگویم حرف ناگفته دارم. من در زمان مناسب، خیلى از صحبت ها را خواهم گفت و هیچ تعارفى هم نخواهم داشت. بگذارید یک چیزى را به شما بگویم. من به استقلال نیامده ام که به واسطه استقلال نردبانى براى خودم بسازم و بالا بروم. اگر به نمایندگى مردم باشد که در شوراى شهر بوده ام، نیازى نمى بینم. اگر پست ومقام دولتى باشد که گرفته ام و داشته ام و پس داده ام. بنده نیازى به این چیزها نمى بینم. اگر بعضى ها در کنار تیم هاى بزرگ کاندیدا شده اند و راى لازم را نیاورده اند، آنها باید دست و پا بزنند. من هیچ نیازى ندارم. چون نیازى به پست و مقام ندارم و حرف هایم را روشن و صریح مى گویم و تعارفى نداشته ام و بدهکار هیچ کسى هم نیستم. هر روز هم که صلاح نبینم، خیلى راحت و بدون حرف و سخن مى روم.
• یعنى شما هیچ نگرانى ندارید که فردا روزى بگویند شما نباید باشید.
- اصلا. حتى یک اپسیلون. همانطور که گفتم من به دنبال این نیستم که براى خودم نردبان بسازم. اصلا قائل به نردبان نیستم که بخواهم از آن بالا بروم. من یک تکلیفى دارم و تنها آن را انجام مى دهم. مى خواهم این را به شما بگویم، این مردم نیستند که به من آبرو مى دهند. آبرو را خدا به من مى دهد.من کارى نمى کنم که مردم براى من آبرو جمع کنند. اگر پیش خدا بى آبرو باشم اما پیش مردم آبرو داشته باشم، که این کار شیطان است.من آبرویم را از خدا مى خواهم. ضمن احترامى که براى مردم قائل هستم ، من هیچ سودى از استقلال نمى برم. من به جرات مى گویم که فصل گذشته راحت بعضى از افراد که نفعى از استقلال داشتند، مبالغ میلیاردى ضرر کردند. اسم خاصى را نیاوریم. نقل قول از کسى که مى گفت ۲ میلیارد مبلغ نیمکت استقلال است. شما طبیعى بدانید که برخى ها به خاطر همین منافع شان پروژه اى داشته باشند. آنها کشیک مى کشند که باز دست درازى کنند و راهى براى خود باز کنند.
•شما در مصاحبه اى گفته بودید فوتبال ما احساسى است...؟
-دقیقا. اعتقاد من و خیلى از کارشناسان بر این است که کل ورزش از جمله فوتبال ما احساسى و نتیجه گراست. جام هایى که به دست آمده قابل احترام است آنهایى که براى این جام ها زحمت کشیده اند احساس غرور دارند و آنهایى که پشت پرده احیانا رفتارهاى خوبى نداشته اند با وجدان خود درگیر هستند (اگر وجدانى باشد). تا زمانى که فوتبال ما احساسى و نتیجه گرا باشد ما پیشرفت نمى کنیم. تا زمانى که تماشاگر بگوید تیم محبوب من باید هر سال قهرمان بشود، پیشرفتى نخواهیم داشت. خب، کارى ندارد. یک تیم با تمام زد و بندها و کثافت کارى ها مى تواند قهرمان بشود. این چه ارزشى دارد؟ آیا این مى تواند ارزش باشد؟ آیا این طرفدار مى تواند خودش را راضى کند که تیمش با چه مفاسدى قهرمان شده است (من کارى به تماشاگران پرسپولیس و استقلال ندارم. شاید این در رابطه با یک تیم اروپایى باشد). به قول شما در این فوتبال، این جایگاه سختى است اما ما وظیفه داریم ورزش کشور از جمله فوتبال را از حالت احساسى و صرفا
نتیجه گرا به سمت هدفمند بودن و برنامه محورى حرکت دهیم و آنگاه با نگاه توسعه به آن بپردازیم در آن زمان تلفیق احساس و نتیجه ، نتیجه خوب را به دست خواهد آورد.
• تا دور نشده ایم این را بپرسم. شما مى گویید تکلیفى دارید و آن ایجاد فوتبال سالم و پاک است. این حمایت در سازمان تربیت بدنى وجود دارد که شما تا پایان این پروژه و به قول شما این تکلیف در استقلال بمانید؟
- سازمان قطعا به عنوان متولى ورزش و در عین حال بدنه دولت ناپاکى در ورزش و فوتبال را نمى پذیرد. هیچ وقت دولت دنبال این نیست که فوتبال زد و بندى داشته باشد. هیچ مقام نظارتى هم چنین چیزى را دوست ندارد اما فکر مى کنم که امروز اگر ما در این راه گام برداشته ایم، فدراسیون فوتبال باید از ما محکم تر گام بردارد. آنها باید اول خود فدراسیون را به سمت و سویى ببرند که مأمن پاکیزگى و فوتبال سالم باشد تا باشگاه ها هم پیروى کنند. فدراسیون هم باید به این سمت و سو برود. نمى خواهم فدراسیون را متهم به ناپاکى کنم اما مى گویم فدراسیون هم باید به این سمت برود. فدراسیون باید راهکارهایى را براى تمیزى فوتبال پیدا کند که شائبه هایى را هم به وجود نیاورد. فوتبال پاک تنها نمى تواند در باشگاه استقلال باشد. گفتم، فدراسیون باید شروع کند. به نظرم اراده اى براى پاکیزگى فوتبال وجود ندارد. اگر اراده اى بود، ما سعى مى کردیم ید واحد باشیم. ( فوتبال پاک خلاصه در محروم کردن افراد نیست باید تلاش شود درخت تنومند فساد در فوتبال خشکانده شود).
• شاید در جایگاه مدیر عامل استقلال، آخرسر شما متهم بشوید که نتوانستید با استقلال موفق بشوید و نتیجه دلخواه هواداران را کسب کنید؟
- اصلا برایم مهم نیست. تلاش مى کنم رویه ها و رفتارها را در باشگاه را اصلاح کنم. اگر بنایم این باشد که فقط آبرویم را از دست مردم بخواهم و بگویم مردم همه چیز هستند و خدا را در ذهن و تصمیماتم نداشته باشم، بحث جداست. من از فردا کثیف ترین رفتارها را پیشه مى کنم، آلوده ترین آدم ها را به اسم اینکه مى خواهم استقلال را به اوج برسانم، وارد مى کنم و آن موقع مردم برایم کف بزنند. این کف زدن ارزش دارد یا اینکه کار اصولى ، منطقى و خداپسندانه انجام دهیم؟ مطمئن باشید اگر همه عالم جمع بشوند، بنده خدایى را به زمین بزنند اگر اراده خدا نباشد، به زمین نمى خورد. این را مطمئن باشید.
• فکر مى کنید چرا بیشتر الان نتیجه گرا بودن ملموس تر شده است؟
- این همان پروژ ه اى است که گفتم بخشى از آن سیاسى است و برخورد بعضى رسانه ها ریشه در مسائل سیاسى دارد. شما وقتى نگاه مى کنید که در صدا و سیما پس از پایان بازى با مربیان مصاحبه مى گیرند و صدایى از پس زمینه نمى آید اما مجرى مى گوید«بله، تعدادى علیه مدیر و مربى استقلال شعار مى دهند» نباید، فکر کرد که این موضوع ساده است. یا در طول بازى با حرف هاى بى معنا مسائلى مطرح مى شود که نه کمکى به بیننده مى کند و نه در جهت توسعه فوتبال است. اینها حکایت از چه واقعیتهایى است ؟
• اما نمى شود کتمان کرد که تماشاگران استقلال از بابت باخت استقلال ناراحت باشند؟
- باخت استقلال به پرسپولیس حداقل این حسن را داشت که شائبه سیاسى بودن این بازى برداشته شد. حالا به تعبیرى شوت باقرى مى رود درست جایى قرار مى گیرد که دور از دست دورازه تان ماست. مى خواهم یک چیزى را بگویم. اگر ضربه سید صالحى گل شده بود، امروز صمد مرفاوى مى شد صمد سر طلایى !
• به همین خاطر است که مى گوییم فوتبال ما احساسى است و تماشاگران هم به نتایج ۲ تیم بزرگ پایتخت حساس اند.
- این اشکال ماست که فوتبال احساسى است. ایراد فرهنگى است که همه نتوانسته ایم با هواداران این موضوع را جا بیندازیم که در هر رشته ورزشى برد، باخت و مساوى وجود دارد. دلیل ندارد همیشه استقلال و پرسپولیس پیروز باشند. یک وقت مى بینید که تیمتان دست و پابسته است، این انتقاد وجود دارد که این تیم ذلیل بوده اما یک وقت مى بینید تیمتان آمده شجاعانه بازى کرده و حریف هم چنین شرایطى دارد و نهایتا منجر شده که حریف ببرد. اگر حریف پیروز شد، همه چیز تمام شده؟ خب، درست است، این هواداران ناراحت مى شوند اما آنها نمى خواهند ، تیمشان براى بازى بعدى شکست بخورد . طرفداران استقلال به خوبى مى دانند اگر قرار باشد که بابت باخت در دربى ماتم بگیرند و به تبع آن بازیکنان و کادرفنى و مدیریت هم همین رویه را دنبال کنند تکلیف مابقى بازیها چه مى شود ؟
• شاید در آن لحظه که شما مى گویید هوادار ناراحت است، علیه مدیریت باشگاه شعار داده و آن مجرى یا آن خبرنگار بر حسب وظیفه اى که دارد این اتفاق را بازتاب داده است.
- اصلا این وظیفه نیست. کجا آمده که این وظیفه است؟ چه کسى مى گوید که شعار عده اى تعریف شده را باید انعکاس بدهند؟ اصلا معنى ندارد. کجاى دنیا و در تلویزیون کدام کشور چنین رسمى وجود دارد؟ کجا شنیده یا دیده اند که چنین کارى انجام شده است. روزنامه بحثش جدا است. فرهنگ ما متفاوت است. با اینکه در دنیا شبکه هاى متنوع تلویزیونى وجود دارد اما چنین رفتارهایى دیده نمى شود. ما در کشورمان الحمدلله ۸ شبکه فعال تلویزیونى داریم و در ایران تلویزیون متعلق به آحاد مردم است، مردم انتظار کار فرهنگى دارند. مردم انتظار ندارند از تلویزیون صحبت هایى مطرح بشود که هیچ کمکى به فوتبال و فرهنگ آنها نکند. چگونه است آن زمان که طرفداران استقلال یکدست تیم و کادرفنى را تشویق مى کنند سکوت مى کنند اما افراد گزینشى را مصاحبه هاى آنها را پخش مى کنند شک نکنید پس این پرده موضوعات خاص وجود دارد.
• در هر صورت طرفداران استقلال از این باخت ناراحت شدند؟
- طبیعى است که باید ناراحت هم باشد. مگر من خودم بعد از باخت مقابل پرسپولیس ناراحت نبودم. تیمم تا ۳ دقیقه آخر مساوى بوده، شوتى زده شده و توپ رفته توى گل. اگر پرسپولیس مى باخت هم چنین شرایطى براى آنها پیش مى آمد. من دارم همین را مى گویم. اگر توپ سید صالحى گل مى شد ، صمد مرفاوى مى شد، صمد سر طلایى. مگر غیر از این است؟ حالا تیم، زحمتش را کشیده اما باخته است. مى خواهم بگویم ورود به این داستان که ما یک نوسازى و بازسازى در مجموعه باشگاه داشته باشیم، مورد حمایت مردم است و مردم مى خواهند، باشگاه از ملوک الطوائفى دربیاید. مردم از ملوک الطوائفى بودن باشگاه ناراحت بودند . طبیعى است براى خروج از این شرایط باید هزینه بپردازى، باید اهانت بشنوى، توهین و حرف نامربوط بشنوى، بوى توطئه به مشام برسد و این مسائل طبیعى است و کسى نباید از این نکته ها ناراحت بشود.
• فوتبال مشخص است، چى هست. یک فضایى است که بیشتر کسانى که در این فوتبال آمده اند و نتیجه گرفته اند افراد قشرى بوده اند. شما مدام مى گویید که مى خواهید مبارزه کنید اما باز تاکید مى کنم، اگر همین شرایط ادامه پیدا کند به هر حال یک روز شما را کنار مى گذارند و اگر شما بخواهید آن روز افشاگرى کنید به پاکسازى فوتبال کمکى نمى شود.
- شما ببینید، اصلا چیزى به اسم برداشتن واعظى وجود ندارد. همیشه واعظى با اراده خودش مى رود. این را شما یادتان باشد.
• این در مدیریت شما خیلى خوب است اما من به عنوان روزنامه نگار با مدیران زیادى سر و کار داشته ام که همین حرف شما را مى زدند اما یک روزى برکنار شدند. اگر استقلال نتیجه نگیرد شما مى روید و تعارفى وجود ندارد.
- اصلا من به دنبال این نیستم که از استقلال بروم یا نروم. من یک تکلیفى دارم که باید انجام بدهم. ارتزاق من صرفا از فوتبال نیست که ناراحت شوم .
• شدنى است؟
- تا الان که پیش رفته ایم.
• هراسى ندارید که اگر رفتید این «تکلیف» به سرانجامى نرسد.
- من تکلیفم به گونه اى است که اینجا را طورى منظم و آماده کنم که شرایط براى مدیر بعدى فراهم باشد اما تکلیف کسانى که مى خواهند مدیران بعدى را بیاورند سنگین تر است چرا که باید مدیرانى را بیاورند که از ساختار درست شده ،حمایت کند. من یک مثال مى زنم. شما وقتى ساختار یک ساختمان را طراحى مى کنید، بعد از اینکه ساختار را زدید و دیوارها را چیدید، اگر کس دیگرى آمد و خواست پلان داخل را عوض کند، اشکالى ندارد اما باید شرایط طورى باشد که نتواند چهارچوب را تغییر بدهد. ما ساختار را بر اساس منطق و اصول طراحى کردیم.
• اما باید به من اجازه بدهید این طور عنوان کنم که مدیر بعدى وقتى مى بیند واعظى آشتیانى که به قول خودش به دنبال اصلاح ساختار بود، این طور با شعارهاى هواداران و رسانه ها روبرو شد، به خاطر اینکه بخواهد چهره متفاوتى از خودش نشان بدهد، شاید دوباره وارد فاز گذشته شود فازى که شما از آن به عنوان ساختار بیمار یاد مى کنید.
- آن مدیر سلیقه خاص خودش را دارد اما دیگر نمى تواند ساختار را عوض کند. اعتقادم این است که من آبرویم را از خدا مى گیرم اما شاید اعتقاد نفر دیگر این باشد که او آبرویش را از مردم مى گیرد. این بحث جداست. اگر آن نفر ناراحت مى شود که تعدادى از تماشاگران که در سکویى مشخص مى نشینند و علیه او شعار مى دهند، این بحثش جداست. بنده این اعتقادم را هیچ وقت دور نمى ریزم که آبرویم را از خدا مى گیرم و نه از بنده خدا.
• اگر موافق باشید، کمى تغییر فاز بدهیم. مى گویند براى اینکه شما براى فصل آینده از امیر قلعه نویى استفاده کنید، تحت فشار هستید و به همین خاطر برخى به دنبال آشتى دادن واقعى شما ۲ نفر هستند.
- اصلا بحث قهر و آشتى نیست. ایشان هر جا هستند، موفق باشند. درهر صورت فصل آینده نه فشارى براى من هست و نه خواهد بود. مطمئن هستم. اصلا چنین چیزى نیست. قویا تکذیب مى کنم.
• خودتان براى بازگشت قلعه نویى تمایل دارید؟
- ایشان هر جا که هستند موفق باشند!
• به دلیل تجربیاتى که از کار مشترک باهم داريد؟
- نه، اصلا دلیلى نمى بینم. تلفنى هم که با ایشان صحبت کردم، گفتم که من براى شما آرزوى موفقیت مى کنم. او برود قهرمان آسیا و جهان بشود اما من قویا تکذیب مى کنم که براى بازگرداندن او تحت فشار هستم. اصلا چنین چیزى صحت ندارد. باز این هم جزو همان پروژه هایى است که برخى ها دارند طراحى مى کنند.
• زمانى که کربکندى انتقادهایى را از فوتبال «ناپاک» مطرح کرد این انتقاد به شما مطرح شد که چرا سکوت کرده اید.
- بحث سکوت نبود. به هر جهت ۲ باشگاه با هم روبرو بودندو افراد نباید در اختلاف ۲ باشگاه وارد شود. بحثم این است که آدم هایى که دنبال فوتبال «پاک» هستند، با هم نشستى داشته باشند. بیاییم بنشینیم و مواضعمان را یکى کنیم. این اتحاد خیلى مهم است. حتى پیشنهاد مى کنم بیایید منشا خیر شوید چنین جلسه اى را برگزار کنید. من اولین نفر خواهم بود که بیایم و اعلام موضع کنم.