<font>او که بیشک وقتی آن روزهای اول به تیم ملی پیوست، مرز محبوبیتش فراتر از یک فوتبالیست بود. او تبدیل به یک سلبریتی شد و رسانهها برای جلدشان در به در یک عکس از او بودند. فریدون آن وقتها با ظاهر متفاوتی جلوی همه آفتابی میشد. با تیپ خاصی که او را ناگهان تبدیل به خوشتیپترین چهره فوتبال ایران کرده بود. حالا سن و سال فریدون بالاتر رفته است. در این سالها با یک چشم بههم زدن هم سن او بالا رفت و هم ما. فریدون این روزها خیلی از آن هیجانات و آن شرایط خاص فاصله گرفته است. او در فوتبال و در زندگیاش به چیزهای متفاوتتری میاندیشد.<br> <br> فریدون کار مربیگریاش را شروع کرده و میگوید دوست دارد یک روز تبدیل به یک مربی خیلی حرفهای شود.<br> <br> <span>*فریدون تو هنوز چهره محبوبی در فوتبال ایران هستی. به هر حال طرفدارانت دوست دارند بدانند این روزها کجا هستی و چه کار میکنی؟ تا جایی که میدانیم هنوز سرمربی یکی از تیمهای پایه سنتپائولی هستی. میتوانیم یک روز تو را در تیم اول باشگاه ببینیم؟</span><br> <br> من هنوز در هامبورگ هستم. یک سال دیگر قراردادم را با تیم زیر 23 سالههای سنتپائولی تمدید کردم چون سال گذشته نتایج خوبی گرفتیم. بازیکنان ما خیلی جوان هستند و در این لیگی که حضور داریم واقعاً نتیجه گرفتن سخت است. هدف هر سال ما این است که بتوانیم در لیگ بمانیم. امسال هم دوباره تغییرات زیادی داشتیم و 10 بازیکن جدید گرفتیم که از تیم زیر 19 سالهها آمدند. در واقع تیم امسال ما یک تیم جدید است. یک هدف مهمی که در آلمان دارم این است که مدارکم را کامل کنم. تا الان دو مدرک گرفتم، آن هم در یک سالی که اینجا هستم. دو مدرک دیگر مانده که بگیرم.<br> <br> <span>*مدرک A و دیگری چه مدرکی؟</span><br> <br> بله، مدرک A مانده و همینطور پرولاینسس که مدرک حرفهای مربیگری است. در آلمان گرفتن مدارک زمان میبرد و اینطور نیست که پشتسر هم مدارک را بگیرید. من باید یک سال با مدرکی که گرفتم کار کنم تا بتوانم مدرک بعدی را بگیرم. به هر حال بهترین چیز برای من این است که از کارم خوشحالم و دارم لذت میبرم. میدانم زمان میبرد ولی آخر سر امیدوارم به هدف اصلیام که همان گرفتن تیم در لیگ بالاتر است، برسم. من روز به روز به پیشرفت فکر میکنم و جلوی میروم.<br> <br> <span>*الکساندر نوری اولین مربی ایرانی است که در بوندسلیگا یک کار میکند. او سرمربی وردربرمن است و موفق بوده. آیا میتوان اینطور تصور کرد که با موفقیت او شاید راه برای نسل جوان مربیان ایرانی از جمله تو، مهدویکیا و هاشمیان باز شود؟ تو و الکساندر اصلاً با هم آشنا هستید؟</span><br> <br> من و الکساندر یکجورهایی از بچگی همدیگر را میشناسیم. درست است ما در یک تیم بازی نکردیم ولی در یک محله بودیم. بعضی وقتها هم با هم به تیم ملی جوانان آلمان دعوت میشدیم. من و الکساندر هیچوقت در یک تیم بازی نکردیم ولی همدیگر را میشناسیم. یک بار هم در هتل استقلال وقتی تیم ملی در اردو بودم، الکساندر را دیدم. آن موقع آقای برانکو سرمربی تیم ملی بود و ما میخواستیم به جام جهانی برویم. من و الکساندر دوست خیلی نزدیک نیستیم ولی همدیگر را میشناسیم. نوری در راهی که رفت موفق شد. یادم هست که آخرین بار در تیم دسته چهارمی اولدنبورگ بازی میکرد و بعدش مربیگری را شروع کرد. اول مربی بدنساز شد و بعد دستیار و آخرش هم سرمربی. در همان باشگاه آخری که بازی میکرد مربیگری کرد و موفق بود. بعد رفت تیم وردربرمن و سرمربی زیر 23 سالههای این باشگاه شد. آنجا هم نتیجه گرفت. الکساندر هر جا مربیگری کرد واقعاً نتیجه گرفته و موفق بوده است. الان هم در بوندسلیگا خوب نتیجه گرفته و دوباره میگیرد. کار او درست است و خوب پیش میرود. خوشحالم که این اتفاق افتاده است. فکر کنم او از سال 2011 مربیگری میکند و حدود 6 سال است کار مربیگریاش را آغاز کرده است. یعنی میخواهم بگویم برای مربیگری شما نیاز به زمان دارید. خیلی خوشحالم که او به عنوان یک ایرانی در کارش موفق شده و به بوندسلیگا یک رفته است. ولی فکر نکنم مثلاً اینجا به ملیت توجه کنند و مثلاً چون نوری موفق شده، کار برای ایرانیها راحتتر شود. هر مربیای باید نتیجه بگیرد و موفق باشد. اصلاً هم به این ربطی ندارد که از کدام کشور میآید.<br> <br> <span>*در این مدت پیشنهادی برای کار در ایران داشتهای؟ اصلاً به این فکر میکنی که یک روز به لیگ برتر برگردی و مربیگری کنی؟</span><br> <br> تا الان هیچ حرفی نشده است. البته من هم سمتش نرفتم برای اینکه میخواهم اول مدارک مربیگریام را بگیرم. میخواهم از پایه کارم را یاد بگیرم و جلو بروم. الان در این مرحله هستم. بعدش دیگر هرچه خدا بخواهد. ولی فعلاً دوست دارم یاد بگیرم و باتجربه شوم. فعلاً دوست دارم همین جا کارم را ادامه دهم تا به حد حرفهای برسم. روز به روز بهتر میشوم. من باور کردهام مربیگری کار راحتی نیست. باید خیلی چیزها را یاد بگیرم. خیلی چیزها هست که مهم است. قطعاً اینطوری نیست که چون بازیکن بودهام همه چیز را در مربیگری میدانم. مربیگری واقعاً با بازیگری فرق دارد.<br> <br> <span>*تو طلاییترین دوران حضورت در لیگ ایران را در استقلال داشتی. هر بازیکنی دوست دارد یک روز سرمربی تیم محبوبش شود. تو اصلاً به این فکر کردهای که یک روز سرمربی استقلال شویی؟</span><br> <br> راستش من هنوز به این موضوع اصلاً فکر نکردهام ولی واقعاً استقلال را خیلی دوست دارم. وقتی در این تیم بازی میکردم، خیلی خوش میگذشت و از حضور در آنجا لذت میبردم. استقلال تیم خود من در ایران است. خیلی دوستش دارم. اینکه یک روز به نیمکت آن باشگاه برسم را، خدا میداند. نمیدانم، انشاءا... شاید یک روز سرمربی یا نمیدانم مربی استقلال شوم.<br> <br> <span>*امسال استقلال و پرسپولیس در نقل و انتقالات خیلی خوب عمل کردهاند و به نظر میرسد بعد از سالها شاهد رقابت تنگاتنگ این دو تیم در لیگ برتر باشیم.</span><br> <br> راستش فکر کنم در چند سال گذشته این اولین بار است که استقلال و پرسپولیس جفتشان سر هستند در لیگ برتر. هر دو تیم واقعاً بهترین بازیکن را دارند. خوب هم بازی میکنند. در چند سال گذشته اینطور نبود و شاید یک تیم خیلی قدرتمند بود. کم اتفاق میافتاد هر دو تیم قدرتمند باشند ولی امسال هم استقلال و هم پرسپولیس قدرت گرفتهاند. دیدن لیگ با این دو تیم لذت بیشتری دارد. انگیزه بیشتری هم به بازیکنان میدهد. من که آرزویم این است استقلال در فصل جدید قهرمان لیگ برتر شود. یک چیزی هم در لیگ برتر مهم است و آن شانس است. دیگر بستگی به این دارد که شما فصل را چطور شروع کنی. سال قبل استقلال فصل را بد شروع کرد ولی بعدش دیدید که نتیجه گرفت اما چون امتیاز از دست داده بود، نتوانست قهرمان لیگ برتر شود.<br> <br> <span>*فریدون درباره تیم ملی هم حرف بزنیم. ایران توانست با اقتدار به جام جهانی صعود کند. در حال حاضر کیروش به این فکر میکند از گروهمان در روسیه صعود کنیم. تو فکر میکنی با تیمی که داریم، این مسئله امکانپذیر است؟</span><br> <br> درباره تیم ملی باید بگویم خیلی خوشحالم که اینطور نتیجه گرفته است. ما یکی از اولین تیمهایی بودیم که به جام جهانی صعود کردیم. بچهها خیلی خوب بازی میکردند. فوکوس ما روی نتیجه است. یعنی معلوم است که کل تیم دست به دست هم و یکدل دارند کار میکنند. این هم به خاطر مربیانی است 7 سال است آنجا هستند. از بازی تیم ملی میشود فهمید فکر فوتبالی مربیان ما چطور است و همینطور بازیکنان که این فکر را در زمین پیاده میکنند. درباره جام جهانی و صعودمان هم اول باید ببینیم قرعهکشی چطور میشود. اگر خوششانس باشیم و قرعهمان سخت نباشد، شاید بتوانیم یک مرحله بالاتر برویم. بعد از اینکه قرعهکشی انجام شد باید دوباره این سؤال را از من بپرسید.<br> <br> <span>*قبل از جام جهانی 2006 که تو هم یکی از بازیکنان تیم ملی بودی، همین بحثها بود. آن موقع فشار زیادی روی تیم ملی ایجاد شد ولی اکثر بازیکنان کلیدی ما از جمله خود تو قبل از بازیها مصدوم شدند. فکر میکنی این توقعی که الان روی تیم هست، فشار ایجاد نمیکند؟</span><br> <br> کاملاً درست میگویی. در سال 2006 فشار زیادی روی ما بود. همه میگفتند با این همه بازیکنی که در خارج ایران و در لیگهای سطح بالا حضور دارند و بازی میکنند، ما از گروهمان بالا میرویم. من هنوز هم بعد از سالها میگویم ما در جام جهانی 2006 واقعاً بدشانس بودیم. کی فکر میکرد اینقدر بازیکنان اصلی ما قبل از جام جهانی، مصدوم شوند؟ یعنی بچههای ما با آمادگی صددرصد به جام جهانی نرفتند تا خودشان را نشان دهند. خیلی خیلی حیف شد. انشاءا... با تیم 2018بتوانیم از گروهمان بالا برویم. فرق تیم الان ما با 2006 این است که بازیکنان خارجی داریم ولی در هیچیک از 4 لیگ اول اروپا نیستند. انشاءا... در جام جهانی 2018 چند بازیکنان ما میتوانند خودشان را نشان بدهند و به 4 لیگ اول اروپا برسند. من مطمئن هستم این اتفاق میافتد.<br> <br> <span>*یک سؤال میپرسیم نمیدانیم دوست داری جواب بدهی یا نه. درباره موفقیت همسرت در آلمان. او از طرف یکی از مجلههای معتبر هامبورگ به عنوان میس آلمان انتخاب شد. این هم به خاطر طراحیهای خاصی است که با طلا دارد.</span><br> <br> بله، همسرم به دانشگاه رفته و در واقع درسش را خوانده است. او 5، 6 سال در لندن در دانشگاه درس خواند. همه چیز را یاد گرفت. در جواهرفروشی بود. مدرکی که همسر من دارد، در ایران کسی نداشته و ندارد. او در ایران خیلی موفق بود. حتی در قطر هم موفقیتهایش ادامه داشت و کارهایش به فروش میرفت. بعد از اینکه به آلمان آمدیم چون مارکت جدیدی بود، اولش سخت بود. ولی الان در کارش خیلی موفق است و خوشحالم که دارد روز به روز بهتر میشود. در آلمان خیلیها طرحها و کارهای او را دوست دارند. راستش خودم انتظار نداشتم اینقدر موفق شود. انشاءا... در کارش موفقتر هم میشود و من برایش واقعاً خوشحال هستم.<br> <br> <span>*حرف خاصی مانده؟ درباره سفر به ایران یا هوادارانت... </span><br> <br> در آخر میخواهم بگویم خیلی دلم برای ایران تنگ شده است. برای دوستانم هم همینطور. متأسفانه وقت نکردم به ایران بیایم. در یک سال و نیم گذشته یک جورهایی سخت بود که بیایم چون نمیخواستم برای سه، چهار روز برگردم. دوست دارم مدت طولانیتری در ایران باشم. انشاءا... برنامهریزی میکنم تا دو ماه دیگر بتوانم به ایران بیایم. پیغام من را هم به هواداران و مردم برسانید که واقعاً دوستشان دارم و اخیراً در اینستاگرام هم توانستم به 400 هزار فالوور برسم. میخواستم از تکتک مردم ایران تشکر کنم و فراموش نمیکنم وقتی به تیم ملی آمدم، از روز اول چطور از من حمایت کردند و چطور پشتم بودند. همهجوره از من حمایت کردند و عاشقانه دوستشان دارم. هر جا ایرانیها را میبینم از من تشکر میکنند ولی این من هستم که باید از آنها تشکر کنم چون نقش مهمی در حضورم در تیم ملی داشتند و باعث شدند بتوانیم به چیزهای زیادی برسم. دعا میکنم همیشه سالم و سلامت باشند و میخواهم به خاطر مرگ آتنا اصلاًنی هم به همه ایران تسلیت بگویم. امیدوارم در کشورم دیگر چنین اتفاقی نیفتد. </font>