<ul> <li> <div align="justify"><font size="2">محمدحیرانی مدیر روابط عمومیسابق استقلال در گفتوگویی مفصل با «فردا» به بیان دلایل جداییاش از استقلال پرداخته است. آنچه در پی میآید بخشهایی از صحبتهای اوست؛ قبل از اینکه راجع به وضعیت استقلال صحبت کنم، میخواهم در مورد نفوذ برخی آدمها در شبکه مدیریت ورزش کشور مطالبی بیان کنم. موضوعی که شاید در نگاه اول باورپذیر نیست اما اگر مصادیق آن را ببینید، به خوبی متوجه نحوه نفوذ این افراد در ورزش و میانبرهایی که آنها در کمال گمنامیبرای رسیدن به قدرت طی کردهاند، خواهید شد. این افراد نه امروز که سالهاست وارد سیستم مدیریت ورزش کشور شده اند و با استفاده از ساده انگاری، ضعف شخصیتی، عدم اعتماد به نفس یا نیازهای دنیوی برخی مدیران به اهداف خود دست یافتهاند. متاسفانه این افراد سودجو با بهره گیری از نقاط ضعف برخی مدیران و موجه جلوه دادن خود، به آنها نزدیک میشوند. بعد از جلب اعتماد، زمان تخلیه اطلاعاتی است که متاسفانه برخی مدیران ورزش ما هم با سهلانگاری و یا از روی ضعف شخصیتی، رازدار نیستند و تمامیاتفاقات مثلا متن جلسه خصوصی امروز صبحشان با رییس سازمان را پشت تلفن بازگو میکنند. غافل از اینکه بسیاری از این اطلاعات زمینه سواستفاده افراد غیر را باز میکند. این اطلاعات گاهی به طور مخفیانه به رسانهها منتقل میشود و دوستان رسانهای فرد سود جو نیز از آن بهره مند میشوند و گاهی که اطلاعات ارزشمندتر باشد، زمینه استفادههای دیگر را فراهم میکند. برای مثال کافیست فرد سودجو متوجه شود رئیس سازمان تصمیم گرفته از میان 2 یا 3 گزینه مدیر فلان باشگاه را انتخاب کند. در حالی که هنوز تنها نامها مطرح است و با این افراد تماسی هم برقرار نشده، خب او بلافاصله و به هر طریقی با گزینهها تماس میگیرد و مدعی میشود که از طریق دوستانم زمینهای فراهم کردهام که شما مدیرعامل شوید و اگر با من توافق کنید، بقیه موارد را پیگیری میکنم. کافیست طرف حرف این فرد را باور کند. وقتی نامزد مدیریت به دفتر رییس سازمان دعوت میشود حتی اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، تصور میکند این فرد واقعا برای او چکش زده است! از اینجا به بعد حیرانی وارد علل جداییاش از استقلال میشود: <br> <br> اساسا جدایی من از استقلال به دلیل عدم استقلال کافی در حوزه مسوولیتم بود. متاسفم بگویم بر خلاف اظهارات واعظ آشتیانی ایشان درعمل به هیچ نوع سیستم مدیریتی اعتقاد ندارد و چیزی به عنوان کار تشکیلاتی در باشگاه استقلال تنها در حد حرف است. در این باره مراجعه کنید به مصاحبههای سال گذشته آقای زنگیآبادی رییس فدراسیون دوچرخه سواری در مورد مدیریت آشتیانی. براساس مدیریت آشتیانی در کمیته روابط عمومیهمه چیز با دخالت مستقیم مدیرعامل یا مشاورش پیش میرود به حدی که میتوانم دستخطهای واعظ را به شما نشان دهم که حتی بسیاری از این بیانیهها و یا مطالب سایت را با قلم خودش مینوشت و اصرار بر آن داشت که با وجود غلطهای املایی و انشایی به روی سایت برود! واعظ آشتیانی از زمان حضورش در باشگاه استقلال حتی یک بار در یک کنفرانس خبری حاضر نشده و پیشنهادهای من برای برگزاری نشستهای خبری همواره از سوی مدیرعامل و مشاوران باشگاه رد شد. <br> <br> مصاحبههای آقای مدیرعامل از کانال دیگری هماهنگ میشد که این اتفاق در مورد مصاحبههای یکی دو بازیکن خاص یا گاهی سرمربی تیم هم وجود داشت. یا مثلا حضور خبرنگاران همراه استقلال هرگز تابع هیچ ضابطهای نبود. تا سال گذشته که امیر قلعه نویی در استقلال بود، هیچ خبرنگاری حق همراهی استقلال را در سفرها نداشت، اما امسال وضعیت طور دیگری بود! <br> <br> تاکید من در سفرهای خارجی همیشه این بوده که خبرنگاران و همراهان تیم در هتلی دیگر مستقر شوند. این قاعده در تمام دنیا رعایت میشود. اما استقلال که سال گذشته حتی یک خبرنگار در کنار خود نمیدید این بار با خبرنگاران و همراهانی مواجه شد که در جلساتشان حاضر میشدند، با آنها سر یک میز غذا میخوردند، در اتوبوس تیم حضور داشتند، به رختکن رفت و آمد میکردند و ...! یک موضوع دیگر همراهی گروههای تلویزیونی است. سازمان صدا و سیما از تمکن مالی اعزام گروه خود برای پوشش مسابقات تیمهای ایرانی برخوردار است اما وقتی این گروهها به هزینه باشگاهها به سفر میروند، چه اتفاقی میافتد؟ نتیجه مستقیم آن حضور گاه و بیگاه آقای مدیر در فلان برنامه تلویزیون است. یعنی تریبون ملی کشور به قیمت تور مسافرتی سه یا گاهی چهار نفر از عوامل یک برنامه تلویزیونی در اختیار افراد قرار داده میشود! اگر قرار است باشگاه استقلال از بیتالمال چنین امتیازاتی به رسانهها بدهد، باید تابع ضوابطی باشد و این امتیاز بطور منصفانه تقسیم شود. نه اینکه چون فلان خبرنگار هفته پیش با مدیرعامل مصاحبه داشته یا او را به فلان برنامه تلویزیونی دعوت کرده، در کاروان استقلال جا بگیرد. متاسفانه نوع نگاه به رسانهها در دوره مدیریت واعظی آشتیانی فاقد کمترین انعطاف و کاملا غیر حرفهای بوده است. در حقیقت من توانستم در مسایل رسانهای با تیم استقلال و چهرههای محبوب و مشهورش تعامل مناسبی داشته باشم اما هرگز نتوانستم چگونگی برخورد با رسانهها را به مدیریت باشگاه استقلال یاد بدهم. برای تائید نگاه غیرحرفهای به رسانهها کافی است نگاهی به بیانیهها و شکایتهای باشگاه استقلال از رسانهها در ماههای اخیر بیندازید؛ <br> <br> به جرات میگویم باشگاه استقلال در هیچ دورهای به اندازه زمان واعظ درگیر مسایل حقوقی نبوده است. به نحوی که دایم دو وکیل حقوقی با باشگاه در تماس باشند. هرچند تعداد حقوقدانانی که در این یک سال به باشگاه مشاوره دادهاند، بیش از اینهاست. علاوه بر این تناقضهایی که در رفتار با رسانهها و بقیه دیده میشود، جالب توجه است؛ وقتی شما روزنامه نگاران را «قلم به مزد» میخوانید، چگونه است که کم کم بعضی از آنها پشت در اتاق شما ظاهر میشوند؟ یا با گل و شیرینی به دفترشان میروید؟ چگونه است کسانی که در تمام عمر کوتاه مطبوعاتیشان حتی یک مقاله راجع به استقلال ننوشتهاند، به جشن صعود استقلال دعوت میشوند و گوشی موبایل هدیه میگیرند؟ بحث لیدرها هم یکی از همین تناقضهاست. اگر این افراد به قول شما لمپن هستند و بی سواد و شما به دنبال لیدر جدید دکتر و مهندس میگردید، چگونه است که همان چهرهها دوباره انتخاب میشوند. آیا اینها هم یک شبه دکترای افتخاری فلسفه گرفتهاند؟ <br> <br> از این دست تناقضها در استقلال زیاد است، مثلا تبریک به روزنامهای میگویند که تا همین چند وقت پیش از آنها شکایت کرده بودند! یا تناقض در برخورد با رضا عنایتی؛ سایت استقلال اوایل فصل در مطلبی از عنایتی انتقاد کرد که آن مطلب کاملا بازتاب وقایع درونی استقلال و نگرش مدیریت با عنایتی بود. حالا بعد از جدایی عنایتی به او تبریک قهرمانی میگویند برای اینکه این موضوع را مطرح کنند که مدیر قبلی روابط عمومیبا عنایتی مشکل داشته است! من سوالی دارم؛ آیا باعث اخراج این بازیکن از استقلال هم من بودم؟ اساسا آمدن عنایتی پروسه تخریب قلعه نویی و این بازیکن بود؛ برنامه طوری چیده شد که بگویند «بازیکنی که قلعه نویی میخواست ناجی استقلال در لیگ قهرمانان شود، این عنایتی است که تمام شده! من از دهان آشتیانی شنیدم که گفت: او را آوردیم که ثابت کنیم قلعه نویی اشتباه میکرده است و آخر فصل هم عنایتی را میفرستیم خانهاش! <br> <br> و خب بعد از اینکه مرفاوی دایم به او بازی میداد، یک لغزش مثل ترک کردن اتوبوس تیم پس از مسابقه با ذوب آهن بدون کسب اجازه کافی بود تا عنایتی قربانی شود. در مورد حکم کمیته انضباطی باشگاه در مورد سه بازیکن هم باید بگویم قبل از اتمام جلسه حکم مشخص بود. بنده شخصا در جلسه بودم وقتی عنایتی توضیحاتش را داد و خارج شد، حتی رئیس کمیته گفت که نیاز به این همه شدت در مجازات نیست، اما آقای واعظ نظر دیگری دادند! و در نهایت حکم همانی شد که قبل از جلسه گفته شده بود! من ابتدای فصل به دوستان مطبوعاتی گفته بودم که استقلال به هیچ عنوان بازیکنی بزرگتر از فرهاد مجیدی نمیآورد. چون هر اتفاقی بیفتد، این بازیکن نباید تحت تاثیر کسی قرار بگیرد. نگاهی به وضعیت بازیکنانی که در تیم یا هم پستی مجیدی هستند یا شرایط بستن بازوبند کاپیتانی استقلال را دارند، بیندازید! <br> <br> کافی است نگاهی به اتفاقاتی که برای این نفرات در یک سال گذشته افتاده بیندازید تا درک کنید چه اتفاقاتی افتاده است؛ پیروز قربانی از استقلال کنار گذاشته میشود چون مدعی کاپیتانی استقلال است. رضا عنایتی با آن وضعیت مجبور به ترک باشگاه میشود چون هم همپستی مجیدی است و هم با سابقه تر از اوست. آرش برهانی آقای گل فصل گذشته است اما تعداد بازیهایی که از ابتدا برای استقلال به میدان رفته به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد ! حسین کاظمی، سیاوش اکبرپور و امیرحسین صادقی هم در مقاطعی با چالشهایی روبرو شدند که بعضی از آنها رسانهای شد. <br> <br> دلیل اینها شخص مجیدی نیست بلکه کسی است که دوست دارد همه چیز را برای او فراهم کند. <br> <br> توجه داشته باشید حرفهایی که من زدم هیچ یک فنی نیست و من با کیفیت فنی کار این بازیکنان کاری ندارم. چون این مسایل کاملا از هم جدا هستند. من اعتقاد دارم موفقیت تیم استقلال در ماهیت این قضایا تغییری ایجاد نمیکند چه بسا که اگر این موارد نبود استقلال نتایج بهتری میگرفت. <br> <br> </font></div> </li></ul>