اما شماره پیراهن او بایگانی شد تا به شخصی برسد که لایق پوشیدن این پیراهن باشد. سرانجام انتظارات به پایان رسید و این شخص پیدا شد: "بختیار رحمانی"
شش ماه به جلوتر میرویم. بازیکنی که به امید برطرف کردن مشکلات بازیسازی با هزار امید وارد باشگاه شده بود، با تنها یک پاس گل به کار خود ادامه میداد. او حتی از دادن پاس های ساده نیز عاجز بود. کنترل های ضعیف و از دست دادن های متعدد توپ توسط او در بازی ها، فشار هرتیمی را روی دروازه استقلال افزایش میداد و تیم ناخودآگاه به دفاع روی میآورد. استقلال منصوریان حالا بدون بازیساز بازی میکرد.
درست در بازی سپاهان و وقتی که بختیار در ترکیب نبود، تیم به قدری خوب و رو به جلو بازی کرد که گویا استقلال منصوریان همان استقلالی شده بود که هواداران میخواستند. همان استقلالی که با وجود کسب نتیجه تساوی، مورد ستایش بی دریغ کارشناسان قرار گرفت.
با این اوصاف، رحمانی به جای تلاش بیشتر در تعطیلات، در حالی که توسط منصوریان در لیست مازاد نیز قرار نداشت، مدام بیانیه میداد و خواهان جدایی شده بود. او هرروز در باشگاه حضور داشت و در یکی از مصاحبه هایش، ۵۰۰ میلیون تومان پولی را که گرفته بود را زهرمار خواند! اینستاگرامش را پاک کرد و ادعا کرد دارند با اسم او بازی میکنند. در حالی که نمیدانست با مشاوره های غلط او را بازی میدهند.
رحمانی پیراهن مقدس استقلال را که روزگاری برتن حجازی و پورحیدری و مجیدی و ... بود را از کف داد و ترجیح داد در باشگاهی دیگر بازی کند. پیراهن شماره هفتی را که سال ها بایگانی شده بود را از دست داد. او درست زمانی که با خنده رضایت نامه خود را گرفته بود اعلام کرد روزی دوباره به استقلال برمیگردد! شخصی که لایق پوشیدن این پیراهن نبود بازهم وعده و وعید میداد؛ حتی در آخرین لحظات حضورش در باشگاه!