با اینکه پس از دیدار تراکتورسازی و
استقلال خوزستان سعید عباسی، مدیرعامل باشگاه تراکتورسازی از ایوب
ذوالفقاری خواسته بود درباره اظهارات تونی اولیویرا پس از بازی حرفی نزند
اما او طاقت نیاورد و در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران صحبت هایی انجام داد
که قطعا برای تیم مشکلاتی ایجاد می کند. صحبت های ذوالفقاری البته جای بسی
تامل دارد.
افشاگری آقای سرپرست
سرپرست تراکتورسازی که در ماه های گذشته
حتی حاضر نبود درباره کوچکترین مسائل باشگاه هم حرف بزند، ناگهان دست به یک
افشاگری بزرگ زد: «شخص تونی بارها و بارها برای گرفتن طلب از تیم
تراکتورسازی به مسئولان FIFA شکایت کرده است، حال وی آدم خوب و دلسوز
فوتبال تبریز شده و من شدم آدم بد! امیدوارم مردم تبریز بدانند تونی رفتنی
است و در نهایت متوجه خواهند شد دوست و دشمن چه کسی بوده است؟ شخص تونی حتی
با مدیر عامل تیم هم مشکل دارد، آیا در ماجرای عباسی هم حق با سرمربی
است؟»
ناگهان طرفدار خطیبی شد
سال گذشته بود پس از جدایی خطیبی از تراکتورسازی اظهارات عجیب ذوالفقاری را یادمان هست. او در گفت و گویی عجیب علیه خطیبی موضع گرفت و او را فردی دانست که با دمپایی پاره به مدرسه فوتبالش می آمده است.
حالا اما برای زدن تونی از نام خطیبی استفاده می کند. این جملات را
بخوانید: «سال گذشته تونی وقتی به تیم میآمد از زحمات افرادی مثل خطیبی
وسایر مربیان استفاده میبرد زیرا تیم را آن مربیان بسته بودند اما اکنون
که تیم را خود تونی بسته تونی نیز باید جوابگوی مردم پرشور تبریزی باشد.
واقعا اظهارات تونی خندهدار و مضحک است چطور میشود که شخصی مثل من که از
همین آب و خاک و شهر هستم به فوتبال و مردم شهرم خیانت کنم؟ شما دقت کنید
فیلم آن روز موجود است من در جایگاهم نشسته بودم و فقط از ماجرای پیش آمده
متاثربودم. تونی مربی عجیب و غریبی است و زمانی که تکلیف جواد نکونام
نامعلوم بود به همراه مدیرعامل خواهان به خدمت گرفتن وی بودیم، اما تونی
نکونام را قبول نداشت که باید به حال چنین مربی زار زار گریست.
رفتنی است؟
شایعات درباره جدایی ایوب ذوالفقاری از
تراکتورسازی و غیبت مشکوک روز گذشته وی در باشگاه، جالب توجه است. وقتی این
مساله را کنار چنین حرفهایی که بگذاریم، شاید به یک نکته برسیم. اینکه
ذوالفقاری از تراکتورسازی رفتنی است. در شرایطی که همه تیم های لیگ برتری
برای تعطیلی لیگ برنامه دارند و سرپرست تراکتورسازی اینگونه سعی در حاشیه
ساختن برای تیمش می کند و از طرفی خود را خائن نمی داند، بوهای مشمئزکننده
ای به مشام می رسد.