افشای قرارداد بازیکنان شاغل در لیگ برتر، واکنشهای متعددی را به دنبال
داشته و گروهی با این اقدام موافق هستند و گروهی مخالف که اکثریت مخالفان
را بازیکنان تشکیل میدهند. فارغ از این بحث که اقدام مذکور درست یا غلط رخ
داده که خود بحث مفصلی را میطلبد، حالا میتوان قضاوت بهتری نسبت به
وضعیت دستمزدها در فوتبال باشگاهی ایران داشت. آنچه این روزها در قالب نقد
قراردادها میبینیم، بیشتر بررسی کمیت دستمزدها و مبالغی است که باشگاهها
به بازیکنان باید پرداخت کنند در حالی که چیزهای مهمتری وجود دارد؛ کیفیت
قراردادها!
بگذارید برای روشن شدن ماجرا یک مثال بیاوریم؛ قرارداد
یکی از بازیکنان سرشناس فوتبال ایران که چند سالی در سطح اول فوتبال اروپا
بازی کرده را ملاک قرار میدهیم. باشگاه اروپایی ابتدا 750 هزار یورو بابت
جذب این بازیکن به باشگاه ایرانی میپردازد که با نرخ امروزی یورو میشود
رقمی معادل 2 میلیارد و پانصد میلیون تومان. این حق انتقال است که تمام و
کمال به باشگاه ایرانی رسیده اما بازیکن چه مبلغی را دریافت کرده است؟
باشگاه اروپایی قرارداد جالبی را با این بازیکن منعقد میکند که جزییات
قابل تاملی دارد. حقوق پایه (یا همان Basic)، هفتهای 10 هزار یورو که این
مبلغ سر هر ماه با کسر 40 درصد به عنوان مالیات، به حساب بازیکن ریخته
میشد. 24 هزار یورو خالص برای هر ماه، یعنی حقوق 4 هفته.
این
بازیکن در طول یک سال، 240 هزار یورو دریافت میکرد اما باشگاه آپشنهای
جالبی در قرارداد آورده بود که براساس عملکرد بازیکن، دستمزد او میتوانست
بالا و بالاتر برود. هر هفته بازی در ترکیب اصلی 5 هزار یورو، بودن در
ترکیب و برنده شدن تیم، 5 هزار، هر گل 5 هزار، پاس گل 3 هزار و حضور در
زمین به عنوان بازیکن تعویضی 3 هزار یورو که این اقدام باعث بالا رفتن
کیفیت بازیکنان میشود. یعنی دیگر بازیکن نمیتواند در تمرینات بیتفاوت
باشد چرا که بازی کردن و نیمکتنشین بودن در دستمزد او تاثیرگذار است یا
وقتی در زمین حضور دارد، منافع تیم را منافع خودش میداند و تا دقیقه 90
میجنگد که مبادا بازی برده را ببازند چرا که حضور در زمین و برنده شدن به
لحاظ مالی برای بازیکن تفاوت میکند؛ یعنی مزد آن گرفت جان برادر که کار
کرد!
این یک نمونه از قرارداد بازیکنان حاضر در لیگهای مطرح
اروپایی بوده و نه فقط این بازیکن ایرانی که تمام بازیکنان آن لیگ با همین
سبک و سیاق قرارداد امضا کرده بودند و همچنان هم این روال در فوتبال اروپا
مرسوم است.
از این بگذریم، به همان کیفیت قراردادها برگردیم و
مقایسهای انجام دهیم میان حق انتقال آن بازیکن و حقوق پایهای که دریافت
میکند. گفتیم که حق انتقال بازیکن مذکور 750 هزار یورو بوده در حالی که
این بازیکن در سال تنها 240 هزار یورو به عنوان حقوق پایه دریافت میکرده
است. یعنی چیزی حدود یکسوم حق انتقال.
اما در فوتبال ایران چه
اتفاقی رخ میدهد؟ عملا تمام باشگاهها از بودجه دولتی استفاده میکنند و
زمانی که یک بازیکن با پیشنهادی از یک باشگاه جدید مواجه میشود، مدیریت
باشگاه از آنجا که تنها برایش نتیجه ملاک است و در پی درآمدزایی نیست، حاضر
به انتقال بازیکن نمیشود و نتیجه این میشود که به ندرت در فوتبال
باشگاهی ایران شاهد نقل و انتقالات بین باشگاهی هستیم که این یکی دیگر از
آسیبهای فوتبال دولتی است.
آنچه این روزها میبینیم، عمدتا بحث
درخصوص رقم قراردادها و مبالغی است که بازیکنان دریافت میکنند که البته
بحث در این خصوص هم لازم به نظر میرسد اما به همین موازات باید در خصوص
شکل و شمایل قراردادها هم بحث و تبادل نظر صورت بگیرد تا فوتبال باشگاهی
ایران به استانداردهای روز دنیا نزدیک شود. اگر قراردادها مطابق با آنچه در
فوتبال دنیا مرسوم است تنظیم شود، کمتر شاهد بیتفاوتی بازیکنان خواهیم
بود و از این پس بازی کردن، برنده شدن، گل زدن و لپ کلام موثر واقع شدن به
یک رویه نزد بازیکنان تبدیل خواهد شد که در نهایت به بالا رفتن کیفیت
فوتبال باشگاهی و ملی میانجامد. سازمان لیگ به عنوان متولی فوتبال باشگاهی
میتواند با طرح قوانین و قراردادهای جدید، گام نخست را بردارد و سپس این
باشگاهها هستند که با اجرای این طرح هم خودشان منتفع میشوند و هم
بازیکنان.