منصوریان را باید در آغاز سنگینترین پروژه زندگی حرفهایاش درک کرد اما او ما را منتظر نگه داشت، منتظر برای دیدار با او، با تیم او، تیمی که امضای منصوریان پای بازیاش حک شده باشد
منصوریان پریشب دوست داشت سرمربی کدام تیم باشد: استقلال یا نفت تهران؟ هر مربی باهوشی اگر بخواهد فارغ از نام و نشان و اعتبار، تیمی را برای خودش انتخاب کند و ملاکش بازی پریشب باشد، نفت را به استقلال ترجیح میدهد. استقلال پریشب دنبال چیزی نمیگشت یا رفتار تیمیاش هرگز این را نشان نمیداد که دنبال چیزی باشد. اینکه استقلال اولین بازیاش را در لیگ برگزار میکرد، همه چیز را توجیه نمیکند. کسی نیست که نداند هفته اول لیگ فرصت مناسبی برای بحث درباره یک تیم نیست اما همین هفته اول میتواند کدهایی را در اختیار ما قرار دهد، اگر حوصله ملاحظهکاری را نداشته باشیم.
فرشاد کاس نژاد
هیجان اولین روز مربیگری در استقلال که در ناخودآگاه منصوریان بود، به تیمش و به رفتار بازیکنانش سرایت کرد. گریزی هم نبود. این هیجان را باید دوست داشت و باید منتظر آثار مثبتش ماند. در هفته اول بدیهی است که آثارش منفی باشد. چند وقت دیگر که بختیار رحمانی مهاجمان را بشناسد، چند وقت دیگر که زوج وریا – خسرو ساخته شود و چندین و چند همآوایی دیگر در تیم شکل بگیرد، استقلال دیگر این تیمی نخواهد بود که پریشب دیدیم. اما برسیم به بحث بازی اول. از اینجا شروع کنیم: بهترین بازیکن بازی استقلال – نفت چه کسی بود؟ اگر به ارسلان مطهری رای بدهیم، بیراه نگفتهایم. ارسلان همان بازیکنی است که سر و دست میشکست برای اینکه به استقلال بیاید.
منصوریان اما بازیکن سابقش را انتخاب نکرد و مثلا آرش افشین را به او ترجیح داد. پریشب اما ارسلان موثرترین بازیکن زمین بود و آرش برای هیچ و پوچ، چند دقیقهای بازی کرد و قرار هم نبود کاری کند.
پاسخ به این مقایسه میتواند این باشد که ارسلان مطهری با انرژی و انگیزه ویژه مقابل استقلال و مقابل منصوریانی که او را نخواست، بازی کرد و در سایر بازیهای لیگ به بازیکنی متوسط تبدیل خواهد شد. پاسخ دیگر هم میتواند این باشد که اگر آرش افشین به همان بازیکن چند فصل پیش تبدیل شود، آن وقت همه ما منصوریان را تحسین خواهیم کرد. اما همه این حرفها، حرف است. آنچه حرف نیست، همان چیزی است که پریشب دیدیم، هم از بازیکنی که انتخاب منصوریان بود و هم از بازیکنی که انتخاب او نبود. تحسین و انتقاد فردا را هم به فردا وامیگذاریم.
برای منصوریان مسالههای دیگری هم باید مطرح کرد، مثل این یکی: او چرا حنیف عمرانزاده را نخواست؟ پاسخ روشن است. حنیف پراشتباه بود و نظم دفاع را به هم میزد. حنیف مدافعی نبود که با او بتوان دفاع منسجم و خوشفکری ساخت. منصوریان تصمیم خوبی گرفت و به حنیف در لیست خود جایی نداد. اما چه کسی جانشین حنیف شد؟ محمدحسین کنعانیزادگان که در همین هفته اول یاد حنیف را زنده کرد. کنعانی، عمرانزاده دیگری است که تجربه حنیف را هم ندارد و این کارش را سختتر میکند. اشتباه او در صحنه گل نفت تهران، فقط یک اشتباه نبود بلکه نشانه روشنی بود برای کسانی که کنعانی را نمیشناختند.
ذکاوتی که کنعانی در بازی از خود نشان میدهد، از همان جنس ذکاوتی است که همیشه از حنیف دیدهایم! اینها دمدستیترین نشانهها برای استقلال است، از یک صحنه گل، آنچه ارسلان مطهری با گلی که زد به استقلال نشان داد و آنچه کنعانی در همان صحنه واضح و شفاف با استقلال در میان گذاشت.
هفته اول هم انگار فرصت بدی برای بحث نیست. هفته اول هم میتواند ما را مجبور کند که این کنایه را به استقلال تحویل بدهیم: استقلال مثل سکوهایش بود؛ خالی. سپس این کنایه را ادامه بدهیم و بنویسیم: علی دایی، مردی که یک شبه تیم میسازد. نفت در فرصتی کوتاه این تیمی را ساخت که حال و احوالی بهتر از استقلال داشت. منصوریان باید این متلکها را به خودش بگیرد و بداند کجا ایستاده است؛ در استقلال، کنار یک صندلی داغ.