بازیکنان، مربیان و برخى رؤساى باشگاه ها همواره براى رسیدن به اهداف سیاسى و اجتماعى خود از ورزش به عنوان یک ابزار استفاده مى کنند تا از آن طریق خود را در جوامع بشرى بیشتر نمایان سازند . آنها گاهى اوقات به حدى از نام و اعتبار برخوردار مى شوند که حتى براى رسیدن به پست هاى سیاسى زحمت زیادى براى جلب حمایت مردم متحمل نمى شوند. در این مقال ما یک ترکیب ۱۱ نفره تشکیل داده و قصد داریم شما را با تعدادى از نام هاى مشهور ورزشى جهان که با سیاست هم میانه خوبى دارند، آشنا نماییم.فرانتس بکن باوئر ملقب به قیصر فوتبال آلمان به عنوان سومین گزینه ، از نظرتان مى گذرد:
فرانتس بکن باوئر ، یک مدیر ایده آل
به طور آشکار این اخبار به بیرون آلمان هم راه پیدا کرده است؛ «بایرن مونیخ» قصد دارد با بازیکن سابق خود «پل برایتنر» یک قرارداد به عنوان مشاور امضا کند. «اولى هوینس» مدیر روابط عمومى بایرن که در زمان جوانى یک بار «برتنر» را در زیرزمین خانه مشترکشان پنهان کرده بود گفت: «یک فرد با تجربه، همیشه با تجربه است.» «فرانتس بکن باوئر» مدیر بایرن مونیخ و هم دوره «پل برایتنر» و «اولى هوینس» در جام جهانى ۱۹۷۴ ظاهراً با این قرارداد موافقت کرده است. «برایتنر» اعلام کرده است که او در بایرن بسیار خوشحال است و نیازى به بستن قرارداد نمى بیند اما نکته مهم این نیست چرا که یکى از درگیرى هاى بزرگ سیاسى بعد از جنگ جهانى دوم بى سروصدا به پایان رسیده است. زمانى که برایتنر نوجوان از یک شهر کوچک در جنوب آلمان به بایرن آمد تحت تأثیر شورش دانشجویى سال ۱۹۶۸ بود. با اندکى اغماض مى توان گفت او یک چپ بود و با اندیشه هاى «لنین» و «مارکس» رشد یافته بود. او هنگامى که براى خدمت سربازى فراخوانده شد در زیرزمین خانه پنهان شد و هم اتاقى او «اولى هوینس» به پلیس گفت که او در آنجا نیست. از این بالاتر این که برایتنر عکسى از خود انداخته در حالیکه بر روى یک صندلى گهواره اى زیر تصویر «مائو تسه تونگ» نشسته و فرضاً در حال خواندن یک روزنامه کمونیستى کشور چین است. براى زینت عکس هم یک سگ «باکسر» کنار او بر روى زمین نشسته است. امروز این تصویر مضحک به نظر مى رسد. برایتنر آشکارا سعى دارد خود را وابسته به جریان روشنفکرى اروپا بنمایاند. در زمان گرفتن این تصویر، مائو تسه تونگ میلیون ها چینى را به قتل رسانده بود اما «برایتنر» مانند بسیارى از مائوئیست هاى غربى براى این مسأله خود را ناراحت نمى کرد. وى به عنوان یک «چپ برگشته» بسیار عالى با تیم با استعداد بایرن مونیخ هماهنگ گردید. انتخابى بدتر از این براى برایتنر چپ گرا وجود نداشت چرا که تصویر غالب تیم، یک آزادیخواه بود به نام «فرانتس بکن باوئر». او هم مانند برایتنر زندگى را چیزى بالاتر از فوتبال مى دید اما با اندیشه هایى متضاد. هنگامى که برایتنر کشور آلمان را در اوج قدرت دید تصمیم به شورش گرفت اما در عوض بکن باوئر خواست که در این قدرت سهیم شود. «قیصر» به طور غریزى یک «بورژوا» بود. در جوانى با یک دختر زیبا ازدواج کرده بود، یک خانه ویلایى خریده و در کلاس هاى فن سخنرانى شرکت کرده بود. او همیشه سعى داشت با قدرت هاى حاکم متحد شود؛ با حزب محافظه کار سوسیال مسیحى که یک دهه بر آلمان حکومت مى کرد و همین طور با جناح راست مقتدر. طبیعتاً برایتنر دچار دردسر زیادى شد مخصوصاً از طرف آلمانى هاى محافظه کار. براى مثال وقتى که او گفت گوش دادن به سرود ملى قبل از مسابقات بین المللى باعث از بین رفتن تمرکز بازیکنان مى شود، تماشاگران مخالف با عقاید «برایتنر» فریاد مى کشیدند و او را «کمونیست» و «مائوئیست» خطاب مى کردند و او هم در جواب مى گفت: شما مى دانید چه مى گوئید؟من واقعاً مى خواهم طبیعى بازى کنم اما شما مانند اراذل و اوباش فریاد مى کشید و با بستن دهانتان من بهتر بازى مى کنم. متأسفانه برایتنر با اینکه در اردوگاه راست گراها یک دیو بود اما براى چپ هاى سال ۱۹۶۸ هم هرگز یک قهرمان نشد و این نقش به گانتر نتزر مو بلند رسید که به مسائل سیاسى بى علاقه بود. او براى قهرمان بودن بسیار عجیب، غیرفریبنده و سخت بود. در سال ۱۹۷۴ اعضاى تیم فوتبال آلمان غربى درست قبل از مسابقات جام جهانى اعتصاب کردند. سردسته اعتصاب کنندگان «پل برایتنر» و «اولى هوینس» بودند. آنها ۱۰۰ هزار مارک براى هرنفر در صورت پیروزى درخواست کردند. در اردوى آمادگى براى جام جهانى «پل برایتنر» در اعتراض به رد درخواست بازیکنان، در یک شب ۲ بار ساک خود را براى رفتن به خانه جمع کرد. «بکن باوئر» بعدها از این اعتصاب به عنوان نمایش قدرت فردى تجلیل کرد. بعد از اینکه «بکن باوئر» و برایتنر بازى را کنار گذاشتند، زندگى هاى حرفه اى متفاوتى را دنبال کردند. «بکن باوئر» با دولت همکارى کرد و «برایتنر» بر ضدآن. قیصر در بیرون از زمین هم به اندازه داخل آن محبوب است و در آلمان به جایگاهى بالاتر از فوتبالیست ها، روشنفکران و صدراعظم ها رسیده است. تنها مخالفان او، باقیماندگان انقلاب دانشجویى ۱۹۶۸ بودند. کسانى که او را ثروتمند، موفق، حریص، راست گرا و غیر قابل بخشش در مورد گذشته آلمان مى دانند و این اصلا تصادفى نیست که «دانى کان بندیت» که به «دانى سرخ» شهرت دارد و شکل دهنده انقلاب دانشجویى ۱۹۶۸ بود با پیدا کردن همدست ضد «بکن باوئر» مانع رسیدن «بکن باوئر» به ریاست یوفا شده است. «برایتنر» خیلى زود از تظاهر به چپ بودن دست برداشت اما براى همیشه یک متمرد باقى ماند. او مى گوید: «یک شورشى کسى است که هیچ چیز را قبول نمى کند» او خطاب به «بکن باوئر» هنگامى که مدیر تیم آلمان شد گفت: «گورکن فوتبال». اما این نبردى نابرابر بود. «بکن باوئر» در سمت سرمربى تیم، قهرمان جام جهانى ۱۹۹۰ شد، میزبانى جام جهانى ۲۰۰۶ را به آلمان برد. در خلال این مدت «برایتنر» در یک روزنامه مى نوشت زیرا هیچ کس در فوتبال او را استخدام نمى کرد حتى هنگامى که در سال ۱۹۹۸ به عنوان مدیر تیم آلمان انتخاب شد تنها ۱۷ ساعت در این پست باقى ماند چرا که بسیارى از مقامات عالى رتبه از قبول او امتناع کردند. اکنون تنها بایرن مونیخ است که به بازگشت دوباره او خوشامد مى گوید. سال ۱۹۶۸ تمام شده، «مائو تسه تونگ» مرده و بکن باوئر بازى را برده است.