<font>زمین یخ‌زده؛ برودت هوای 5- درجه، باد سردی که گوش‌ها را سرخ می‌کند و سرمایی که آرامش را از وجود هر جنبنده‌ای می‌گیرد. همه چیز آماده تعطیلی تمرین‌ها است. زمین ورزشگاه شهید دستگردی به احتمال تعطیلی تمرین‌ها قوت بیشتری می‌بخشد. یکدست سفیدپوش! ارتفاع برف در بعضی قسمت‌ها به 20 سانتیمتر هم می‌رسد. پرویز مظلومی دست‌ها را داخل جیب کرده و کنار زمین منتظر است. کمی آن‌طرف‌تر آقا بهتاش به آفتاب خیره شده. شاید التماسش می‌کند که گرمایش را بیشتر کند تا بازیکنان سرمای کمتری را احساس کنند. آتیلا حجازی و محمدرضا مولایی با گلوله‌های برف به جان هم افتاده‌اند. تصور می‌کنی تمرین تعطیل می‌شود. چطور می‌توان روی این زمین راه رفت؟ حتی لاستیک‌هایی که برای نگه داشتن پوشش روی چمن کار گذاشته شده زیر برف پنهان است و اوضاع را دشوار می‌کند. جلو می‌رویم: «سلام آقای مظلومی. نمی‌خواهید تمرین را تعطیل کنید؟!» می‌خندد! تازه هوا هوای تمرین است. جمله‌اش تمام می‌شود که بازیکنان یکی یکی سر می‌رسند. جباری پیشقراول است و پشت سر او یکی یکی بازیکنان هم سر می‌رسند. بلافاصله مظلومی، مولایی را صدا می‌زند: «آقا بس است برف بازی! یاا...، یاا... بچه‌ها را دور زمین بدوانید.» مثل یک ارتش منظم بازیکنان به خط می‌شوند و دور زمین می‌دوند. تمرین شبیه تمرین‌های کنار ساحل اما سخت‌تر چون با هر گامی که داخل برف‌ها می‌گذاری کرختی عضلات بیشتر می‌شود. مولایی سرعت تمرین را بیشتر می‌کند تا عرق بازیکنان بیرون بیاید. یک دور، دو دور، سه دور، نه تمامی ندارد. دویدن دور زمین حدود 20 دقیقه طول می‌کشد و پس از آن بازیکنان راهی سالن می‌شوند... <br> *** <br> بله، استقلال اینگونه به امروز رسید. استقلال برف را هم پشت سر گذاشت و در شرایطی سخت و دشوار خود را به بازی امروز رساند. شرایط دشواری بود. شاید اگر روزنامه‌ها تعطیل نبودند اخبار تمرین استقلال در زمین پوشیده از برف ورزشگاه شهید دستگردی بیشتر انعکاس داده می‌شد. شاید دیدن این زمین پوشیده از برف هواداران استقلال را بیش از قبل ترغیب کند تا تیم خود را در بازی امروز حمایت کنند. انصافاً هم نباید استقلال را تنها گذاشت... <br> <br> بازیکنی که آن دورتر می‌دود خسرو حیدری است! خسرو آنقدر سریع‌تر از دیگران می‌دوید که بیش از نیم دور جلو افتاد. برخلاف او شریفات و یوسفی روی این برف به نفس‌نفس افتاده بودند. <br> <br> شوخی‌های آندو در تمرین استقلال تمامی ندارد. بارش برف بهانه‌ای بود تا او با گلوله‌های برفی به جان هنکه بیفتد! </font>