در مورد مردی صحبت میکنیم که یکی از اساطیر تاج بوده و خواهد ماند.
پر بود از تعصب، غرور، جنگندگی و صلابت. مردی که زمان حضورش در ترکیب آبیها خیالمان راحت بود که سر میرود، اما توپ به خط دروازه نخواهد رسید.
گلادیاتوری متعصب که روزهای تلخ و شیرینش را در مقام سرباز و بازیکن در کنار تیم گذراند.
از جفای دستسوم تا فینال تراژیک آسیا. از گلهای خاطره انگیزش در ادوار دربی تا پشتپا زدن به پیشنهادهای پرطمطراق، هرگز فراموش نخواهد شد. یاد باد آن روزی را که پس از گل دربی ٥٨ به احترام هواداران رقیب دست از خوشحالی کشید...
معنی پهلوانی در شان شما بود و خواهد بود آقای محمودفکری، جناب فرمانده، شاگرد خلف منصورخان پورحیدری. که شاید اگر عدالت معنایی داشت پیراهن تیمملی سالیان سال از وجود شما بیسعادت نمیماند! گرچه بازیهای آسیایی بانکوک نتوانست حق کاپیتان را ادا کند.
هرگز نمیتوان اشک کاپیتان در دوره اول لیگ برتر، در ورزشگاه تختی بندرانزلی را فراموش کرد، جایی که کاپیتان به همراه هواداران، مبهوت از اتفاقاتی بود که گویی از بیرون زمین کشیده شده بود به درون زمین! همان روزی که اسرارش در قلب پورحیدری زنده به گور شد.
در قامت یک بازیکن سالیان سال در قلب خطدفاعی بازی کرد، که اگر گریزی به روزنامههای دهه هشتاد بزنید به ندرت پیش میآمد جلدی با کاپیتان فکری بسته نشود!
محمود فکری در راه الهلال؛ محمود فکری در تیم رقیب؛ اما زهی خیال باطل؛ محمودفکری به هیچ کدام از این پیشنهادات جواب مثبت نداد تا به عشق هوادارانی که از یک جوان به قواره بزرگمرد آبیها هجران کرده بود در تیم بماند، چرا که هواداران آن روزها تنها دلخوشیشان را در ساقهای کاپیتان خود جستجو میکردند. کاپیتان در تیم ماند و سالهای متوالی به عشق تک تک هواداران در استقلالتهران بازی کرد.
اما روزی حکایت تغییر کرد و در سال ٨٦ به ناچار از جمع آبیهای پایتخت جدا شد که در مورد جداییاش باید یک کتاب نوشت! و کمتر از یک سال بعد تاب دوری نیاورد و میخی کوباند و کفشها را آویخت.
بعد از جدایی از تیم هرگز دنبال سهمخواهی نبود به مانند یک جنتلمن هر زمان که تیم نیاز به یار و یاور دارد وارد و از کیان استقلال کبیر دفاع میکند.
حالا ما هستیم و یک محمود فکری، سرمایه بالقوه در مربیگری، با کاریزما و توان کافی برای آینده.
گلایه محمودفکری از رفتار هواداران استقلال در بازی با نساجی کاملا به حق است. در این چند سطر تنها چند مورد از خودگذشتگی و افتخارات محمودفکری را مرور کردیم فردی که تمام جوانی و زندگی خود را به پای آبیهای پایتخت ریخت و رفت. حال امیدواریم هواداران هم تاریخچه تیم و کاپیتان روزهای سختش را به این راحتی فراموشی نکرده باشند.