هرچند ماجرای دوپینگ علا عبدالزهرا و ماراتنی که فدراسیون فوتبال ایران
برای تغییر نتیجه بازی یکچهارم نهایی به راه انداخت، در روزهای اول هفته
جنجال فراوانی به پا کرد و سرانجام با یک پایان تراژیک برای فوتبال ما
همراه بود، در دل خود ماجراهای کم و بیش عجیبی داشت که بازخوانی برخی از
آنها خالی از لطف نیست.
تا پیش از شکست و حذف ایران برابر عراق،
کسی در فوتبال ایران رسما از دوپینگی بودن بازیکن تیم تراکتورسازی خبر
نداشت. علا عبدالزهرا در ۲۹ تیر امسال بعد از هفت سال به فوتبال ایران
بازگشت و با تیم تراکتورسازی قرارداد رسمی امضا کرد.
این در حالی
است که مسابقات لیگ برتر از نهم مردادماه امسال آغاز شد و این بازیکن
عراقی در زمان برگزاری مسابقات به تراکتورسازی پیوسته بود. او اما چندان در
تبریز ماندنی نشد و هجدهم شهریور، آنجا را به مقصد کشورش ترک کرد.
اما در این ۵۱ روز حضور علا عبدالزهرا در تبریز چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفت تراکتور ایران را به مقصد پلیس عراق ترک کند؟!
در
نگاه اول شاید این گونه به نظر آید که پس از پیوستن او به تراکتور و ۵۱
روز حضور در این تیم، مشخص شد بازیکنی نیست که به کار خطیبی بیاید و برای
همین تبریز را ترک کرد، یا شاید تراکتور تیمی نبود که علا میخواست!
اینها شاید محتملترین حدسهایی بود که تا همین شنبه این هفته در خصوص
سرنوشت این بازیکن میشد زد.
اما با شکست ناباورانه تیم ملی برابر
عراق، مسئولان فدراسیون فوتبال ایران، اوراق پروندهای را باز کردند که
خواسته یا ناخواسته عملکرد خودشان را در مبارزه با دوپینگ زیر سؤال برده
بود. اینکه چطور یک بازیکن لیگ برتری دوپینگی بوده، ولی هیچ خبری از
دوپینگ او تا قبل از این ماجرا درز نکرده است؟ و آیا اگر پای منافع تیم ملی
در میان نبود، فدراسیون فوتبال ایران، هیچ گاه از پرونده دوپینگ این
بازیکن لیگ برتری پردهبرداری میکرد؟
نکته جالبتر ترفندی است که
در روابط غیررسمی فوتبال ایران به بازیکنان متخلف و دوپینگی آموزش داده
میشود. شما به یک تیم لیگ برتری میروید و بعد از مدت زمانی، تست
دوپینگتان مثبت اعلام میشود، ولی به جای اینکه تخلف آشکار شما
رسانهای شود، با یک ساز و کار جالب و یک فسخ قرارداد مختصر لیگ را ترک
میکنید و سر از کشور دیگری درمیآورید و نهادهای رسمی حتی برای این
انتقال شما ITC صادر میکنند؛ درست مثل اتفاقی که برای علا عبدالزهرا
افتاد.
علا عبدالزهرا ۲۹ تیر ماه امسال از تیم دهوک عراق به
تراکتورسازی تبریز منتقل شد. هفدهم مرداد ماه (نوزده روز پس از حضور او در
ایران و در شهر اصفهان) با حضور پزشک تیم تراکتورسازی از او نمونهگیری
شد؛ این کار پس از بازی تراکتورسازی و ذوبآهن در هفته دوم لیگ برتر صورت
گرفت.
بازیکن عراقی تراکتورسازی یکباره و خیلی عجیب در هجدم
شهریورماه با این تیم تبریزی فسخ قرارداد میکند و راهی پلیس عراق میشود،
حال آنکه نامه تأییدیه آزمایشگاه کلن مبنی بر وجود ماده ممنوعه متیل هگزان
آمین در تست دوپینگ او یک روز بعد به ایران میرسد. این نزدیکی تاریخها هم
به اندازه کافی پرسشبرانگیز میشود. آن وقت کسی از این ماجرا خبردار
نمیشود تا تیم ملی برابر عراق شکست میخورد، حذف میشود و مسئولان برای
دفاع از منافع تیم ملی از این پرونده رونمایی میکنند؛ غافل از اینکه فارغ
از نتیجه دعوای آنها در خصوص تغییر نتیجه بازی، امانتداری و صداقت آنها
در خصوص تستهای دوپینگ و سلامت مسابقات لیگ زیر سؤال میرود.
نگاهی
به لیست بازیکنان دوپینگی ـ که در سالهای گذشته اعلام شده ـ نشان میدهد
به جز بازیکنان جوانان و ناشناس ـ که عمدتا عضو تیم امید تیمهای لیگ
برتری بودند ـ خبری از نامهای بزرگ نیست.
اگر این را کنار کوچ
یکباره و ناگهانی برخی ستارههای بزرگ لیگ برتر به تیمهای عربی بگذاریم،
کمی تا قسمتی پازلهای ابهامآلود دوپینگ در فوتبال ما کامل و کاملتر
میشود.
نگاهی به عملکرد بازیکنان بزرگی که در اوج محبوبیت یکباره و
در میانه مسابقات لیگ را ترک کردند و سر از تیمهای عربی درآوردند و
مقایسه آن با دوپینگ و رفتن عبدالزهرا، نشان میدهد در زیر پوسته فوتبال
ما خبرهایی هست.