<ul> <li> <div align="justify"><font size="2">به یاد نداریم که پیش از دربى پایتخت اوضاع و احوال یکى از ۲ تیم پرسپولیس و استقلال اینقدر به هم ریخته باشد. همه چیز به ضعف نفرى و یا فنى یکى از ۲ تیم خلاصه مى شد و چیزى بیشتر از این نبود. اتفاقاً این ضعف نفرى و یا فنى هم تأثیر زیادى روى روند و جریان بازى نداشت و گاهى حتى تیم ضعيف تر برتر از رقیب آماده تر در مسابقه ظاهر مى شد اما ظاهراً این بار داستان خیلى فرق کرده است. دیگر بحث آن بحث، سابق یعنى ضعف نفرى و فنى در کار نیست. این بار فاصله ۲ تیم آنقدر زیاد شده که زمان باقى مانده یکى، دو روزه هم نمى تواند کمکى به کم کردن آن کند. <br> این بار استقلال را در اوج قدرت مى بینیم و پرسپولیس وضعیتى بسیار اسفناک دارد. به هر حال همه چیز دست به دست هم داد تا پرسپولیس این بار به معناى واقعى دچار ضعف و ناتوانى شود؛ تیمى که در این چند روز تمرین مناسبى نداشته و هیچ کس در آن تیم تمرکز لازم را نداشته و ندارد. <br> سرمربى تیم در این چند روز تمام فکرش در مورد رفتن یا ماندنش بود. یک بار اخراج شد و دوباره برگشت. بعد گفت خودش مى خواهد برود و درست در زمانى که قصد داشت برگه رضایتش از این جدایى را به پرسپولیسى ها بدهد به یکباره سر از دفتر حبیب کاشانى در شوراى شهر درآورد و تصمیم گرفت دوباره در پرسپولیس بماند. <br> این حکایت سرمربى تیم بود اما بازیکنان هم حکایت جالبى داشتند. آنها تا شنیدند کرانچار نمى ماند بسیار خوشحال شدند. حتى در صحبت با خبرنگاران از برد شیرین خود مقابل استقلال مى گفتند اما مثل اینکه جلسه کرانچار و کاشانى خواب شیرین آنها را آشفته کرد!اما داستان مدیرعامل باشگاه از همه شنیدنى تر است. از روزى که آمده کارش درگیر بودن با حاشیه ها بود. امیدوار بود با تمام شدن لیگ ۸۷ فرصتى پیدا کند تا بتواند برنامه ها و پروژه هایش را در تیم پرسپولیس پیاده کرده و پیگیرى نماید. تصمیم داشت تیمى جدید و بى حاشیه بسازد. فکر کرده بود مى تواند مسائل و مشکلات را با طرح هاى اقتصادى اش حل کند. او حتى منابع مالى هم براى خود در نظر گرفته بود اما به یکباره با هجمه اى از شایعات، تحرکات و حرف و حدیث ها مواجه شد. مدیرعامل مى گفت پول مى آورد اگر سازمان بگذارد که البته سازمان نگذاشت و هرگز هم نگفت چرا. وقتى پول نرسید مدیرعامل عملاً خلع سلاح شد. آن وقت جلسات مختلف پشت سر هم برگزار گردید. رئیس قبلى سازمان تا حدودى از مدیرعامل دفاع کرد اما خیلى زود همه چیز را به رئیس جدید سپرد. رئیس جدید هم براى حل مشکل پرسپولیس با همه مشورت کرد و جلسه گذاشت جز خود مدیرعامل! در آستانه دربى مدیرعامل استقلال حکم گرفت و تبدیل شد به قائم مقام سازمان. البته بى انصافى است اگر بگوییم او نیتى براى کمک به پرسپولیس نداشت اما قرار گرفتن مدیرعامل پرسپولیس در یک تنگناى عجیب را این حکم سریعتر کرد. حالا باید مدیر پرسپولیس براى حل مشکل تیمش در آستانه دربى دست به دامن مدیرعامل استقلال، تیم رقیب مى شد! آمدند گفتند مدیرعامل تیم یازدهم جدول مشکل پرسپولیس را پیگیرى کند! بى سروصدا و بدون اطلاع مدیرعامل لیست طلب سرخپوشان را خواستند! بى سروصدا با کرانچار جلسه گذاشتند. انگار نه انگار که پرسپولیس یک مدیرعامل دارد! <br> اعضاى کادرفنى با هم اختلاف دارند. کرانچار به عبدى اعتماد ندارد و عبدى به عابدزاده. بین بازیکنان آن رفاقت لازم وجود ندارد. مدیرعامل کارش از بى ثباتى گذشته و همه به راحتى با شخصیتش بازى مى کنند. هوادار هم که دیگر به هیچ کس اعتماد ندارد. فکر نمى کنید با این وضعیت پرسپولیس براى بازى دربى فقط به معجزه نیاز خواهد داشت؟</font></div> </li></ul>