فصل به
پایان رسید و محرومیت استقلال برای منصوریان توفیق اجباری بود تا پدیده هایی چون
نورافکن و اسماعیلی را کشف کند و برای فصل بعد بکل قید حضور آندو را بزند.
ماجرای
جپاروف اما پیچیده بود و او که صابون سپاهان به تنش خورده بود بدجوری هوای سپاهان
را در سرداشت و سپاهانی ها هم انصافاً امانتداران خوبی بودند که توانستند یک نیم
فصل بازیکن قرضی استقلال را بگیرند و برای فصل بعد او را هوایی کنند که به استقلال
بازنگردد .
خلاصه همه چیز در این معادله نادرست بود بجز قراردادی که جپاروف با
استقلال داشت و خداراشکر بر اساس آن قرارداد و پافشاری منصوریان این بازیکن پا به
سن گذاشته اما با تکنیک و پرتجربه که دوبار در سال های 2008 و 2011 موفق به دریافت
جایزه مرد سال آسیا شده در استقلال ماندنی شد تا با بازی های خوب و روانی که در
لیگ جدید برای استقلال انجام داد و مخصوصاً گل سه امتیازی که در بازی با تراکتور
برای آبی های پایتخت به ثمر رساند نشان بدهد که چرا سپاهان به هر ضرب و زوری بود
نمی خواست این بازیکن را از دست بدهد.
البته از همان روزهای اولی که چپاروف به
سپاهان رفت عین روز روشن بود که اگر سپاهانی ها کیفیت فنی او را ببینند به این
راحتی ها دست از سر این بازیکن بر نمی دارند که اینطور هم شد اما استقلال شانس
آورد که با این ازبک خوش تکنیک قرارداد سفت و سختی بسته بود تا دست سپاهان از این
بازیکن کوتاه شود و استقلال شانس این را داشته باشد که از خلاقیت های او به نفع
خودش استفاده کند . بازی های اخیر جپاروف برای استقلال و مخصوصاً بازی با
تراکتورسازی دست سپاهان را حسابی رو کرد و مشخص شد چرا این بازیکن برای پیوستن به
استقلال تعلل داشت ! البته خداراشکر حالا او بازیکن استقلال است و دوستان ما در
سپاهان فقط می توانند پشتک واروهای بعد از گلش را ببینند و حسرت بخورند که چرا
برای یکبار هم که شده قرارداد یک بازیکن اینقدر خوب و تمیز بسته شده بود که
نتوانستند آن را با زرنگ بازی از چنگ استقلال دربیاورند !