بیست و چهار ساعت بعد از انتشار فهرست 24 نفره تیم ملی برای حضور در
جام جهانی روسیه، کارلوس کیروش بالاخره سکوتاش را شکست و تصمیم گرفت با
یک مونولوگِ تند و بحثبرانگیز، به همه ابهاماتی که در اطراف لیست تیم ملی
وجود دارد، پاسخ بدهد. بهانههای او اما به مراتب گمراهکنندهتر و
شوکهکنندهتر از فهرست 24 نفره به نظر میرسیدند.
سرمربی تیم ملی میتوانست به این حقیقت تکیه کند که انتخاب اسامی همیشه بر
اساس سلایق مربی شکل میگیرد و مسئولیت این انتخاب نیز بر عهده اوست اما به
جای این توضیح ساده و پذیرفتنی، برای توجیه کنارگذاشتن چند بازیکن خاص از
بهانههایی استفاده کرد که برای جدینگرفتن و باورنکردنشان، چند دلیل مشخص
وجود دارد. تجربه نشان میدهد اگر او قصد داشته باشد پای بازیکنی بایستد،
این کار را به هر قیمتی انجام خواهد داد. اشکان دژاگه بدون تیم، همواره در
اردوهای تیم ملی حاضر است و «مصونیت» ویژهای دارد. رامین رضاییان بعد از
اخراجشدن توسط برانکو و بدون تیم ماندن، همچنان در تیم ملی به میدان
میرود. در این شرایط، چرا باید باور کنیم یک بازیکن به خاطر تغییر پست در
چند مسابقه، دیگر شایستگی حضور در تیم ملی را ندارد؟
سن و سال؛ از جلال تا پژمان
تنها دلیل خط خوردن سیدجلال حسینی از نگاه کیروش، فاکتور «شرایط سنی» بوده
است اما آیا او تنها بازیکن سی و چند ساله لیست 35 نفره محسوب میشد؟ اگر
برای کنار رفتن پیرمردها از تیم ملی برنامهریزی خاصی وجود دارد، پس پژمان
منتظری، رضا قوچاننژاد و اشکان دژاگه در فهرست 24 نفره چه میکنند؟ بدون
تردید از بین پژمان و سیدجلال، مدافع پرسپولیس فصل به مراتب بهتری را پشت
سر گذاشت و برای حضور در تیم ملی شایستهتر بود. کیروش اما جلال را در
تهران جا گذاشت و پژمان را با خودش به اردوی ترکیه برد. مرد پرتغالی در
مصاحبههای قبلیاش بارها تاکید کرده بود که میزان آمادگی بر اعداد روی
شناسنامه فوتبالیستها اولویت دارد اما در عمل، پا به سن گذاشتن به عنوان
عامل کناررفتن سیدجلال از تیم ملی عنوان میشود. کیروش تلاش میکند تا حذف
حسینی را یک اتفاق عادی و یک روند مرسوم در فوتبال دنیا جلوه بدهد اما این
ماجرا حتی برای افراد نزدیک به کیروش نیز تعجببرانگیز بوده است. چرا که
درست در همان روز انتشار اسامی، بر اساس برنامهریزیها قرار بود
میثاقنامه بازیکنان تیم ملی برای شرکت در جام جهانی در مراسم بدرقه، توسط
سیدجلال قرائت شود! او خط زدن سید را دورخیز برای تغییر نسل در جام ملتها
میداند. همان تورنمنتی که حاضر نشد در مراسم قرعهکشیاش حضور پیدا کند.
چرا که باور داشت ممکن است در زمان شروع جام سرمربی تیم ملی نباشد.
وریا غفوری و رامین رضاییان؛ یک داستان تکاندهنده
کارلوس کیروش به جای پذیرفتن مسئولیت حذف
وریا، وینفرد شفر را در جایگاه متهم ردیف اول قرار میدهد و این مربی را
برای تغییر پست بازیکناش در چند مسابقه سرزنش میکند. شاید تصور کنید وریا
در تمام فصل «هافبک راست» بوده اما غفوری در لیگ هفدهم 22 مسابقه را به
عنوان مدافع راست آغاز کرده و تنها در دو بازی، از ابتدا به عنوان هافبک
راست به میدان رفته است. مدافع کناری استقلال قبل از آغاز جدال حساس و
تعیینکننده تیمش با ذوبآهن، حاضر نشد در خط میانی به میدان برود و برای
این کار حتی تا مرز درگیری با سرمربیاش نیز پیش رفت. کیروش انتظار دارد
وریا پست بازی خودش را در استقلال تعیین کند اما سوال اینجاست که اگر
بازیکنی به خودش اجازه بدهد و در تیم مرد پرتغالی، از مربیاش بخواهد که
جایگاهاش را در زمین عوض کند، واکنش خود کارلوس چه خواهد بود؟ اگر تغییر
پست غفوری به این اندازه حائز اهمیت بوده، چرا کیروش مستقیما این موضوع را
با شفر در میان نگذاشته است؟ ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم رامین
رضاییان به عنوان انتخاب نهایی کیروش برای سمت راست خط دفاعی تیم ملی، به
ندرت در باشگاهاش در این پست به میدان رفته است. رامین در همه جامهای این
فصل، فقط سه بار «مدافع راست» بوده و در سایر دیدارها به عنوان وینگر
راست، هافبک راست و حتی دفاع چپ بازی کرده و با این وجود به تیم ملی دعوت
شده است. کارلوس به گفته خودش، یک مدافع راست مستحکم میخواهد اما رضاییان
حتی در بهترین روزهایش، هیچوقت شمایل یک دفاع مستحکم را نداشته و تنها به
خاطر قدرت نفوذهایش به یک ستاره تبدیل شده است. مرور گذشته به وضوح نشان
میدهد «تغییر پست» نقشه همیشگی سیکیو برای مهرههای تیم ملی است. مرتضی
پورعلیگنجی بعد از یک فصل کامل بازی در خط میانی نفت تهران، در جام
ملتهای 2015 ناگهان مدافع میانی شد. پژمان منتظری نیز به عنوان مدافع
میانی به تیم جام جهانی 2014 ملحق شد اما در دفاع راست به میدان رفت. حتی
روزبه چشمی نیز برای اولین بار در تیم ملی به یک مدافع میانی تبدیل شد.
تناقض بزرگتر در مقایسه وریا با نفرات حاضر در اردوی ترکیه شکل میگیرد.
آیا علیقلیزاده که نامش در فهرست مدافعان قرار گرفته، در سایپای علی دایی
نیز به عنوان یک مدافع به میدان میرفت؟ آیا شهریار پست بازی این ستاره را
تغییر داده بود؟ آیا کریم انصاری فرد و مهدی طارمی در باشگاههایشان مثل
تیم ملی دور از دروازه بازی میکنند؟
فراموشی به سبک کیروش
نیمکتنشینی سیدحسین حسینی در هفتههای پایانی فصل، دلیل قرارگرفتن این
بازیکن روی حالت «استندبای» در تیم ملی عنوان میشود اما «امیر عابدزاده»
از هفته اول تا هفته بیست و پنجم لیگ پرتغال روی نیمکت بوده و فقط در 9
دیدار آخر به میدان رفته است. کارلوس از نیمکتنشینشدن سیدحسین به دست شفر
«تعجب» کرده تا موقعیت تازهای برای سرزنش مربی آلمانی خلق کند اما آیا
خود او نیز به خاطر حفظ نظم و دیسیپلین در تیمش، «سیدمهدی رحمتی» را کنار
نگذاشت؟ سیدحسین حسینی به نیمکت تبعید شد، چرا که بعد از رکوردشکنی با
ماجراهایی مثل درگیری با فرشید باقری و جنجال اینستاگرام، نظم استقلال را
به هم ریخته بود. شفر، منطقیترین تصمیم را در مورد این بازیکن گرفت اما
هنوز هم در مورد توانایی فنی گلر استقلال و قابلیتهای او برای کمک در تیم
ملی هیچ تردیدی وجود ندارد. چه اینکه او، همواره در اردوهای تیم ملی بر
خلاف استقلال، آرام و بی هیاهو بوده است.
قربانی آلمانی
آخرین اظهارنظرهای کارلوس کیروش، مشتی بود که به طرف صورت وینفرد شفر
پرتاب شد. سرمربی استقلال از زمان ورود به ایران، تقریبا در هر شرایطی از
کیروش حمایت کرده بود و حتی با برنامه 40 روزه این مربی مخالف به نظر
نمیرسید. کارلوس ابدا به تماشای دیدارهای استقلال نمیرفت اما شفر برای
دیدن دیدار دوستانه ایران با امیدهای ازبکستان خودش را به ورزشگاه آزادی
رساند و از کوچکترین فرصت برای برقراری دیالوگ با سرمربی تیم ملی استفاده
کرد. با این وجود کیروش ناگهان او را به گوشه رینگ کشاند. حالا وریا و
سیدحسین سرمربی المانی را عامل غیبت شان در جام جهانی می دانند. به نظر
میرسد سرمربی پرتغالی تیم ملی در روزهای پرهیاهویش در ایران، به دنبال یک
«قربانی» بود و شفر به این جستجو پایان داد. بازیکنان بزرگی که جام جهانی
را از دست دادهاند، بازنده «شطرنج بررهای» کیروش هستند اما بازنده
بزرگتر این بازی، احتمالا وینفردشفر خواهد بود.