نویسنده : هومن کواکبی
1 - فحش بده! آنقدر فحش بده تا خرخرهات بگیرد. زبانت ارضاء شود. فحش خوب است. شعرا حتما چیزی نمیفهمیدند که همهاش از گل و بلبل و یاد یارو آب روان صحبت میکردند. وقتی فحش هست دیگر کلمات قشنگ قشنگ به هیچ دردی نمیخورند! مگر فحش نمیدهند؟ نمونهاش برنامه نود، دوشنبه شب، چند دقیقه بحث خالص فوتبالی را دیدیم؟ هر چقدر بود حقارت آن برابر مباحث حاشیهای و پرتاب کلمات به سمت یکدیگر حس میشد. اصلا اگر فحش ندهی زنده نیستی. اسمش را هم میخواهیم عوض کنیم. فحشبال چطور است؟
2 - اینها ستارههایمان بودند؟ الگوها همینها بودند؟ ما نمیخواهیم خر بدبخت ما از کرهگی دم نداشت. فحش از در و دیواری میبارد. یکی جرات دارد از این به بعد تماشاگران را متهم به بیاخلاقی کند! نه...خودتان را سوا نکنید. خیلی از شما از مدیر و مسوول گرفته تا بازیکن و مربی در این پرونده نقشی دارید.بوی گندش همه جا را گرفته. هر کسی هم که دماغش را بگیرد. بخواهد اعتراض کند متهم به فرافکنی میشود. پس میان این همه رایحه گند بایستید و نفس عمیق بکشید؛«آخیش! چه بوی خوبی. احتمالا آهوی ختن از اینجا رد شده.»
به درک که بعد آن روی زمین ولو میشوید و به دنیای اموات لبخند میزنید. به جهنم!
3 - فوتبال چرک شده. خیلی هم چرک شد. آدمهایش مصاحبه میکنند و زیر و روی همدیگر را بالا میآورند. دهان بیچاک مد شده عزیزم! شما هم بفرمایید چاک دهانتان را باز کنید تا همرنگ جماعت شوید. نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد. کلمات قشنگ مردند و الفاتحه! صد من خاک هم ریخته شد روی آنها و حالا آن زیر مورچهها و کرمها دارند به نعش کلمات قشنگ گاز میزنند. دهانشان از این سور کف کرده. بوی حروف حلقومشان میآید. فوتبال این وسط کجا قرار دارد؟
4 - فوتبال گم شده! طفلک، فوتبال! بدبخت، فوتبال! گدا-گشنه، فوتبال! نکبتزده، فوتبال! خاک تو سر، فوتبال! طفیلی سر چهارراه، فوتبال!ایدز گرفته، فوتبال! کوفت و زهرمار، فوتبال! گندههای فوتبال چنان همدیگر را نشانه رفتهاند و کلمات چیزدار نثار هم میکنند که اگر برای کمک به 110 هم زنگ بزنی بد نیست. به کمک نیاز داریم بالاخره! بیچاره مردم که شال و کلاه میکنند و میآیند روی سکوهای سیمانی یخزده برای باشگاه و آدمهایش حنجره جر میدهند و بعد مجبورند لاطائلات اینها را نیز بشنود. یکی از یکی دیگر شکایت کرده. آن یکی اول فحش میدهد و سپس میگوید با هم رفیقیم. چند تایشان هم «کلمه» را بر میدارند و میکوبانند به فرق سر چندتای دیگر. فحش عجب ارج و قربی پیدا کرده. برخی مربیان به جای مباحث فنی تمام زندگیشان را جستجو میکنند تا فحشهای چاقتری از لابهلای ذهن بیرون بکشند و نثار آن یکی کنند. حالا این وسط میتوانید کمی هم فوتبال ببینید که آش و لاش شده و دارد به زور نفس میکشد. آنوقت حق میدهید که بگویم خاک تو سر، فوتبال! طفیلی سر چهار راه، فوتبال! نکبتزده، فوتبال! گدا-گشنه، فوتبال! آنفلوآنزای خوکی گرفته، فوتبال!