پس از حذف برنامه ۹۰ از شبکه ۳، مفهوم این قضیه برای آنهایی که دوستدار چنین برنامه ای بودند، یک کام تلخ و اندوه بود اما برای عادل فردوسی پور که ۹۰ را مثل بچه اش دوست داشت، علاوه بر تمام غصه هایی که به او تحمیل شد، از بین رفتن یک تریبون مهم بود.
فردوسی پور اما می توانست پس از برنامه ۹۰، هر تریبون دیگری را در رسانه های متفاوت تجربه کند اما او آگاهانه، برای چنین اتفاقی کوشش نکرد.
فردوسی پور تریبون نخواست و دیگران بدون این که تقاضایی از سوی خود عادل وجود داشته باشد، تریبون و پیام آور او شدند.
حالا حتی فوتبال سالنی فردوسی پور با رفقایش در تابستان گرم تهران، بازتابی وسیع در رسانه ها پیدا می کند.
حرکت تکنیکی و فانتزی فردوسی پور، سر از شبکه های اجتماعی در می آورد و آنقدر تکثیر می شود که صفحات میلیونی و به شدت پرطرفدار خارجی، آن را منتشر می کنند.
در این مقطع تاریخی، رسانه ها در فضای مجازی به کار خود ادامه می دهند و کار از رسانه های سنتی گرفته شده و در نقطه ای دیگر صاحب تیراژی وسیع شده است.
حتی در اواخر پخش برنامه ۹۰ نیز شاهد بودیم برخی ویدیوهای یک دقیقه ای که در فضای مجازی منتشر می شد از آنتن پخش زنده هم پربیننده تر بود. این واقعیتی کتمان ناپذیر در عرصه رسانه هاست.
حالا فردوسی پور بدون این که در برنامه ۹۰ باشد یا اساسا صدا یا تصویری از او در یک رسانه رسمی پخش شود، با یک حرکت فانتزی در فوتبال سالنی، مخاطبان میلیونی پیدا می کند.
همیشه گفته اند هر دری بسته شود، پنجره ای باز می شود...