تصور کنید بعد از چند کشتی نفسگیر به نیمه نهایی رسیدی و در این مرحله هم حریف خود را با اقتدار از پیش رو برداشتی اما رفتار مربی، رفتاری است که همه را شوکه میکند و وادار میکند تا زیر لب حرفهایی بزنی، حرفهایی از این جنس؛ «این چه نوع برخورد با کشتیگیری است که به مرحله نهایی المپیک رسیده است، چرا اینقدر خشن، چرا اینقدر بیرحم، واقعا اگر سوریان در نیمه نهایی میباخت، تو چه کار میکردی؟» شاید خود بنا میدانست کسانی زیر لب این جملات را نجوا خواهند کرد اما چون به کار خود ایمان داشت اما چون میدانست، شاگردش نیاز به تنبیه دارد اما چون میدانست حق سوریان فقط طلای المپیک است، با او اینچنین برخورد میکرد. او داشت سوریان را برای بازی نهایی آماده میکرد. او به سوریان سیلی میزد تا به حقش برسد و حالا ما نیز باید حتی بعد از بردن کره در آزادی به ملیپوشان سیلی بزنیم، به آنها نهیب بزنیم و بگوییم دست مریزاد که کره را بردید و دل مردم را شاد کردید اما راه طولانی دارید و عاری از اشکال نیستید. این چند خط را بخوانید و برای روزهای آینده برای اینکه حتی برای یک بار هم شده بدون اما و اگر و استرس به جام جهانی برسیم، خود را آماده کنید. بازی با کره ما را به برخی از اهداف نزدیک کرد، اما برخی انتقادها همچنان پابرجاست، برخی رفتارها، رفتار حرفهای نبود و در آینده میتواند آسیب جدی به اهداف مدنظر فوتبال ملی وارد کند. اشارهای به نقاط ضعف بازی 100 دقیقهای با کره خواهیم داشت، اما این به معنای نداشتن نقاط قوت نیست، بلکه در چنین شرایطی همه از نقاط قوت حرف میزنند اما نقاط ضعف در پس پیروزی رنگ میبازد.
بازی طولی دژاگه در مقابل بازی عرضی سایر بازیکنان
در طول تمام دقایق بازی، تفاوت بازی دژاگه کاملا مشهود بود. اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم دژاگه حتی از بازیکنان کره هم یک سر و گردن بالاتر بود، اما بازی رو به جلوی او و در حقیقت حرکت در طول زمین دژاگه بارها با بازی عرضی بازیکنان ملیپوش متوقف شد و دژاگه برای دریافت توپ چند متری خود را از جایی که بود به عقب میکشید تا بتواند توپ ارسالی بازیکنان را دریافت کند. این قضیه بارها و بارها رخ داد تا نشان داد ملیپوشان شاغل در لیگ برتر ایران، همچنان در عرض بازی میکنند و این تفاوت بازی دژاگه با سایرین بود تا بهترین بازیکن زمین باشد. حالا از این بگذریم که دژاگه بارها خودش توپ را از زمین ایران به جلو پیش برد.
تیم ما کامل نبود، تمرکز روی یک عده آسیب میزند
کروش در طول روزهای گذشته اعلام میکرد که تیم کاملش را در اختیار دارد و تیم ملی با اختیار داشتن تمام مهرههایش به مصاف کره میرود و این در حالی بود که تیم ملی بازیکنانی چون رضا حقیقی، مجتبی جباری، هادی عقیلی و... را در اختیار نداشت و قطعا حضور این بازیکنان میتوانست کمک حال تیم ملی باشد. حضور جباری و حقیقی از ایجاد فضاهای خالی که بارها و بارها برای کرهایها به وجود آمد جلوگیری میکرد و موقعیتهای آنها را به حداقل میرساند.
گل را به نام نکونام نزنیم
حالا که نکونام تنها گل بازی را به ثمر رساند، حرف زدن از ضعفهای او در طول بازی سخت خواهد بود، اما برای کسی که ثانیه به ثانیه بازی او را زیر نظر داشت، حتی این گل هم نمیتواند باعث فراموش کردن نوع بازی نکونام شود، مخصوصا اینکه شما توجه داشته باشید گل نکونام حاصل زحمات بازیکنانی همچون دژاگه، قوچاننژاد، پولادی و... بود، ارسالهایی که دژاگه بارها و بارها روی محوطه جریمه و حتی شش قدم کره کرد، اگر بازیکنانی مثل نکونام سرحال بودند و روز خوبی داشتند میتوانستیم برای چند بار دروازه کره را باز کنیم.
شجاعی آماتورتر از سایرین
فارغ از بازی نه چندان دلچسب شجاعی، رفتار او نیز در این بازی کاملا آماتور بود. فکرش را بکنید که خطاهایی که منجر به اخراج شجاعی شد در محوطه جریمه ایران بود یا حتی نزدیک دروازه هیچ کس به او ایراد نمیگرفت اما خطای آنچنانی در وسط زمین، رفتار یک بازیکن حرفهای بود؟ از کارت زرد اول هم بگذریم آیا هر بازیکنی که یک کارت زرد دارد روی پای بازیکن حریف در وسط زمین اینطور تکل میرود؟ این قضیه ممکن است برای سایر بازیکنان نیز اتفاق بیفتد و تیم ملی را دچار مشکل کند.
برد ما شبیه برد لبنان بود
حالا که سرمست از برد کره هستیم نباید فراموش کنیم که برد ما بردی شبیه برد لبنان مقابل تیم ملی کشورمان بود. همانقدر که در طول روزهای گذشته حتی با وجود برد لبنان، آنها را تحقیر کردیم و عنوان کردیم که فوتبال آنها در سطح فوتبال ایران نبوده آیا این احساس را کرهایها ندارند؟ اگر منصفانه نگاه کنیم، حالا ما جای لبنان هستیم که روی یک اتفاق کره را بردیم و باید بپذیریم که کرهایها نیز احساسی شبیه احساس ما را دارند و نباید امروز فوتبال ما به اینجا برسد.
موقعیتهایی که خودمان تقدیم حریف میکردیم
دقایق پایانی بازی توپ بازیکن کرهای فاصله زیادی با کرنر شدن نداشت اما او خود را به سرعت به توپ رساند تا این موقعیت را از ایران بگیرد و اتفاقا موفق هم شد اما در قبال این تلاش بازیکنان کره، ما بارها و بارها موقعیت خطرناک تقدیم آنها کردیم تا دروازه رحمتی به شدت تهدید شود.
لرزش تیرک دروازه رحمتی را فراموش نکنیم
اگر حتی یکی از توپهایی که به تیرک دروازه رحمتی خورد کمی پایینتر بود و وارد دروازه میشد، حالا شاید ما در چنین شرایطی نبودیم. این قضیه یکی بار دو بار هم نبود و سه بار تیرک دروازه تیم ملی را لرزاند، پس باید دنبال راه و چارهای بود تا دیگر این اتفاق رخ ندهد و اگر این قضیه را در پس پیروزی به دست آمده فراموش کنیم، این بار برای ما مشکلساز خواهد بود.