ماکلله و سالگادو و مورینتس هر چقدر آماده بودند و خوش بدن، ستاره های ایران نافُرم بودند و بَد بدن! «بدن هایی وا رفته» و «مغز هایی کم کار» که نشانی از «هیچ» نداشتند! اگر این ها فوتبال بازی می کردند، اگر مندیتا و مورینتس محبوب بودند، پس امامی فرها، دین محمدی ها، پروین ها، هاشمی نسب ها و مهدوی ها و فنایی ها چه می کردند. « رجوع شود به دریبل های کریمی و خداداد و موی زیبای نیکبخت و شوت نفس گیر اسماعیل حلالی در دقیقه 5۲ بازی».
سوای این ها، از قبل نیز غوغایی درست شده بود که این بازی، بازی « پشت پردهاست» و در این وانفسا که استکبار مدام فشار وارد می کند، پلیس فتا چرا هوشیار نیست! صبح ها با سینه ای شرحه شرحه از فراق، از ورود مسئولان به موضوع می گفتند و بعد از ظهرها با غروب آفتاب ...! حال این تغییر آهنگ به « کیفیت پرده ها » ارتباط مستقیم داشته یا نداشته، بر ما پوشیده است!
این که دلالان محبوب و هنرمند کشور نیز با شیوه هایی مدرن و امروزی می توانند ستاره های فراموش شده لالیگا را از صندوقچه اذهان مردم حتی ذهن «حلالی ها» بیرون بکشند و برای رضای خدا و جواد آقای نکونام، وارد کشور کنند، اقدام ارزشمندی است که باید قدردان محبت ها و تلاش های بی شایبه آنان بود! این دوستان بدون هیچ چشمداشتی و تنها برای رضای خدا برنامه برگزار می کنند و بعد از تمام شدن برنامه نیز به سرعت راهی منازل خود می شوند و نمی شود اتهامی را متوجه آنان ساخت.
به هر روی و با تمام «پشت ها»ی پیدا و پنهانِ منتخب لالیگا و ستاره های وطنی، و با تمام پاردوکس هایی که از مشاهده دو نسل از ستاره ها ایجاد شد، در پایان آن چیزی که باقی ماند این بود، «میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است.»