به گزارش سایت رسمی کانون هواداران باشگاه استقلال، درخشش کاوه رضایی در مدت کوتاه حضورش در
بلژیک باعث شد تا توجه رسانه های بلژیکی جلب شود. در ادامه گزارش سایت
اسپورت مگزین را در مورد ستاره این فصل شارلوا بخوانید:
او شارلروا را دچار شک و تردید کرد و صدای
منتقدین را در ایران درآورد ولی دو ماه زمان کافی بود تا همه از کاوه
رضایی حرف بزنند. این ایرانی که مثل یک ناشناس وارد بلژیک شد، حالا یکی از
پدیده های شروع فصل است. حتی قبل از شروع تابستان، شارلروا فعل "بیات" را
در سوم شخص جمع صرف می کرد، برخی خاطرات عمو عباس(بیات) را زنده کردند که
اوایل سال های 2000 جمعی از بازیکنان ایرانی را به سرزمین سیاه آورد که در
بین همه آنها تنها داریوش یزدانی موفق بود. دلایلی برای حرص خوردن که در
فضای پیوستن کاوه رضایی به گورخرها موج می زد، یک تازه وارد کاملا ناشناس
در دوره نقل و انتقالات . ناشناسی که در اولین کنفرانس مطبوعاتی اش، همه
"ایرانی" خطابش می کردند بدون آنکه متوجه شوند که آیا تلفظ نامش سخت است یا
بی اهمیت.
شک و تردید زیاد بود چون کاوه رضایی بدون
هیچ شناختی از زبان فرانسه به اینجا آمد و فقط چند کلمه ای انگلیسی در
چمدان زبانی اش داشت که پر از کردی و فارسی بود. تعجب همگان بیشتر هم می شد
وقتی به یاد می آوردند صحبت هایی را که چند ماه قبل از این انتقال، مهدی
بیات انجام داده بود: "از نظر روانشناسی، واضح است که فلیسه ماتزو با
ظرافتی که در استفاده از لغات دارد، بسیار راحت تر می تواند بازیکنی که
فرانسه را خوب می فهمد از این رو به آن رو کند. امروز من در جذب بازیکن
جدید واقعا این فاکتور را در نظر می گیرم".
بعضی اوقات اتمسفر حاکم در اولین تمرینات عجیب بود. نوریو فورتونا و خصوصا
کریستیان بنوانته که از ابتدا به این ایرانی نزدیک تر بودند حداکثر سعی
خودشان را به کار می بندند تا کاوه تمرینات تدوین شده توسط سرمربی را درک
کند.
اما هنوز مدت زمان زیادی از دو ماه نگذشته که این کوچک بیات هاست که لبخند
روی لب دارد، مهدی باز هم درست هدف گرفته است و این نماینده هیئت مدیره
گورخرها با روی خوش در لباس مترجم بازیکنی که تابستان جذب کرده ظاهر می
شود. رضایی خالق یک دَبِل پیروزی بخش مقابل زولت وارگام شد و خودش را
مانند یک ماهی در آب توصیف می کند و خوشحال از اینکه کنتور گل زده خود را
به کار انداخته است: "چون من نوعی فشار روی خودم حس می کردم."
انتقاد در ایران
انتقادها در ایران از شبکه های اجتماعی سرچشمه می گرفت که صدها هزار هوادار
را در 5000 کیلومتری شارلروا درگیر می کرد. "در کشورم به من انتقادات
زیادی شد. خیلی از هواداران این انتخاب و ترک یکی از بهترین باشگاه های
ایران برای نشستن روی نیمکت در اروپا را درک نکردند". از انتقادات روی
نیمکت ذخیره ها، کاوه خیلی سریع به تمجید رسانه ها رسید.
برای بازی با وارگم، یک خبرنگار تلویزیون ایران خودش را به محل رساند و
رضایی و مهدی بیات را جلوی دوربین برد. تحولی سریع که برای فهم آن باید
نگاهمان را بیشتر به ایران معطوف کنیم. رضایی قبل از پیوستن به شارلروا
پیراهن استقلال تهران را بر تن داشت. یکی از دو باشگاه بزرگ پایتخت که بیش
از 70000 تماشاگر را در بازی های مهم فصل گرد هم می آورد. از همان ابتدای
پوشیدن پیراهن "آبی"، کاوه در مرکز توجهات قرار گرفت. او که قراردادش با
ذوب آهن به پایان رسیده بود، به نظر نزدیک به "قرمزهای" پرسپولیس رقیب بزرگ
استقلال می آمد. رابطه قهرآمیزی که بین آبی پوش های باشگاه اعیان های شهر
با قشر طبقه پایین تهران حکم فرماست. کاوه رضایی خیلی زود ارزش های تهاجمی
خود را به رخ کشید و فصل را با عنوان بهترین پاسور تمام کرد ضمن اینکه در
دربی داغ "سرخابی" پایتخت یک گل به ثمر رساند.
مسیری که این ستاره ملی طی کرد
مهدی بیات دوست دارد تاکید کند: "کاوه در ایران یک ستاره واقعی است". مشکل
می توان به او ایرادی گرفت، چرا که شماره 9 گورخرها از کودکی در کشورش
مورد تحسین قرار گرفته است. با این حال سرنوشت این بچه شهرستانی در
کرمانشاهی که بیشتر به سرزمین وزنه برداری و کشتی معروف است تا ضربه زدن به
توپ، از پیش تعیین نشده بود. منطقه ای که دل مردمانش با موفقیت های کیانوش
رستمی برنده مدال برنز المپیک لندن با وزنه هایی که بالای سر برد به لرزه
در می آید.
ولی کاوه در سنین پایین کودکی دچار ویروس
فوتبال شد. 5 ساله بود که در سال 1997 ایران به لطف گل زده در خانه حریف
موفق می شود در پلی آف، استرالیا را از پیش رو بردارد و بیست سال بعد از
آخرین و تا آن زمان تنها صعودش، به جام جهانی فرانسه راه یابد. پیروزی در
برابر آمریکا در تابستان فرانسه بدجوری به دل رضایی می نشیند و اولین شیرین
کاری ها با توپ، دروازه های اهواز را به رویش می گشاید.
اوایل سال های 2000 باشگاه فولاد یک آکادمی فوتبال را با هدف شکوفایی
استعدادهای خوزستان افتتاح می کند. امروز این آکادمی، بهترین مرکز آموزش
فوتبال در کشور محسوب می شود، جایی که به کاوه اجازه می دهد در آن پیله کند
و به همراه سه هم تیمی خودش به درهای تیم های ملی پایه ایران بزند.
درخشش رضایی با جام ملت های آسیای زیر 16 سال آغاز می شود وقتی با زدن 6
گل، هم عنوان قهرمانی قاره را کسب می کند و هم آقای گلی جام را. آن هم در
رقابتی که هیونگ مین سون، ستاره این روزهای تاتنهام در آن حضور داشت. سال
2009 برای جام جهانی زیر 17 سال عازم نیجریه می شود تا در کنار نیمار،
کوتینیو، ایسکو، تراشتگن یا خاکا، خودی نشان دهد.
نوجوانان ایرانی به مرحله یک هشتم صعود می کنند ولی در وقت های اضافی مغلوب
اوروگوئه می شوند. کاوه رضایی زننده یکی از گل های برجسته بازی ها، سرمربی
فولاد را متقاعد می کند که وی را به مصاف بزرگسالان در لیگ برتر بفرستد.
رسیدن به جام جهانی از طریق شارلروا
رضایی هیچگاه وقتش را از دست نداد. او با یک جاه طلبی مِتُدیک راه حرفه ای
خود را ساخت. ابتدا برای افزایش زمان بیشتر بازی، اعتماد به نفس و گل زنی
به سایپا می رود. انتخابی عاقلانه که او را به ذوب آهن می رساند، باشگاهی
که به او امکان درخشش در لیگ قهرمانان آسیا را می دهد و باشگاه های ثروتمند
قطری را مجذوب خود می کند. ولی کاوه استقلال را به یک تشییع جنازه لوکس در
خلیج فارس ترجیح می دهد تا از چشمان کارلوس کی روش سرمربی پرتغالی تیم ملی
که یک بار در سپتامبر 2015 دعوتش کرده بود، دور نماند.
خبر امضای قرارداد رضایی با شارلروا، یک باردیگر رسانه های ایرانی را شگفت
زده کرد. همان باشگاهی که از 15 سال پیش و از مهاجرت های دوره عباس بیات،
نامش به گوش ایرانی ها آشناست. رضایی، نزدیکان و پیشکسوتان گورخرها را مورد
سوال قرار می دهد، ویدئوهای باشگاه را روی یوتیوب رصد می کند و برای دلبری
دوباره از کی روش، تصمیم به جهش بزرگ به اروپا می گیرد. اگر در نظر داشته
باشیم که این تصمیم در شرایطی اتخاذ شده است که چند ماه تا جام جهانی که
ایران از اولین صعود کننده ها بوده فاصله هست و نزدیک نیمی از ترکیب تیم
این سرمربی پرتغالی در اروپا شاغل هستند، کاوه رضایی انتخابی هوشمندانه
کرده است.
"روحیه او مثال زدنی است". این را فلیسه ماتزو بعد از نخستین بازی فصل
مقابل کورتره که در آن کاوه تنها چند دقیقه به زمین آمده بود گفت. "برای
تطبیق به زمان نیاز دارد. این زمان برای او بیشتر از بقیه خواهد بود ولی خب
واضح است چون با مانع زبان مواجه است". کاوه برای محدود کردن حداکثری این
زمان، کلاس های فشرده زبان انگلیسی و فرانسه را می گذراند. و در زمین این
مانع را از بازی سوم برابر اندرلشت رد می کند. ماتزو او را به کریس بدیا
ترجیح داد تا در کنار داوید پوله بازی کند.
فلیسه ماتزو که جزو علاقه مندان به مهاجمان سخاوتمند است، خیلی زود مجذوب
اشتهای تلاش و دندان های تیز کاوه در پرسینگ شد: "کاوه با نوع بازیش خطوطی
از دوندگی، فشردگی و پرسینگ را به همراه می آورد ... مثل پوله، او دوندگی
دارد و همیشه گفته ام اگر مهاجمان من به وظایفشان درست عمل کنند از آنها
راضی خواهم بود حتی اگر گلی به ثمر نرسانند. تلاش های آنها به تیم اجازه می
دهد که 3 امتیاز بازی را به دست آورند."
رضایی دویدن را دوست دارد، ولی ترجیح می دهد گل زنی کند. "من سبک یک گل زن
را دارم"، این توصیفی است که در اولین کنفرانس مطبوعاتی مربوط به معرفی اش
از طریق رئیس-مترجم خود انجام داد. با آن دبل در مقابل وارگام، کاوه در
کنار پوله، دودی لوکباکیو و آمارا بیبی در صدر گلزنان گورخرها قرار گرفت.
بعضی ها در آخرین ساعات نقل و انتقالات انتظار جذب یک گلزن خُلَص را داشتند
ولی اسپورتینگ شارلروا تکان نخورد. انگار ازداشتنش مطمئن بودند.