در حالی که یک روز دیگر به پایان لیگ باقیمانده واعظ آشتیانی در اقدامی غیرقابل پیشبینی قرارداد صمد مرفاوی را برای یک سال دیگر تمدید کرد. صبح یکشنبه واعظ دور از چشم همه مرفاوی را به دفترش در باشگاه استقلال فراخواند. او شب قبل صمد را در جریان این جلسه قرار داده بود اما مرفاوی نمیدانست قرار است چه اتفاقی بیفتد. تصور میکرد برای تسویهحساب به باشگاه فراخوانده شده یا شاید هم برای ارائه توضیحاتی در خصوص شکست استقلال در لیگ قهرمانان آسیا؟! صمد به محض آنکه وارد دفتر واعظآشتیانی شد با لبخند واعظ روبرو شد. این لبخند شبیه همان چیزی بود که او قبل از آغاز لیگ نهم در چهره مدیرعامل استقلال دیده بود. چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ صمد هاج و واج به اطرافش نگاه میکرد. واعظ دستش را دور گردن مرفاوی انداخت و او را تا صندلی مخصوصی که برایش خالی گذاشته بود راهنمایی کرد. به محض اینکه صمد روی صندلی نشست واعظآشتیانی از روی میز پوشهای که از قبل آنجا گذاشته بود مقابل صمد قرار داد و به او گفت: «پوشه را باز کن». صمد هم درنگ نکرد. وقتی پوشه باز شد مرفاوی با برگهای که روی آن لوگوی فدراسیون فوتبال حک شده بود روبرو شد. او فهمید که این برگه فقط میتواند متعلق به عقد قرارداد باشد. بعد آن را ورق زد و دید نامش در آن نوشته شده است. مضمون قرارداد این بود: «آقای مرفاوی در ازای مبلغ ... از تاریخ 30/2/1389 تا پایان لیگ دهم سرمربی استقلال خواهد بود.» این برگه که با اندکی مکث از سوی مرفاوی به امضا رسید نشان میداد واعظآشتیانی همچنان تنها حامی او در هیات مدیره باشگاه است! صمد بار دیگر یاد آن جملهای افتاد که در ذهنش مانده بود؛ جملهای که از زبان واعظ آشتیانی بیرون آمده بود: «با هم آمدیم، با هم میرویم.» صمد فقط نامش را در بالای برگه دید و بیآنکه به دیگر بندهای قرارداد توجه کند پای 4 برگی را امضا کرد. وقتی صمد قراردادش را امضا کرد حرفهای واعظآشتیانی شروع شد. او به صمد گفت: «دوست دارم با قدرت به کارهایت ادامه بدهی، به حاشیهها توجه نکن. این کار را کردیم تا تو در محیطی آرام به کار ادامه بدهی. دوست دارم فصل بعد استقلال را قهرمان کنی. ما هم هر کاری از دستمان بربیاید دریغ نمیکنیم. امیدوارم در لیگ دهم قهرمان بشوی. مطمئن هستم همین اتفاق هم رخ خواهد داد. حالا استقلال را بهتر میشناسی و ما هم سعی میکنیم در جهت تقویت تیم هر کاری میتوانیم انجام بدهیم.»
جلسه واعظ و مرفاوی حدود 2 ساعت طول کشید و پس از اینکه آنها در محیطی کاملا خصوصی و دور از چشم همه با یکدیگر گفتوگو کردند، مرفاوی باشگاه استقلال را ترک کرد و رفت. این بیسابقهترین حرکتی بود که تاکنون از سوی مدیران لیگ برتری دیده بودیم؛ تمدید قرارداد سال بعد یک روز مانده به پایان لیگ! واعظ آشتیانی با صمد مرفاوی کجا را نشانه گرفته است؟ او از این کار چه هدفی دارد؟ آیا سرانجام استقلال با صمد مرفاوی میتواند به سکوی نخست لیگ تکیه بزند؟ لیگ دهم سومین سالی است که او با استقلال در لیگ برتر حاضر خواهد شد. آیا صمد میتواند سرانجام طلسم ناکامی خود در قهرمانی با استقلال را بشکند؟ اینها سوالهایی بود که حتی مرفاوی هم پس از جلسهای که با واعظآشتیانی برگزار کرد به آن میاندیشید اما به نظر میرسید صمد این بار مصممتر از همیشه بود. آیا او میتواند؟