در تمام سالهایی هم
که گذشت این استقلال بود که به همه هویت داد و همه را از فرش به عرش رساند و از
جوانانی جویای نام اسطوره هایی ساخت بی بدیل که هریک به نوبه خود باعث غرور و
افتخار این باشگاه و حتی این مرز و بوم شدند . نقش هواداران نیز در این تاریخ پر
افتخار پررنگ است چرا که تیمِ بدون هوادار مانند کتابِ بی مخاطب، ابتر است ، حالا
میخواهد نویسنده اش بزرگترین و مشهورترین داستان نویس دنیا باشد.
وقتی مخاطب و هواداری
در کار نباشد بدون شک باشگاهی هم نیست و وقتی باشگاه و تیم نباشد بازیکنی هم
نخواهد بود ! پس همه این عناصر لازم و ملزوم یکدیگرند و مانند قطعات یک پازل به هم
مرتبط و مباد روزی که این پازل چندتکه شود و هرتکه ای در سمتی نامعلوم بیفتد.
حکایت این روزهای استقلال حکایت همین پازل چند تکه است ، حکایت آدمهایی که هر کدام
بی نام و نشان آمدند و با استقلال، نام و نان و جام وجان گرفتند و بجای اینکه خود
را مدیون استقلال بدانند برسر استقلال منت هم گذاشتند و خودشان را از استقلال بزرگ
تر تصور کردند در صورتیکه هرگز چنین نبوده و نیست و همگی باید بدانند " هیج
کس از استقلال بزرگ تر نيست " مخصوصاً هواداران تیم و جوان ترها باید این
نکته را بیشتر از همه متوجه باشند که استقلال مکتب بزرگانی بوده که از دهه 20 برای
این تیم زحمت کشیده اند و حالا ما میراث دار این امانت بزرگ آنان هستیم و وظیفه
داریم مانند آنها بزرگ باشیم و بزرگ فکر کنیم و نگذاریم استقلال دستخوش اختلافات
شخصی و چند دستگی های فردی شود . استقلال یک تیم واحد است و متعلق به همه هواداران
و هر کس حتی یک دقیقه در استقلال بازی کرده باشد قابل احترام و ارزشمند ، اما
اینکه بخاطر یک جلسه نیمکت نشینی کسی مانند رحمتی که زحمت های زیادی هم برای
استقلال کشیده است بخواهد جنجال کند و رضایتنامه بخواهد پذیرفتنی نیست از آن بدتر
هوادارانی هستند که در شبکه های مجازی بخاطر نامها به جان هم می افتند و اسطوره ها
و بازیکنان و مربیان خود را با بدترین الفاظ مورد خطاب قرار میدهند و یادشان می
رود که اینجا استقلال است و باید پشت استقلال ایستاد نه افراد و نه اشخاص .
حرفی برای گفتن باقی
نمی ماند جز اینکه امیدوار باشیم استقلال به روزهای خوبش برگردد و کادر فنی ،
بازیکنان و هواداران هم یکدست و یکپارچه فقط بفکر موفقیت استقلال باشند و بدانند
چند دستگی و اختلافات شخصی فقط باعث تخریب تیم می شود .