نیمه اول
دقیقه صفر: گزارشگر مزدک میرزایی است؛ منتظر فوق واکنش و سوپر گل باشید!
دقیقه صفر: احمدرضا عابدزاده با برخی از تماشاگران ویژه اطراف زمین روبوسی میکند. تازه تن احمد گرم شده، تا چند ساعت دیگر نوبت تماشاگران طبقه دوم هم میرسد!
دقیقه صفر: شیث بازوبند کاپیتانی را از مجتبی شیری پس میگیرد. این بزرگترین آرزوی رضایی برای این بازی بود.
دقیقه صفر: ترکی باز هم داور داربی شده. حالا میشود جلوی اسم یک داور بازنشسته مثل مسعود مرادی، یک صفت «ناکام» هم اضافه کرد.
دقیقه صفر: سامان آقازمانی برای پر کردن جای خالی کریم باقری به میدان آمده است. پرسپولیسیها یاد بهنام طاهرزاده افتادند که در چنین شرایطی وارد داربی شد و گل هم زد.
دقیقه صفر: سوت آغاز مسابقه با شش دقیقه تاخیر؛ مرسی سازمان لیگ!
دقیقه یک: فرتی خطا شد. مزدک میگوید این خاصیت داربی است.
دقیقه یک: عابدزاده به میثاق گفته بود «سعی کن مهاجمان استقلال را بترسانی». معمارزاده هم پیراهن بنفس پوشیده تا احتمالا همین کار را بکند.
دقیقه 5: مهدی شیری میخواهد لنگه گل رینالدینیو به وردربرمن را بزند، اما نه پاسپورت او بزریلی است و نه آزادی نوکمپ!
دقیقه 7: نصیرزاده گفته بود ترکی عاشق کارت دادن است. ترکی هم به خاطر اینکه حرف استاد را وتو کند، لگد کینگ بوکسی شکوری روی شیری را خطا هم نگرفت. در رشتههای رزمی این حرکت حداقل پنج امتیاز دارد.
دقیقه 8: اینقدر که بائو برای داد زدن زور میزند، اگر برای شوت زدن انرژی میگذاشت پرسپولیس الان یک بر هیچ جلو بود.
دقیقه 9: توپ در حالی دوبار به پای کفتر مستقر روی زمین میخورد که هنوز سامان آقازمانی اینقدر در مسابقه دخالت نداشته است. بیگزاده کفتر را برمیدارد و رد میکند بیرون. جای ستار زارع خالی!
دقیقه 12: سامان آقازمانی از ترکی کارت گرفت. زور محسنخان فقط به این بچه رسید.
دقیقه 15: صدای ورزشگاه تقریبا قطع است. داربی محل ما هم پرسروصداتر از این حرفهاست.
دقیقه 17: یک نفر باید مواظب سانترهای خسرو حیدری باشد. از ما گفتن بود.
دقیقه 19: علی محمد با مچبند و استوک قرمز روی زمین افتاده و با دستش بندری میزند.
دقیقه 22: بائو فکر کرده هرکس شماره 10 پرسپولیس را بپوشد، باید حسابی از دستهایش کار بکشد. هند بیمورد او یاد و خاطره نیکبخت را زنده کرد.
دقیقه 25: یک کارت زرد برای وسلی. ترکی تصادف دو بازیکن را ندید و کار برزیلی پرسپولیس را تمارض تشخیص داد.
دقیقه 27: اگر بازی دروازهبان نداشت هم همین نتیجه صفر بر صفر روی اسکوربورد نقش میبست.
دقیقه 30: بابا لالیگا؛ پرسپولیسیها چهار تا پاس به هم دادند، داشتند گل میزدند.
دقیقه 33: رضا عنایتی و میثاق معمارزاده ما را به شک انداختند که قرار است این بازی مساوی شود! انصافا عجب شوتی بود!
دقیقه 34: پژمان منتظری میتوانست عروسی را به ضلع جنوبی ورزشگاه ببرد، اما ضربه سرش را کج زد.
دقیقه 36: نوروزی پس از برخورد با خودش خورد زمین! استقلال، شاهین بوشهر نیست!
دقیقه 37: هاشم بیگزاده چشم و چراغ پرسپولیسیهاست. باور کنید!
دقیقه 40: شما طرفدار کدام تیم هستید؟ زیر نویس برنامه از مسابقه جذابتر است.
دقیقه 43: شیری و نوروزی نشان میدهند علاقه ویژهای به صفر بر صفر تمام شدن بازی دارند.
دقیقه 45: سیاوش اکبرپور هم همین مساله را ثابت میکند!
دقیقه 45: نیمه اول تمام شد. حیف خواب!
نیمه دوم
دقیقه 45: دو تیم دوباره حلقه اتحاد زدهاند: «مواظب باشید یک وقت خدای ناکرده خوب بازی نکنید ها!»
دقیقه 46: مجیدی میخواست مثل داربی قبل، اول نیمه دوم گل بزند و پا جای پای برهانی بگذارد، اما نشد که نشد.
دقیقه 50: هادی شکوری قاعده بازی را رعایت نکرد تا هادی نوروزی تکبهتک شود و پنالتی بگیرد. مهدی شیری هم مثل تورنمنت امارات پنالتی خراب میکند تا نشان بدهد تمرینات اثربخشی داشته! عادل کلاهکج توپ برگشتی را گل کرد.
دقیقه 54: هیچیک از دو تیم دلشان نمیآید زیاد از هم جلو باشند. عنایتی پاس گل داد، مجیدی هم کار را تمام کرد.
دقیقه 59: هوار هوار، حوار آمد.
دقیقه 70: یکی از شیریهای زمین کم شد، جلال اکبری هم به تاریخ داربی پیوست.
دقیقه 73: مجتبی زارعی به جای آن یکی شیری به زمین میآید، اما تلویزیون ترجیح میدهد صحنه تعویض را پخش نکند!
دقیقه 75: مزدک میگوید دوست داشته سکوهای خالی را هم پر ببیند. منابع خبری هم میگویند مردم را به استادیوم راه ندادهاند. این یعنی دوست داشتن ما و مزدک ملاک نیست!
دقیقه 80: کرانیکار مثل رهبران ارکستر با دستش حرکاتی انجام میدهد که فقط خودش متوجه معنای آنها میشود.
دقیقه 82: مجیدی هم بعد از گلی که زد و شادیاش را کاظمی کرد، جای خودش را به رینالدو میدهد. بالاخره یک معجزه از این خرید پرسروصدا میبینیم؟!
دقیقه 88: به چی اعتراض دارید؟ شما جای ما بودید راجع به این بازی چه مینوشتید؟
دقیقه 89: سیاوش اکبرپور یک شوت میزند که... خدا به چشم و چال بچههای طبقه دوم رحم کرد.
دقیقه 90: مردم یک شعارهایی تو مایههای «نباتی» یا یک چیز دیگری سر میدهند که ما درست متوجه نمیشویم.
دقیقه 92: مزدک میگوید بعید است نتیجه بازی از قبل معلوم شده باشد. ما هم فکر میکنیم «بعید» است...!
دقیقه 93: وسلی یک چیزی تو مایههای تکبهتك است، اما هیچکس باور نمیکند از این موقعیت هم آبی گرم شود!
دقیقه 94: استقلالیها فرصت ضدحمله دارند، اما... به هر حال از همه فرصتها که نمیشود استفاده کرد. میشود؟!
دقیقه 95: ترکی سوت پایان بازی را میزند. آقا داربی بعدی را اگر اینطوری انجام میشود، بدهید ما سوت میزنیم!