ماهنامه جامعه پویا: اگر قرار بر بررسی تاریخ انواع افشاگری ها در ورزش، به
ویژه در فوتبال باشد، می توان فهرستی بلندبالا تهیه کرد؛ اما فراوانی این
افشاگری ها در اینجا به 10سرفصل که بیش از همه خبرساز بوده و توجه افکار
عمومی را جلب کرده، می پردازیم.
دوپینگ
افشاگری
درباره دوپینگ، یکی از افشاگری های مرسوم در ورزش جهان است که در چند مورد
هم منجر به رسوایی هایی تاریخی شده است. بی شک بزرگ ترین رسوایی تاریخ، به
افشاگری دوپینگ لانس آرمسترانگ، اسطوره دوچرخه سواری و ورزش جهان، بر می
گردد. در اواخر سال 2012 یکی از هم تیمی های آرمسترانگ از دوپینگ این
ورزشکار معروف در سال های قهرمانی اش خبر داد و در نهایت این افشاگری باعث
شد آرمسترانگ بپذیرد دوپینگ کرده و عناوین قهرمانی اش از او پس گرفته شد.
در
ایران داستان افشاگری بسیار متفاوت است. افشای دوپینگ بیشتر شبیه یک اتهام
یا گمانه زنی است. از طرفی امتیازهایی که در غرب به یک افشاگر داده می شود
در ایران نصیب چنین اشخاصی نمی شود و به همین دلیل خیلی از افراد تمایل
ندارند پا به این عرصه بگذارند. همیشه شایعات زیادی درباره افراد دوپینگی
در ورزش ایران وجود دارد، اما این شایعات کمتر به یک نقل قول رسمی تبدیل می
شود.
از
طرفی خبر دوپینگ را یک مرجع رسمی باید اعلام کند و در مواردی درباره این
خبر رسمی پنهان کاری هم می شود؛ برای نمونه هنگام بازی های آسیایی اینچئون
2014 اعلام شد محمدرضا براری، وزنه بردار دسته 105 کیلوگرم کشورمان،به دلیل
آسیب دیدگی، این رقابت ها را از دست داده است؛ اما پس از گذشت ماه ها این
واقعیت روشن شد که این وزنه بردار به دلیل دوپینگ نتوانسته بود به اینچئون
برود. در این شرایط باز هم افرادی پیدا شدند که به دیگران اتهام دوپینگی
بودن زدند، اتهام هایی که هرگز ثابت نشد.
یکی از مهم ترین اتهام ها
اتهامی است که سعید علی حسینی به حسین رضازاده زد. علی حسینی، وزنه بردار
فوق سنگین ایران که به دلیل استفاده از مواد نیروزا، محرومیتی طولانی مدت
دارد، در مصاحبه ای جنجالی عنوان کرد حسین رضازاده عامل دوپینگ او بوده و
حتی خود رضازاده هم سابقه استفاده از این گونه مواد را دارد؛ البته این
اتهام هرگز ثابت نشد.
در همین هفته های اخیر، ناصر نوربخش و سعید
عبدولی، مربی و کشتی گیر تیم ملی کشتی فرنگی، برخی فرنگی کاران را به
استفاده از مواد نیروزا متهم کردند. در فوتبال هم سابقه این افشاگری ها
وجود دارد و پیشنیه آن حتی به قبل از انقلاب هم می رسد.
با این حال
یکی از معروف ترین صحبت ها در این باره به سال 1382 بر می گردد؛ زمانی که
پس از باخت چهار بر صفر برق شیراز در تهران مقابل پرسپولیس، محمد احمدزاده،
سرمربی برق، بازیکنان حریف را غیرطبیعی دانست. این اظهار نظر در آن فصل
جنجال زیادی برپا کرد. یک بار هم مجید جلالی درباره بازیکنان استقلال اهواز
سخنی مشابه به زبان آورد. این اتهام ها در لیگ یک بیشتر است. افشین
پیروانی در مقطعی که در لیگ یک مربیگری می کرد، با قاطعیت از دوپینگ در این
لیگ می گفت. در این بین باید به محمد مایلی کهن هم اشاره کین. او فیروز
کریمی را متهم کرد بازیکنانش را مجبور می کند دویپینگ کنند؛ اتهامی که ثابت
نشد و به جریمه شدن مایلی کهن انجامید.
پشت
سر بسیاری از ستاره های فوتبال ایران نیز شایعه دوپینگی بودن وجود دارد؛
مخصوصا بازیکنانی که کارنامه ملی شان با کارنامه باشگاهی شان متفاوت است.
با این حال در ایران ساز و کاری برای پیگیری این ادعاها وجود ندارد.
در
رشته های دیگر هم شایعه کم نیست، از کشتی و وزنه برداری گرفته تا دوچرخه
سواری، بدن سازی و پرورش اندام هم در سایه دوپینگ قرار دارند. در ورزش
ایران معمولا افشاگری ها درباره دوپینگ به نتیجه خاصی منجر نمی شود.
تبانی
اتهام
تبانی سال هاست که پیرامون فوتبال ایران می چرخد. برخی مربیان و مدیران در
محافل خصوصی با اتهام تبانی رو به رو هستند و قهرمانی شان زیر سوال می
رود، اما همه اینها تنها گمانه زنی است و چون سندی درباره آنها وجود ندارد،
کسی جرئت نمی کند دست به افشاگری بزند. این شایعات وجود دارد که مربیانی
با تبانی با بازیکنان حریف و حتی داوران، بازی هایشان را می برند و به
موفقیت می رسند. درباره مدیران هم این شایعات وجود دارد. در این میان چند
باری هم درباره تبانی در روزش ایران افشاگری و این تبانی های ثابت شده است.
یکی
از معروف ترین افشاگری ها به زمانی بر می گردد که شهرداری تبریز در سال
1392 موفق شد به لیگ برتر صعود کند. مصاحبه های افشاگرانه چند بازیکن حریف
موجب شد تبانی این تیم برملا و شهرداری به جای بازی در لیگ برتر به لیگ دو
فرستاده شود. معمولا اخبار تبانی در لیگ های دسته پایین تر بیداد می کند؛
حتی یک بار مشاهده شد که یک تیم دسته سومی برای فرار از سقوط به حریفش 58
گل زد، یا تیمی با کمتر زا 11 بازیکن برابر حریف به میدان رفت. همین امسال
مسئولان باشگاه نساجی تاکید داشتند تیم مس کرمان با حریفش تبانی کرده؛
البته این بار نتیجه چنین ادعایی فقط محرومیت مدیرعامل متخلف بود.
این
دست اخبار در لیگ بر تر هم کم نیست. یک بار مایلی کهن قهرمانی استقلال در
جام حذفی را زیر سوال برد و عنوان کرد این قهرمانی با تبانی به دست آمده
است. علیرضا علی پور، رئیس سابق ستاد منشور اخلاقی، هم چند افشاگری جالب
دراین باره داشته است. او یک بار عنوان کرد در قهرمانی سپاهان در لیگ دوم،
سکه های لای گز نقش داشته است؛ البته او بعدا این صحبت را تایید نکرد. سال
گذشته هم به صورت تلویحی، انتقال دو بازیکن به استقلال را به بازی آنها در
فصل قبل مقابل آبی ها ربط داد.
علی پور درباره قهرمانی در لیگ هشتم و
نحوه عملکرد دروازه بان خارجی ذوب آهن هم شبهاتی را مطرح کرد. داستان کارت
به کارت معروف و محرومیت محسن قهرمانی از داوری، دیگر پرونده مشهور در
زمینه تبانی است. همچنین در دوره ریاست محمد دادکان، یک داور بدون سر و صدا
از فوتبال کنار گذاشته شد که قاعدتا اتهام او هم تبانی بوده است.
برخلاف
خیلی از کشورهای دیگر که شایعه تبانی با وسواس خاصی از سوی نهادهای نظارتی
پیگیری و با متخلفان به شدت برخورد می شود، در ایران معمولا این اتهام ها
به جایی نمی رسد. به نظر می رسد چند عامل باعث می شود اتهام تبانی چندان به
سرانجام نرسد: نخست اینکه مدارک معتبر و محکمه پسندی وجود ندارد و مهم تر
اینکه اثبات این اتهام ها، فوتبال ایران را زیر و رو می کند و قاعدتا خیلی
ها علاقه ندارند این اتفاق بیفتد.
فساد در مدارس فوتبال
یکی
دیگر از افشاگری های پرسر و صدای عرصه ورزش که اتفاقا این بار خانواده ها
را نشانه گرفته بود دل پدر و مادران را لرزاند، مسئله ناهنجاری های اخلاقی
در مدارس فوتبال ایران بود. هرچند ناهنجاری های اخلاقی در مدارس فوتبال،
حریف دیروز و امروز نیست؛ اما در سال های اخیر بسیاری از دلسوزان این ورزش
درباره آنچه در برخی مدارس فوتبال می گذرد، هشدار می دهند و از مسئولان
فوتبال به دلیل بی توجهی به این مسئله انتقاد می کنند.
رعایت نکردن
استانداردها و صلاحیت نداشتن گردانندگان، اگرچه از مسائل و معضلات اصلی
خیلی از مدارس فوتبال در کشور است؛ اما مشکل اصلی، در برخی ناهنجاری های
اخلاقی است که در تعدادی از این مدارس فوتبال به وقوع می پیوندد. اذیت و
آزار شاید تلخ ترین اتفاقی است که خیلی ها معتقدند در برخی مدارس فوتبال رخ
می دهد.
این
در حالی است که مسئولان آکادمی فوتبال اغلب تمایلی ندارند در این باره
صحبت کنند؛ چرا که معتقدند صحبت کردن درباره آزار در مدارس فوتبال، امری
غیراخلاقی است. شاید به همین دلیل است که از همان ابتدای مطرح شدن این
مسائل، فقط چند نفر در ایران به خودشان اجازه دادند از رخدادهای تکان دهنده
مدارس فوتبال پرده بردارند و مابقی با وجود قبول چنین اتفاقات فاجعه سازی،
تلاش کرده اند زبان به کام بگیرند و به قول خودشان، قبح این مسائل را در
فوتبال ایران نشکنند.
در یکی از برنامه های 90 در اسفند سال 92،
«مسعود شجاعی» بازیکن تیم ملی کشورمان فرصتی از فردوسی پور خواست تا مسائلی
را مطرح کند. در میان حرف های شجاعی نکته تامل برانگیزی وجود داشت. او با
اشاره به مسائل غیراخلاقی در برخی مدارس فوتبال، از والدین خواست در
فرستادن کودکانشان به این مدارس، با تانی بیشتری اقدام کنند.
بعد از
آن «ناصر فریاد شیران» از مربیان فوتبال ایران، در مصاحبه با سایت مشرق
نیوز هشدار داد برخی افراد در مدارس فوتبال به دنبال سوءاستفاده از کودکان
هستند. او ضمن تقدیر از مسعود شجاعی به خاطر باز کردن باب این موضوع تلخ،
گفت بحث فساد اخلاقی تیم های پایه بسیار کلان تر از چیزی است که گمان می
کنید و به یک مورد یا دو مورد محدود نمی شود. فریاد شیران در آن گفت و گو
از مدیرانی گله کرد که با سرپوش گذاشتن بر این حقیقت تلخ می خواهند قبح
ماجرا شکسته نشود.
در یکی دیگر از برنامه های 90 همان سال آیتمی
پخش شد که یکی از مربیان می گفت به کودکان در مدارس فوتبال آپ پرتقال مسموم
و بیهوش کننده می دهند و سپس اقدام به آزار و اذیت آنها می کنند و از صحنه
فیلم می گیرند. بعد که بازیکن به هوش آمد، به او نشان می دهند و می گویند،
اگر در دادن پول قراردادها و نقل و انتقالات، گوش به فرمانشان نباشند، به
قصد آبروریزی فیلم را تکثیر می کنند.
ماجرا تا آنجا بالا گرفت که در
همان سال کار به مجلس شورای اسلامی و کمیسیون اصل 90 کشیده شد و پس از چند
ماه بررسی و بازشدن پای چهره های سرشناس به این پرونده، هنوز خروجی مشخصی
از آن به بیرون درز نکرده است و مسئولان رسیدگی به این پرونده، تاکنون فقط
به گفتن اطلاعات مهم از این پرونده بسنده کرده اند.
ترس از شکسته
شدن قبح این مسئله و زشت بودن بیش از حد آن، چنان است که کسی نخواسته یا
نتوانسته تاکنون به این مسئله بپردازد. با این همه یکی از محدود خروجی های
مثبت این افشاگری ها، محرومیت مادام العمر یکی از مربیان مدارس فوتبال
تهران به اتهام اخاذی و رفتارهای خلاف اخلاق از سوی کمیته اخلاق فدراسیون
فوتبال در اردیبهشت امسال و نظارت بیشتر بر مدارس فوتبال بود.
دلالی
دلالی
در ورزش جرم محسوب نمی شود؛ اما می تواند زمینه ساز جرائم زیادی باشد.
دلالی یا واسطه گری با نام کارگزاری، شغلی پردرآمد در ورزش در سراسر
دنیاست، برای نمونه در فوتبال، کارگزاران رسمی از فیفا مجوز می گیرند و
درآمدی هنگفت از نقل و انتقالات فوتبال کسب می کنند. دلالی زمانی جرم به
حساب می آید که قواعد آن رعایت نشود و از سوی افرادی صورت گیرد که نیاید
این کار را انجام دهند؛ مثلا یک مربی از بازیکنان پول بگیرد تا آنها را به
تیمش بیاورد یا یک مدیر این کار را انجام دهد.
ممکن است افرادی بدون
مجوز از بازیکنان جوان و نوجوان پول های کلان بگیرند تا برایشان تیم پیدا
کنند یا یک واسطه، کمیسیونی خارج از عرف بگیرد. معمولا به این موارد، دلالی
گفته می شود. مرز بین دلالی و اخاذی هم خیلی باریک است.
در
این سال ها ثابت شده دلالی در ورزش ایران، به ویژه در فوتبال، بیداد می
کند. در اواخر دهه 80 چند دلال در ایران که کارهای خارج از عرف انجام می
دادند بازداشت شدند و با یک جست و جوی ساده در اینترنت می توان نام این
افراد را به دست آورد. همچنین در مقطعی فدراسیون فوتبال چند مربی را به
دلیل دلالی و ارتباط با دلالان، از حضور در لیگ برتر محروم کرد. این مربیان
بدون آنکه اسامی شان به طور رسمی اعلام شود، به منشوری ها شهرت پیدا
کردند.
مربی یا بازیکنی را نمی توان در فوتبال ایران پیدا کرد که
وجود دلالی را قبول نداشته باشد. در این میان با چند دلال که کارشان به
صورت علنی به اخاذی هم تبدیل شده، برخورد شده است. یکی از موارد اصلی
تخلفات دلالان، سوءاستفاده آنها از بازیکنان جوان است. بارها بازیکنان
نوجوان و جوان افشا کرده اند برخی دلالان فوتبال با گرفتن پول های کلان،
وعده بردن آنها به تیم های بزرگ را داده اند. اما خبری از آن تیم بزرگ نشده
است و دلالها سر آنها را کلاه گذاشته اند؛ حتی چندی پیش خبر سوءاستفاده
اخلاقی یک دلال از یک بازیکن جوان منتشر شد.
در چند سال اخیر چند
دلال در این باره دستگیر شده اند، اما به نظر می رسد این جریان همچنان
ادامه دارد. در گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس هم به طور مفصل به بحث دلالی
پرداخته شده است. با وجود این حجم صحبت هایی که درباره دلالی می شود، با
میزان برخوردی که با این پدیده صورت می گیرد همخوانی ندارد. یکی از دلایل
این موضوع را باید به صحبت های بدون مدرک ارتباط داد. مشاهده می شود هر وقت
تیمی نتیجه نمی گیرد، گفته می شود این تیم قربانی دلالی شده؛ اما توضیح
داده نمی شود دقیقا چه اتفاقی رخ داده است.
درواقع خیلی ها تصور می
کنند برخورد با دلالی، برخورد کیفری با کارگزاران فیفاست؛ اما واقعیت این
است کار آنها خلاف نیست؛ حتی به گفته مقامات حراستی اگر یک روزنامه نگار یا
فرد عادی هم درانتقال بازیکنی منفعت مالی داشته باشد، نمی توان او را مجرم
دانست؛ به همین دلیل خیلی از صحبت هایی که درباره دلالی می شود قابل پیگرد
قانونی نیست. با این حال باید پذیرفت با افشاگری هایی که در سال های اخیر
در رسانه ها انجام شده و هوشیاری مسئولان و مردم، دلالی مجرمانه به پررنگی
سال های قبل نیست.
دخالت سیاسیون در ورزش
دخالت
افراد سیاسی در امور ورزشی می تواند ثمرات مثبت هم داشته باشد. در سال
1376 که شرایط فدراسیون فوتبال بی نظم بود، با دخالت رئیس جمهور وقت، محسن
صفایی فراهانی، ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده گرفت و وضعیت فدراسیون را
سر و سامان داد. با وجود این باره دیده شده سیاسیون دخالت های عجیبی در
ورزش داشته یا به دنبال استفاده از ورزش بوده اند. در این زمینه ها هم در
ایران کم افشاگری نشده است.
یکی از معروف ترین آنها به دخالت رئیس
جمهور وقت در برکناری علی دایی از سرمربیگری تیم ملی در سال 1388 بر می
گردد. ابتدا در همان روزها در برنامه 90 مشخص شد این برکناری با تصمیم
فدراسیون نبوده و یک تصمیم از بالا بوده است. بعدها خود علی دایی اعلام کرد
او با تصمیم محمود احمدی نژاد برکنار شده است. سال گذشته مدیرعامل پیشین
پرسپولیس عنوان کرد اخراج علی دایی از سرمربیگری پرسپولیس با نظر وزیر ورزش
بوده است.
درباره
اعمال نظر دولت در انتخابات فدراسیون های مختلف هم در سال های اخیر صحبت
های زیادی شده است. در این میان چون توجه ها بیشتر به فوتبال است، این
دخالت ها در فوتبال بیشتر برملا می شود. در انتخابات فدراسیون فوتبال در
سال 1386 محسن صفایی فراهانی، رئیس کمیته انتقالی عنوان کرد معاونان رئیس
جمهور به دنبال ریاست بر فدراسیون فوتبال بودند. او بعدها گفت خود محمود
احمدی نژاد هم چنین تمایلی داشت.
در سال 1390 در انتخاباتی که
کفاشیان برای دومین بار رئیس شد در برنامه 90 فاش شد وزارت ورزش وقت، به
دنبال رای نیاوردن کفاشیان و پیروز شدن حسینعلی قریب بوده است. انتقال تیم
های فوتبال تهرانی به شهرستان ها یکی دیگر از مواردی است که دخالت سیاسیون
در آن افشا شده است. در یکی از برنامه های 90، مجری برنامه اصرار نمایندگان
استان مرکزی بر انتقال تیم نفت به اراک را به انتخابات مجلس ارتباط داد.
این برنامه تلویزیونی چند باری هم روی روابط برخی افراد با شخصیت های سیاسی
انگشت گذاشته است.
چند سال پیش بود که فردوسی پور درباره رابطه
فامیلی مدیرعامل وقت باشگاه سایپا، که فردی بدون سوابق ورزشی بود، با
اسفندیار رحیم مشایی سوال هایی را مطرح کرده بود. حضور برخی افراد سیاسی در
هیات مدیره باشگاه ها با اهداف سیاسی و انتخاباتی هم از دیگر مصادیق دخالت
سیاسیون در ورزش است. در برخی موارد، افشای این دخالت ها نتایج قابل توجهی
داشته است؛ برای نمونه حمایت رسانه ها از انتخاب کفاشیان در سال 1390 موجب
شد تا بحث ابطال انتخابات از بین برود.
دوجنسی ها در تیم زنان
یکی
از حواشی این سال های ورزش ایران که فوتبال بانوان را تحت تاثیر خود قرار
داده و هرازچندگاهی تیتر اول رسانه ها شده است، موضوع حضور دوجنسی ها است؛
شایعه ای که همواره به وسیله مسئولان فدراسیون و کمیته بانوان فدراسیون
فوتبال یا تکذیب یا در لفافه به آن پرداخته شده است.
نخستین بار در
شهریور سال 1388 محمد مرتضوی نژاد، مدیرعامل باشگاه شن سای ساوه، از راز
حضور دوجنسی ها در فوتبال بانوان که صدای بم و قدرت جسمانی بالا و فیزیکی
متفاوت از سایر دختران داشتند پرده برداشت و این موضوع را با فدراسیون و
مسئولان کمیته امور بانوان در میان گذاشت و به طور جدی خواهان رسیدگی به
موضوع حضور چنین بازیکنانی در فوتبال بانوان شد؛ البته پس از مرتضوی نژاد،
دو مربی خانم فعال در لیگ برتر نیز این موضوع را تایید کردند و هم رای با
مدیرعامل مذکور، خواهان محرومیت این بازیکنان از فوتبال بانوان شدند.
در
آن زمان با وجود پیگیری های فراوان و اعترافات متعدد، مسئولان وقت
فدراسیون فوتبال به شدت این موضوع را تکذیب کردند و بیان این مسئله را
حاشیه سازی و نتیجه دشمنی رقبا و دشمنان فوتبال ایران دانستند. فریده
شجاعی، نایب رئیس وقت فدراسیون و رئیس کمیته بانوان فدراسیون فوتبال بارها
این موضوع را رد و در برابر آن موضع گیری کرد.
هرچند در اواخر دهه
80 با گذشت زمان کم کم این شایعات از سر زبان ها افتاد؛ اما همواره این
شائبه وجود داشت که برخی تیم ها در فوتبال و فوتسال بانوان از بازیکنان
دوجنسی استفاده می کنند. این در حالی است که بازیکنان دوجنسی به دلیل شرایط
فیزیکی متفاوت و بالا بودن هورمون های مردانه، قدرت بیشتری از بانوان
دارند و می توانند کارآمدتر از دیگر بازیکنان باشند.
دکتر «احمد
هاشمیان» رئیس وقت کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال ایران در بهمن سال 92 در
گفت و گو با خبرگزاری ایسنا با اعلام اینکه هفت بازیکن فوتبال بانوان، از
حضور در مسابقات محروم شده اند، بار دیگر از راز دوجنسی ها پرده برداشت و
دوباره حرف و حدیث ها در این زمینه و این بار به شکل جدی تر بالاگرفت. دکتر
هاشمیان افشا کرد این بازیکنان به دلیل «ابهام جنسیتی» محروم شده اند و
آنها با انجام برخی مداخلات پزشکی، می توانند به فوتبال بازگردند. همان طور
که سه یا چهار نفر از آنها با انجام این کار به دنیای ورزش حرفه ای
بازگشتند. احمد هاشمیان درباره استفاده از این بازیکنان در تیم ها گفته
بود، آنها در صورت حل مشکل از طریق جراحی می توانند در مسابقات آتی شرکت
کنند.
بعد از این اظهارات هاشمیان بود که سایت فدراسیون فوتبال
درباره حضور دوجنسی ها در فوتبال بانوان نوشت: «کمیته پزشکی فدراسیون
فوتبال کلیه تیم ها را زیر نظر دارد و چنانچه فردی از نظر پزشک مشکوک باشد،
قطعا معاینات و تست های تکمیلی انجام خواهد شد. هم چنین فدراسیون فوتبال
اعلام کرده است این فدراسیون آمادگی دارد، چنانچه از سوی کادر پزشکی هر یک
از تیم های حاضر در مسابقات داخلی، بازیکنی مورد تردید قرار گیرد، از وی
نیز تست های تکمیلی را به عمل آورد که تاکنون چنین گزارشی وجود نداشته است.
بر این اساس وجود بازیکنان زن با جنسیت مجهول (دوجنسه) تکذیب می شود». با
توجه به ابعادی که این موضوع داشت، خیلی به آن پرداخته نشد؛ اما گفته می
شود این مسئله در فوتبال ایران حل شد و دیگر اثری از آن دیده نمی شود.
کارت پایان خدمت جعل
در
سال گذشته یکی از سوژه هایی که فوتبال ایران را تحت تاثیر قرار داد، موضوع
کارت های پایان خدمت و معافیت جعلی بود. داستان پس از قهرمانی فولاد
خوزستان در لیگ برتر آغاز شد. پرسپولیسی ها به چند بازیکن فولاد اعتراض
کردند و معتقد بودند آنها سربازی نرفته اند. چند ماه بعد دود این ماجرا در
چشم بیشتر تیم های ایران، از جمله خود پرسپولس ها رفت. سازمان نظام وظیفه
بررسی کارت های پایان خدمت و معافیت بازیکنان فوتبال را شروع کرد و به
نتایج شگفت انگیزی رسید. بعد از مدتی افشا شد چندده نفر از بازیکنان مطرح
ایران کارت پایان خدمت جعلی دارند.
دلایل
معافیت های پزشکی آنها هم عجیب و غریب بود. کم بینایی، قطع نخاع، تکرر
ادرار و... مهرداد پولادی، حسین ماهینی، بختیار رحمانی، مهدی کریمیان، آرش
افشین، شجاع خلیل زاده، علی حمودی، سروش رفیعی و سینا عشوری، از جمله معروف
ترین بازیکنانی بودند که کارتشان باطل شد. سازمان لیگ برتر کارت بازی آنها
را باطل کرد و پس از چندی از حضور آنها در لیگ جلوگیری شد.
این
بازیکنان ابتدا به سربازی رفتند و سپس در فصل جاری به آنها اجاره داده شد
در تیم های نظامی بازی کنند. در این میان مهرداد پولادی رویه ای متفاوت در
پیش گرفت. او که در خارج از کشور بازی می کند، به ایران بازنگشت تا مجبور
نشود به سربازی برود؛ البته این برای اولین بار نیست که درباره وضعیت خدمت
بازیکنان فوتبال افشاگری می شود. حدود 10 سال پیش کامران منزوی، یکی از
مسئولان استقلال، از مشکل دار بودن کارت معافیت بازیکنان ابومسلم خبر داد.
این افشاگری منزوی باعث محرومیت طولانی مدت آن بازیکن شد.
صغرِ سن
صغرسن
سابقه ای طولانی در ورزش ایران دارد و به سال های اخیر و رشته فوتبال هم
محدود نمی شود. اگر به تاریخ تولد شناسنامه ای گروهی از ستارگان فوتبال
ایران در قبل از انقلاب دقت شود، به طرز عجیبی دیده می شود خیلی از آنها
متولد یک سال خاص هستند؛ 1325. این اقدام برای حضور آنها در تیم جوانان آن
زمان صورت گرفته بود.
در دهه های اخیر هم صغر سن کاملا در ورزش
ایران باب بوده است. در والیبال این امر واضح بود؛ مثلا دیده می شد یک
بازیکن شش، هفت سال عضو تیم جوانان است. در فوتبال هم صغر سن کاملا موضوع
فراگیری است؛ به طوری که هر زمان عادل فردوسی پور از میهمان های برنامه اش
می پرسد متولد چه سالی هستی؟ سال بعدی اش شک کردن درباره سال تولد بازیکن
مورد نظر است.
در
دهه های 60 و 70 آن قدر صغر سن در روزش ایران باب بود که شاید بتوان گفت
اکثر ورزشکاران مطرح ایران در آن سال ها سن شناسنامه شان سن واقعی شان
نبود. در سال های اخیر، با این مسائل برخورد و چند باری هم این صغر سن ها
برملا شده است.
در سال 2000 وجود بازیکنان صغر سن در تیم جوانان
ایران به سرمربیگری حمید درخشان، یک رسوایی بزرگ ایجاد کرد. کنفدراسیون
فوتبال آسیا، ایران و بازیکنان مختلف آن را محروم کرد. این تنها مورد صغر
سن نبوده است. هم چنین به دفعات، تیم ها به بازیکنان حریف اتهام صغر سنی
زده اند که در چند مورد هم ثابت شده است. یکی از آنها به داستان کیوان
امرایی بر می گردد.
او زمانی وحید امرایی نام داشت، اما مشخص شد با
شناسنامه پسرعمویش بازی می کرده و به همین دلیل محروم شد. حسین کعبی، یکی
دیگر از موارد عجیبی است که همیشه به سن شناسنامه ای اش شک شده است. او
خودش پذیرفته که صغر سن داشته و برای بازی در تیم نوجوانان ایران این کار
را انجام داده است. مهرزاد معدنچی، بازیکن پیشین پرسپولیس، دیگر بازیکنی
است که با صداقت از صغر سن شناسنامه ای اش گفته است.
در رشته های
دیگر هم مثل کاراته، جودو و... نیز شرایط بهتر نبوده است. در جودو یک بار
رسوایی عجیبی پیش آمد. در سال 1386 در حادثه سقوط هواپیما چند نفر از ملی
پوشان جودو نوجوانان ایران جان خود را از دست دادند. بعد از چند سال از
گذشت این حادثه و مشخص شدن هویت جانب اختگان، معلوم شد این ورزشکاران صغر
سن داشتند. به نظر می رسد در سال های اخیر مسئولان فدراسیون، نظارت بیشتری
به ماجرا صغر سن دارند و خودشان بازیکنانی را که سن مشکوک دارند از تیم های
ملی حذف می کنند تا فاجعه سال 2000 تکرار نشود.
تقلب
«تقلب»
یکی دیگر از مشکلاتی است که ورزش ایران با آن دست به گریبان است. جعل مدرک
یکی از مصادیق تقلب به شمار می آید. به موضع صغر سن و جعل کارت معافیت
خدمت سربازی هم که اشاره شد. در تیم های فوتبال بحث تقلب بارها پیش آمده
است. در آخرین سال حضور محمد دادکان، یک فاجعه در این باره رخ داد و فاش شد
تیم فوتبال راه آهن یک بازیکن با قرارداد جعلی داشته است. این تقلب باعث
شد باشگاه صنعت نفت آبادان خواهان حذف راه آهن از لیگ برتر شود؛ خواسته ای
که فدراسیون به آن تن داد و بحرانی بزرگ ایجاد کرد. در سال جاری نیز دوباره
این اتفاق تکرار و مدرک تقلبی بازیکن راه آهن دوباره دردسرساز شد.
در
رشته های دیگر هم کم و بیش این اتفاقات رخ داده است. تقلب در انتخابات
فدراسیون ها یکی دیگر از مشکلات ورزش کشور است. بارها در سال های اخیر برخی
افراد فاش کرده اند در انتخابات فلان فدراسیون تقلب شده است؛ ادعاهایی که
در بسیاری از موارد ثابت نشد.
برنامه 90 هم چندباری از تقلب واضح
در انتخابات هیات های فوتبال در استان ها پرده برداشته است. تقلب در ثبت
قرارداد بازیکن ها هم بارها خبرساز شده است. شاید این موضوع اولین بار در
سال 1385 حاشیه ساز شد؛ زمانی که پرسپولیسی ها عنوان کردند در ثبت قرارداد
عماد رضا، مهاجم عراقی سپاهان، تقلب شده است. این ادعا ثابت نشد؛ همان طور
که در سال های بعد موارد مشابه درباره قرارداد مهدی مهدوی کیا با استیل
آذین، فرهاد مجیدی با استقلال و پروپجیچ با استقلال، سعید حلافی با داماش
و... مطرح شد و آنها هم به جایی نرسید.
یکی دیگر از موارد جالب
تقلب، به مدرک تحصیلی یکی از مدیران فوتبال بر می گشت. این مدیر خود را
دکتر می خواند؛ اما مشخص شد دیپلم هم ندارد و به جرم کلاه برداری تحت پیگرد
قرار گرفت.
در رشته های کوهنوری هم به دفعات ادعا شده رکورد اعلام شده
صحیح نبوده و تقلب هایی صورت گرفته است. با این حال تعداد زیادی از این
ادعاهای تقلب هرگز ثابت نشد.
فساد اخلاقی
فساد
اخلاقی اهالی ورزش موردی است که در ایران نوشتن و گفتن درباره آن خیلی
متداول نیست؛ برخلاف کشورهای اروپایی که رسانه های زرد به این سوژه ها رحم
نمی کنند. در اوایل دهه 80 یک سنت شکنی در این باره شد و رسانه ها با ذکر
نام «م. خ» از دستگیر شدن یک فوتبالیست و پرونده او نوشتند. در سال اخیر
بارها از دستگیر شدن برخی ورزشکاران در پارتی های شبانه خبر داده شده است.
فساد
اخلاقی برخی مربیان تیم های نوجوانان و جوانان هم چند باری خبرساز شده. با
وجود این بارها پیش آمده افرادی که در ورزش با هم مشکل پیدا می کنند دیگری
را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به فساد اخلاقی متهم می کنند، هرچند
قوانین و ملاحظات اخلاقی باعث شده تا در این عرصه رسانه ها خیلی مانور
ندهند و دست به افشاگری نزنند.