استقلالی که امشب دیدیم به تیمهایی شبیه بود که بازیکنانش فقط چند روزی کنار هم بودهاند و کمتر از ده جلسه «با هم» تمرین کردهاند.
باور کردنی نیست که تعداد جلسات تمرینی این تیم زیر نظر منصوریان سه رقمی شده است.
از علیمنصور انتظار معجزه نداشته و نداریم،
اما آیا توقع زیادی است که در هفته پنجم لیگبرتر از استقلال بخواهیم تا
دارای یک برنامه کلی برای بازی باشد؟ میتوان قبول کرد که تیمی در هفته
پنجم در تعدادی از جزئیات تاکتیکی و کار گروهی منسجم نباشد. اما پذیرفتنی
نیست که بعد از این همه «تمرین - مسابقه - تمرین» هنوز استقلال از یک نقشه
راه و یک برنامه کلی برای بازی محروم باشد.
اعتقاد داشته و دارم که «باید» به منصوریان فرصت داد.
هنوز هم میگویم که نباید علیمنصور را سوزاند.
اما سرمربی استقلال هم باید جوابگو باشد که در تمرینات چه میکند؟
منصوریان همان مردی است که در نفت تهران توانسته بود خودش را به عنوان یک
مربی خوب ثابت کند.
کیفیت تیم نفت با منصوریان گواه تواناییهای
اوست. چه شده که از آن «منصوریانِ نفت» خبری نیست؟ نمیشود که طی چند هفته
یک مربی همه دانستههایش را فراموش کند. اینکه شرایط استقلال به عنوان یکی
از دو ابرقدرت فوتبال ایران با دیگر تیمهای ایرانی تفاوت دارد نیز عملکرد
هفتههای اخیر منصوریان را توضیح نمیدهد. الان قبل از آنکه در پی یافتن
«درد» استقلال باشیم و سپس امیدوار به پیدا کردن درمان آن، باید جواب این
پرسش را بیابیم که؛
بر سر منصوریان چه آمده است؟
منصوریان را چه شده که استقلال چنین بازی میکند و او نمیتواند شرایط را تغییر دهد؟
در استقلال چه گذشته و چه میگذرد که بر سر یکی از استعدادهای خوب مربیگری استقلال و حتی فوتبال ایران این آمده که میبینیم؟