روبرتو باجو را مى توان یکى از بزرگترین اسطوره هاى فوتبال در دهه ۹۰ نامید.با اینکه ستاره پیشین فوتبال ایتالیا با از دست دادن ضربه پنالتى آتزورى در بازى مقابل برزیل در فینال جام جهانى ۱۹۹۴ که باعث شد ایتالیا به مقام نایب قهرمانى برسد تا حدودى محبوبیت خود را از دست داد اما هرگز موجب نشد از دل مردم کشورش بیرون برود. نزدیک به ۴ سال از خداحافظى این اسطوره ایتالیایى از فوتبال ملى و باشگاهى مى گذرد و با اینکه او به کلى از این ورزش پرطرفدار فاصله گرفته هنوز هم وقتى صحبت از بازگشت او به عرصه مستطیل سبز مى شود ایتالیایى ها از فرط خوشحالى تیتر اخبار خود را به او اختصاص مى دهند. طى روزهاى گذشته اخبارى در رابطه با حضور باجو در رأس کادر مربیگرى یا مدیریتى باشگاه بره شا منتشر شده است و با اینکه باجو هنوز آن را رسماً تأیید نکرده است این خبر سر و صداى زیادى به پا کرده است.باجو در زمان بازیگرى از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۴ در تیم هاى ویچنزا، فیورنتینا، یوونتوس، میلان،بولونیا،اینتر و بره شا بازى کرده و در ۴۵۲ بازى در سرى A در مجموع ۲۰۵ گل به ثمر رسانده است.باجو بین سال هاى ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۴ هم ۵۶ بازى براى تیم ملى ایتالیا انجام داده و ۲۷ گل به ثبت رسانده است.آخرین بازى که طرفداران باجو او را رویت کردند در هشتم مارس سال ۲۰۰۸ بود که او به دعوت ماسیمو موراتى رئیس اینتر در جشن یکصد سالگى باشگاه نراتزورى شرکت نمود و حالا هم شایعاتى در رابطه با حضور او در باشگاه بره شا شنیده مى شود.
روبرتو باجو
روبرتو ساعت ۱۸ و ۱۵ دقیقه روز شنبه ۱۸ فوریه سال ۱۹۶۷ در خانه شماره ۳ خیابان مارکونى کالدونیو در ایالت ویچنزا چشم به جهان گشود . از همان کودکى مشخص بودکه روبرتو براى درس خواندن نشده است . او حتى با توپ تنیس فوتبال بازى مى کرد و همبازى هاى او معمولاً برادران بزرگترش بودند . چون پدرش عاشق شکار کردن بود ، روبرتو نیز به شکار عشق مى ورزید و معمولاً با پدرش همراه مى شد و به همین دلیل اولین لقب او شکارچى بود . چه کسى مى دانست لقب بعدى او دم اسب طلایى خواهد بود؟ روبرتو ۱۳ ساله در مسابقه هاى ایالتى ، ۴۲ گل به ثمر رساند و آوازه اش به گوش مردم ویچنزا و جولیو ساوینى ، مربى تیم لانروسى که به تازگى مهاجم نامدارش پائولو روسى را از دست داده بود ، رسید. ساوینى مى گوید : در بیمارستان ویچنزا مرد پرستارى کار مى کرد . او هر بار که پزشک باشگاه را مى دید با هیجان تکرار مى کرد در زادگاهش پدیده اى وجود دارد که هر طور شده باید او را آزمایش کرد. اولین بارى که او را دیدم دهانم از فرط تعجب بازماند . او با استعدادتر از هر کسى بود که دیده بودم . در آن زمان «کاررا» بهترین مدافع تیم ما بود و در بازى تمرینى مقابل باجو بازى مى کرد .من روبى را صدا کردم و گفتم دریبلش کن . او توپ را گرفت خود را به کارراى پر ابهت رساند و آن را از میان پاهایش رد کرد «کاررا » سخت عصبانى شده و جا خورده بود و به آهستگى گفت هى بچه این کار درست نیست اما روبرتو دیگر پا به این راه گذاشته بود . ویچنزا او را به خدمت گرفت اما خیلى زود باشگاه معتبر فیورنتینا او را دریافت و در پنجم ماه مى سال ۱۹۸۵ به فلورانس رفت . باجو در عین جوانى بازیهاى فوق العاده اى را با پیراهن بنفش فیورنتینا انجام داد. سال ۸۷ یک گل بسیار زیبا به ناپولى زد ، تیمى که مارادونا را در خود داشت . جالب اینکه کارلا ، دروازه بان ناپولى چند سال بعد گفت افتخار مى کندکه نخستین قربانى یکى از بهترین هاى جهان شده است .
گرانقیمت ترین بازیکن جهان
ماندن باجو در فیورنتینا ممکن نبود . باجو دیگر ملى پوش بود و یکى از ستارگان دنیاى توپ گرد به شمار مى رفت .انتقال رکوردشکن ۱۳ میلیون دلارى او از فیورنتینا به یوونتوس تورین ، موجب شد هواداران روبى در فلورانس ۳ روز شورش کرده و تمام شیشه هاى باشگاه را خرد کنند . آنها سال ها منتظر ظهور چنین ستاره اى بودند اما مسئولان فیورنتینا مجبور بودند او را بفروشند . یک ماه بعد باجو با درخشش مسحورکننده در جام جهانى ، براى خود اعتبار بیشترى کسب کرد . او در ۲ بازى اول روى نیمکت نشست اما در بازى سوم ایتالیا مقابل چک و اسلواکى (چکسلواکى سابق) با زدن یک گل انفرادى بى نظیرى خود را ثابت کرد . گل او پس از گل مارادونا به انگلستان در جام جهانى ۸۶ به عنوان زیباترین گل تاریخ جام جهانى شناخته شد . شادى این گل براى باجو زیاد پایدار نبود . ایتالیا با تمام ستارگانش در مرحله نیمه نهایى و در ضربات پنالتى مغلوب آرژانتین شد و بدین ترتیب ایتالیا و باجو باید ۴ سال دیگر صبر مى کردند .
مشکلات با تراپ
سال ۹۱ باجو در یووه نیمکت نشین شد . تراپاتونى ، مربى آن زمان یوونتوس به بهانه آمادگى نداشتن ، باجو را به زمین نفرستاد. این اولین خاطره بد باجو بود اما او خیلى زود جاى اصلى خود را یافت و با زدن گل هاى فراوان ، به تیم اصلى بازگشت . باجو با بازوبند کاپیتانى در سال ۹۳ یوونتوس را فاتح جام یوفا کرد و تراپاتونى در باره او گفت : روبرتو به لطف اعتماد به نفس و بلوغ و تجربه انکارناپذیرش از عهده کاپیتانى در خارج و داخل میدان بر آمده است. در سال ۹۳ باجو تمامى جوایز انفرادى دنیاى توپ گرد را به خود اختصاص داد و بهترین بازیکن جهان شد .
1990 و بزرگترین ناکامى
در جام جهانى ۹۴ باجو به واسطه تکنیک و هنر انکار ناپذیرش ایتالیا را به فینال جام جهانى رساند اما در فینال یکى از پنالتى هاى ایتالیا را مقابل برزیل از دست داد تا این بار هم دست او به جام نرسد این اتفاق در حالى افتاد که حضور او در فینال به واسطه آسیب دیدگى ، در پرده اى از ابهام قرار داشت . یک سال بعد و در پایان فصل ۹۵- ۹۴ او به میلان فروخته شد . مشکلات او با لیپى و بته گا و ظهور پدیده اى چون الکس دل پیه رو از دلایل اصلى ترک یوونتوس پس از ۵ سال حضور موفق بود . باجو در کتابش دلیل اصلى ترک یوونتوس را بته گا ، مدیر باشگاه یوونتوس عنوان کرده و معتقد است بته گا هواداران یووه را علیه او شورانده است .حاصل تلاش او در یوونتوس ۱۴۱ بازى و ۷۸ گل در سرى A بود . در میلان باجو یکى از بدترین دوران ورزشى خود را تجربه کرد . آمدن و رفتن مربیان متعدد و آسیب دیدگى و نیمکت نشینى هاى بى پایان صبر باجو را به سر آورد . او در این میان به علت آسیب دیدگى و اختلاف نظر با ساچى بازى هاى یورو ۹۶ را نیز از دست داد .
طلوع دوباره
وى پس از ۵۱ بازى و فقط ۱۲ گل به بولونیا پیوست . این انتقال که در سال ۹۷ اتفاق افتاد بهترین تصمیم باجو بود . او با بازى هاى فراموش نشدنى در بولونیا طى ۳۰ بازى، ۲۲ گل به ثمر رساند و به وسیله چزاره مالدینى دوباره به تیم ملى برگشت و در جام جهانى ۹۸ سومین حضورش در جام جهانى را تجربه کرد این بار هم ضربات پنالتى عامل حذف او و تیمش در مرحله یک چهارم نهایى رقابت ها مقابل فرانسه میزبان بود . در جام جهانى۹۸ او رقیب اصلى دل پیه رو براى قرار گرفتن در ترکیب ثابت ایتالیا بود و به مراتب بهتر از دل پیه رو بازى کرد . با اتمام جام جهانى ۹۸ او به اینتر پیوست . تا کنار رونالدو زوج روبى - رونى را به وجود آورد اما بر خلاف تصوراتش آسیب دیدگى او را رها نکرد و در ۲ فصل و ۴۱ بازى ، فقط ۹ گل در سرى A به ثمر رساند و براى حضور ثابت در میدان به تیم بره شا پیوست. او توانست بره شا را به بهترین مکان تاریخى اش یعنى رتبه هشتم سرى A برساند. باجو طى ۲ فصل پیش ۳۷ بار براى بره شا به میلان رفت و ۲۱ گل براى تیم منطقه لومباردى به ثمر رساند.او کارلو ماتزوته مربى بره شا را چون پدر خود مى داند و از حضور در بره شا بسیار خرسند است .باجو در ۳ ژانویه سال ۲۰۰۲ و در مرحله نیمه نهایى جام حذفى ایتالیا مقابل پارما آسیب دید و درحالى که همه از بازگشت او به میدان پیش از جام جهانى ۲۰۰۲ ناامید شده بودند ۷ روز بعد به زمین برگشت و بازدن ۲ گل همه دوستدارانش را به حضور در جام جهانى امیدوار کرد و با وجود این تراپاتونى او را به تیم ملى ایتالیا دعوت نکرد تا باجوى ۳۵ ساله ناامید شود . در غیاب باجو، ایتالیا یک ناکامى دیگر را تجربه کرد .
آسیب دیدگى ها
در تمام این سال ها باجو با وجود درد و آسیب دیدگى زانوى راستش که در واقع پاشنه آشیل محسوب مى شود ، مى کوشید در میدان هاى فوتبال حضورى دایمى داشته باشد اما آسیب دیدگى هیچ گاه او را رها نکرده است. حتى در آخرین عمل جراحى زانوى راست او از داخل ۲۲۰ بخیه خورد تا تاندون پاى او بهبود یابد .با وجود این باجو یکى از اسطوره هاى تاریخ فوتبال ایتالیا باقى مى ماند و احتمال حضورش در تیم دسته دومى بره شا مى تواند برگ دیگرى از تاریخ پرافتخار فوتبال ایتالیا را ورق بزند.