توی پیراهن سفید و سبز شماره 25 پاس تهران، یادآورِ جوانی های تیری آنری
بود. آرش برهانی جوان، در فصل قهرمانی پاس در فوتبال ایران، پدیدهِ درخشان
تیم مجید جلالی به شمار می رفت و یک سال بعد در آسیا، با استپ ها و استارت
هایش، همه را به این باور تولد یک فوق ستاره در فوتبال ایران رساند. آرش،
همان بازیکنی که یک روز جلالی آینده اش را در باشگاه آرسنال تصور می کرد،
حالا به 32 سالگی رسیده و بزرگترین باشگاه دوران فوتبالش، استقلال تهران
بوده است.
یک روز بعد از شکست دردناک آبی ها برابر تراکتور، امیر قلعه نویی چشم
در چشم برهانی، به این بازیکن تاکید کرده که فوتبالش دیگر تمام شده است. هم
داستانی با تئوری آقای سرمربی حالا دیگر کار سختی به نظر نمی رسد. نه امیر
قلعه نویی، بلکه این عملکرد خود آرش بوده که نشان از تنزل مهاجم شماره 9
استقلالی ها دارد. بازیکنی که دیگر نه خوب جاگیری می کند و نه پاس های
موفقیت آمیزی می دهد و نه در باز کردن دروازه رقبا به توفیق خاصی می رسد.
او حالا دارد به همه سکوهایی که هنوز تگِ «آقای گل» را از روی اسم اش
برنداشته اند، داستان یک پایان را می باوراند. داستان بازیکنی که آنچه باید
می شد، نشد!
لیگ چهاردهم، بیست و نه هفته؛ هزاروسیصدونودوچهار دقیقه بازی و فقط دو
گل زده. دیگر به چه مدرکی نیاز داریم تا باور کنیم آرشِ قصه ما، مدتهاست که
کمانش را زمین گذاشته و دیگر برای تعیین مرزهای پیروزی تیمش، دست های
پرتوانی نداد؟ پس، می شود به نمایش های اخیر او نگاه کنیم و از خودمان
بپرسیم که برهانی بحرانی، توی این ماه ها چند بار غافلگیرمان کرده و چقدر
شبیه آن بازیکن کم نظیر روزهای جوانی بوده است؟ صفر. این عددِ فصل آرش است.