کد خبر : ۲۴,۵۷۷
زارع در روز بازى با داماش با یک اشتباه بچه گانه هم باعث اخراج خود شد و تیم پرسپولیس را ده نفره کرد و هم جرقه ى فحاشى تماشاگران به داور را روشن کرد.

مقدمه:
همین چند روز پیش سالمرگ از دست دادن سیروس فوتبال گیلان بود. سایروس که همان سیروس است در زبان عبرى به معناى نجات دهنده است،نامى که بر روى کوروش بزرگ گذاشته اند و به راستى قایقران براى فوتبال انزلى و مردمش نقش یک منجى را داشت.او نماینده ى یک شهر کوچک کمتر از صد هزار نفرى بود که توانست در فوتبال ایران بزرگى کند.او چهارده سال است که رفته اما گویى همین دیروز بار سفر بسته است. به قول پدرش خاکى بود و مشتى.او براى محبوب شدن نه کسى را تختئه کرد و نه روى به سیاه بازى آورد، بله او سیاه باز نبود.... سیروس اصل جنس بود نه مازیارش!!!!
شرح ماجرا:
ورزشگاه آزادى یکشنبه شب شاهد ماجراهایى بود که البته دیگر در فوتبال ما تازگى ندارد! برخورد همراه با کینه توزى بازیکنان فوتبال در داخل و خارج زمین و هتاکى و جار و جنجال تماشاگران از روى سکوها به داور و تیم مهمان و حتا بازیکنان تیم خودى... این حال و هواى این روزهاى فوتبال ما هست. فوتبالى که قرار بود دلها را به هم نزدیک کند و مرحمى باشد بر زخم هاى دلهاى شکسته، شده بار خاطر و سوهان روح و اعصاب.
اگر بخواهیم مسائل بازى داماش-پرسپولیس را ریشه یابى کنیم به هر سو که نگاه کنیم یک گیلانى یک طرف ماجراست!
از متهم ردیف اول داستان که به اذعان همه مازیار زارع بود گرفته تا قاضى القضات حسن زاده.از دو بازیگر نقش مکمل کاپیتان مهدوى و افشین چاووشى گرفته تا کاپیتان خوشنام پرسپولیس، همه و همه اهل یک منطقه هستند و البته ظاهرا دلهایشان کیلومترها جدا از هم.
براى ریشه یابى پرخاشگرى هاى مازیار زارع که از ابتدا سر ناسازگارى گذاشته بود و ابتدایى ترین شرط شروع مسابقه و رسم ادب که همان دست دادن و روبوسى اول مسابقه بود را به جا نیاورد باید فلاش بکى به گذشته زد چیزى حدود چهار سال پیش در روزهاى پایانى لیگ زمانى که ملوان در خطر سقوط بود و در همدان  زارع با یک هند بچه گانه یک پنالتى را به پاس هدیه مى دهد و این شائبه به وجود مى آید که چون او از چند تیم سرشناس پیشنهاد داشت، ترجیح مى داد ملوان سقوط کند تا او با خیال راحت به تیم مورد نظرش برود والبته ملوان ماند و نفت سقوط کرد و صد البته زارع در حالى که براى مذاکره با ساکت به اصفهان رفته بود با یک تلفن داریوش مصطفوى و دریافت چند ده میلیون بیشتر از سپاهان سر از پرسپولیس در آورد.از اینجا بود که انزلى چى ها او را ترد مى کنند و تشت رسوایى او بر زمین مى افتد. پس از آن زارع سعى مى کند تا از طریقى غیر از آنچه باید به دل همشهریانش جا باز کند، ابتدا در تلویزیون از بازگشت تیم هم استانش به لیگ برتر ابراز نا خرسندى مى کند و بعد بازى هاى رو در رو سعى در حاشیه سازى و تحریک تماشاگران کرده و روز دگر با توهین مستقیم به بازیکنان تیم هم استانى اش داستانى تازه آغاز مى کند و آنقدر پیش مى رود که در مرکز استان کمتر فوتبال دوستى است که از شنیدن نامش واکنش منفى نشان ندهد و البته هنوزم که هنوز است دلهاى اکثریت مردم شهرش از او چرکین است، چرا که مردم ما فرق بسیار می گذارند بین جنس اصل با تاناکورا!!! شاید روزى اورا جانشین قایقرانشان مى دانستند اما امروزه همه مى دانند فرق است میان ماه من تا ماه گردون....
زارع در روز بازى با داماش با یک اشتباه بچه گانه هم باعث اخراج خود شد و تیم پرسپولیس را ده نفره کرد و هم جرقه ى فحاشى تماشاگران به داور را روشن کرد، هرچند که از ابتدا همان تماشاگران در مقام خونخواهى از او بارها و بارها به هم استانى هایش و هم زبانانش رکیک ترین الفاظ را به کار بردند و او با حرکات دست تشویقشان کرد!!! به یقین اگر سیروس بود و هنوز با پلیدى هاى این روزها آلوده نشده بود طفل سربه هوا را ادب مى کرد. ما هرگز قصد نداریم که از کنار توهین تماشاگران رشتى در بازى رفت به زارع بگذریم و در جاى خود تاوانش را با محرومیت پرداخته اند، اما تحریک و هیزم بیار معرکه بودن از سوى کسى که مى توانست آب بر آتش باشد قابل هضم نخواهد بود.
سوختن مهره هایى مانند زارع براى نسل آینده ما خبر بسیار بدى خواهد بود، خبر بى جایگزینى نسل رفته و غیر قابل اعتماد بودن ستاره هاى حلبى.

۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۸:۳۳
گل |

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید